خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خب که چی؟ امیرعلی تاحالا یکی رو دیدی راحت و آسوده، داره زندگیش رو بدون هیچ دردی می‌گذرونه؟
نه چون همه‌ی ما آدم‌ها یه درد بی‌درمون داریم که کسی نمی‌تونه خوبش کنه‌ من الان مشکلم رو به تو بگم دیگه کافیه همه چیز حل میشه؟ نه امیرعلی، نه! چه به زبون بیارم یا نه فرقی نمی‌کنه اصلا می دونی چیه؟
به وضوح می تونستم درد و زجری که داشت می‌کشید رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 17 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدای احمد از فکر بیرون اومدم همون‌طور که فنجان چایی رو روی میز می‌ذاشت صداش رو صاف کرد دست به سی*نه تکیه داد به پشتی مبل و زر زد:
- خب آقا خان من همون‌طور که قبلاً گفتم اومدم از شما عسل خانم رو خاستگاری کنم برای برادرم امیرسام که ماشااللّه خودت بهتر از من امیرسام رو می‌شناسی!
نیشخند زهر آگینی زدم:
- بله این‌که معلومه! من امیرسام رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 17 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
دندوناش رو از خشم زیاد روی هم سایید، سکوت اختیار کرد ازم فاصله‌ گرفت و به راهش ادامه داد.
چشم‌هام رو با دو انگشت اشاره و شصتم ماساژ دادم.
- چه شب مزخرفی!
گوشی رو از جیبم بیرون آوردم و بلافاصله شماره سارا رو گرفتم بعد از چندین بوق بالاخره برداشت، با اخم دعواش کردم:
- سارا ساعت ده شبه معلوم هست کجایی؟
صدای خسته‌اش رو شنیدم که گفت:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 11 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
توجهی بهش نکردم سینی رو گذاشتم روی اُپن خواستم از آشپزخونه خارج بشم که با صداش ایستادم:
- الان! مثلاً قهری؟
- مگه واست فرقی هم‌ میکنه؟!
پوزخند زد:
- نه!
اخم کردم، الان وقت اینه مثل خودش حرف بزنم:
- اگه مهم نیست پس چرا بی‌خودی وقتم رو گرفتی؟!
- آره یادم رفته بود خانم مهندس جلسه دارن زود برید وقت‌تون رو تلف نکنید.
- اگه می‌ذاشتی درسم رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
- می‌دونید... .
با شنیدن صدام هر سه تاشون یه قدم عقب رفتن!
خنده‌ام گرفت! یعنی من این‌قدر ترسناکم؟
اسلحه‌ام رو غلاف کردم و خیلی خونسرد گفتم:
- من ازتون نمی‌پرسم چه کسی شما رو فرستاده اینجا! چون حین آب خوردن می‌تونم اون ترسویی که خودش رو قائم کرده و شما که از اونم ترسو ترید رو فرستاده برای کشتن من، پیدا کنم.
همون‌طور که به طرف‌شون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 11 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
گوشی به دست به سمت دیگه‌ای رفت
خشاب اسلحه‌ام رو با یک خشاب پُر تعویض‌ کردم یکی از بچه‌ها اسلحه‌اش رو به طرفم پرت داد که تو هوا گرفتمش و یه چشمک بهش زدم که برای اون حکم تشکر رو داشت و لبخند به لـ*ـبش آورد! هر دو تا کلت رو آماده شلیک تو دست‌هام نگه داشتم و منتظر موندم. امیر بعد از مدت کوتاهی به طرفم اومد:
- اوکی شد!
سر تکون دادم و رو به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
از صدای مهیب انگیز تیراندازی گوش‌هام در حال کر شدن بود! گلوله‌هام تموم شد تنها من نه! تقریبا دیگه همه با مشت و لگد افتاده بودن به جون هم!
اسلحه توی دستم رو پرت کردم زمین و دست به یقه مردی شدم که داشت به سمتم میومد.
- خونت پای خودته مرتیکه عوضی!
همین که رسید دستم رو محکم مشت کردم و تو دهنش کوبیدم تعادلش رو از دست داد داشت میوفتاد که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
به بچه‌های باقی مونده و زخمی اشاره کرد:
- ماشین‌های من بیرون هستن سریع جمع کنید برید سوار شید فعلاً میریم خونه‌ی من تا بعدش ببینیم چه کاری از دست‌مون برمیاد.
چشم‌هام رو متقاعدگر بستم که به طرف درب خروجی حیاط رفت.
نگاهم رو یه دور تو حیاط چرخوندم...‌ .
چیزی که چشم می‌دید خون و جسد‌هایی بود که چند جا از کف حیاط رو پوشونده بود!
محافظ‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
الان فقط به یه خواب آروم نیاز دارم. دست‌هام هر لحظه شل‌تر می‌شدن و خواب داشت مهمون چشم‌هام میشد که در با تقه‌ای به صدا دراومد!
- زنده‌ات نمی‌ذارم! هر کی که پشت دَری..‌. .
عصبی چشم‌های خمار از اخمم رو باز کردم و بلافاصله نشستم که رایان وارد اتاق شد!
دستم رو کشیدم به صورتم و نگاهم رو خلاف جهتش چرخوندم تا نبینه از بد موقع اومدنش عصبی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,735
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخم غلیظ چهرش کم‌کم محو شد و جاش رو داد به اطمینانِ خاطر:
- هستم!
***
رایان
- یه خونه‌ی تر و تمیز باشه دوبلکس بود چه بهتر!
- بسپرش به من رئیس، خیلی زود بهترینش رو برای خان پیدا می‌کنم.
همون‌طور که به طرف خانواده‌ی سامان می‌رفتم تماس رو قطع کردم.
دستی به کت سرمه‌ای رنگ تو تنم کشیدم، روبروشون ایستادم و با لبخند جذابی انگشت اشاره‌ام رو،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، M O B I N A و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا