- عضویت
- 11/2/23
- ارسال ها
- 113
- امتیاز واکنش
- 1,735
- امتیاز
- 168
- محل سکونت
- تبعیدگاه...
- زمان حضور
- 2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون لحظهای تأخیر با صدای لرزونی داد زدم:
- دایی!
آرش باعجله من رو ازپشت گرفت و اسلحهاش رو گذاشت روی شقیقهام!
یک لگد به پای راستش زدم، کنترلش رو از دست داد و تفنگ از دستش افتاد با پام به اسلحه یک لگد زدم که رفت یه گوشه امّا آرش تو یک فرصت دستم رو گرفت و من رو با خودش برد داخل یک اتاق پرتم کرد توی اتاق و خواست در رو از تو قفل کنه که...
- دایی!
آرش باعجله من رو ازپشت گرفت و اسلحهاش رو گذاشت روی شقیقهام!
یک لگد به پای راستش زدم، کنترلش رو از دست داد و تفنگ از دستش افتاد با پام به اسلحه یک لگد زدم که رفت یه گوشه امّا آرش تو یک فرصت دستم رو گرفت و من رو با خودش برد داخل یک اتاق پرتم کرد توی اتاق و خواست در رو از تو قفل کنه که...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: