خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون لحظه‌ای تأخیر با صدای لرزونی داد زدم:
- دایی!
آرش باعجله من رو ازپشت گرفت و اسلحه‌اش رو گذاشت روی شقیقه‌ام!
یک لگد به پای راستش زدم، کنترلش رو از دست داد و تفنگ از دستش افتاد با پام به اسلحه یک لگد زدم که رفت یه گوشه امّا آرش تو یک فرصت دستم رو گرفت و من رو با خودش برد داخل یک اتاق پرتم کرد توی اتاق و خواست در رو از تو قفل کنه که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 20 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهام رو بـ*ـو*سید و کنار گوشم زمزمه کرد:
- هیس نترس گلم چیزی نیست!
بعد از این حرفش من رو از ب*غل*ش جدا کرد دستم رو گرفت و من رو با خودش برد داخل حیاط و در عقب ماشین رو برام باز کرد. نشستم که دایی هم کنارم نشست من رو برد تو بـ*ـغلش. با اينکه پیرهن جذب سفیدش پر خون بود اهمیت ندادم و خودم رو توی بـ*ـغلش مچاله کردم دیگه خیالم راحت بود یک لحظه از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 20 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
- چقدر معصوم و ساده‌ای آخه تو دختر، هیچی از جسارت داییت به حرص نبردی.
صاف خوابیدم، به سقف زل زدم و میون خاطرات گم شدم، طولی نکشید که خواب سخاوت مندانه من رو به به آ*غو*ش کشید.
***
عسل
نور خورشید چشم‌هام رو زد. آروم چشم‌ باز کردم و نشستم سرجام از روی تـ*ـخت بلند شدم هیچ‌کس جز من توی اتاق نبود. از اتاق بیرون‌ اومدم توی اتاق خودم‌ رفتم، لباس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 18 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
مطمئنم تا این کارو نکنم نمی‌ذاره جایی برم، برای همین با دست‌هام گوش‌هام رو کشیدم، سرم رو انداختم پایین و زیر لـ*ـب مظلومانه گفتم:
- باشه، غلط کردم!
دایی با لحن پرسشی و تمسخرآمیز گفت:
- من که چیزی نشنیدم؟!
دوباره حرفم رو تکرار کردم، امّا این‌دفعه بلندتر! که با پوزخند گفت:
- من کِی همچین چیزی گفتم؟
زل زدم به چشم‌هاش، چشم‌هام پر از اشک شد،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 18 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
توی همین فکرها بودم که صدای پارس کردن سگی من رو از فکر و خیال بیرون آورد برگشتم طرف صدا که با یک سگ روبرو شدم، یک سگ هاسکی با چشم‌های آبی وحشی و قد و هیکل بزرگ. عاشق سگ هاسکی بودم ولی این داشت بدجور نگاهم می‌کرد! دندون‌های تیزش رو روی هم فشار می‌داد و با خشم فراوان پارس می‌کرد. جوری که انگار مچ یک دزد رو هنگام دزدی گرفته باشه. یک قدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 17 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تعجّب گفتم:
- یعنی به همین راحتی؟!‌ خدایی اتفاق آنچنانی نبود که فوبیا بگیره!
دکتر با خونسردی جوابم رو داد:
- البته شاید قبلاً فوبیا داشتن ولی در هر صورت؛ تعریق، فشارخون بالا، سرگیجه، حالت تهوع و کلی علائم دیگه داشتن که همه‌ی اینا نشون میده به‌خاطر فشار عصبی که منشاءش ترس زیاده که بهش میگن 《فوبیا》بی‌هوش شده. یا هموفوبیا دارن یا ترس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 16 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
امیرعلی پرید وسط حرفم:
- خیلی خُب حالا، من که می‌دونم هیچ‌کس پرو تر از تو نیست! پس یک کلام بگو حالش خوبه یا نه؟!
- حالش به قدری خوبه که بهتر از این نمیشه.
همون‌طور در حال نشستن توی ماشین بودم که امیرعلی با جدیت گفت:
- ولی سر درد نمیارم پرهام، زئوس قبلاً همچین کاری نکرده بود نمی‌دونم چش شده بود که به این دختره حمله کرده!
وسط حرفش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 16 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
علاقه‌ی زیادی به ماشین داشتم ولی هیچ‌وقت این رو بروز نمی‌دادم، دایی که ماشین قاچاقی وارد کشور می‌کنه و خودشم کلی ماشین مدل دار و لوکس داره ولی من حق نزدیک شدن به هیچ کدون‌شون رو ندارم. هر دومون عاشق و شیفته ماشین هستیم تنها وجه اشتراک‌مون!
خوب به ماشین نگاه کردم مرسدس بنز اِس اِل آر نقره ای رنگ بود. شیک و لوکس. دستم رو روی دستگیره درب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 16 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساکت و با مظلومیت بهش نگاه کردم، به طرفم اومد چونه‌ام رو گرفت به چشم‌هام خیره شد و با عصبانیت غرید:
- ببین وای به حالت اگه غلطی کرده باشی!
چونه‌ام رو با خشم ول کرد و ازم فاصله گرفت با عصبانیت و تاکید انگشت اشاره‌اش رو جلوی چشم‌هام تکون داد:
- از این به بعد اگه تا این موقع شب بیرون بمونی به خدا قسم خودم توی حیاط چالت می‌کنم‌! تو فکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 17 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
کنارش ایستادم و با اخم نگاهی بهش انداختم و سپس خیره شدم به ساختمان‌های روبرو تو کسری از ثانیه دوباره سرم رو به طرفش چرخوندم تازه متوجه حال خرابش شدم! موهای مشکیش پریشون و بهم ریخته‌ بود چشم‌های عسلیش سرخ شده بود و ل*ب‌هاش هم قرمز‌ و کبود بود! اینم بخاطر اینه که هر وقت حرص می‌خوره یا ناراحته ل*ب هاش‌رو گاز می‌گیره. رنگ‌ به رخسار نداشت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 17 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا