خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون راجب این رمان چیه؟

  • عالی

  • متوسط

  • بد


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمای رنگ شبش برق می‌زد و بغض توی گلوش به وضوح مشخص بود.
- یعنی اگه روزی مجبور شدی من رو یا خودت رو انتخاب کنی بدون هیچ مکثی خودت رو انتخاب کن فهمیدی؟
بغض کرده گفتم:
- چرا باید مجبور بشم انتخاب کنم؟
سرش رو پایین انداخت و گفت:
- چون ممکنه همه‌مون برنگردیم.
قطره اشکی از گوشه‌ی چشمم سرازیر شد و گفتم:
- چرا؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
با رسیدن شب و کم‌تر شدن کارها همراه دخترا به خواب‌گاه رفتیم تا کمی سر و وضع‌مون رو مرتب کنیم. درحالی که جلوی آینه موهام رو دم اسبی بالا می‌بستم گفتم:
- به خدا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
برگشتم و خواستم برم پایین که برگشتنم مساوی شد با سر رفتن تو صورت یه نفر. هین بلندی گفتم و شتاب‌زده پیشونیم رو گرفتم. به فردی که ماسکش دراومده بود و دماغش رو گرفته بود نگاه کردم و گفتم:
- وای ببخشید، من... من...
نگاهی بهم کرد و چیزی نگفت. دوباره با ترس گفتم:
- وای، دماغ‌تون شکست؟!
خنده‌ای کرد و گفت:
- نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
با بیشتر شدن مهمونا، موزیک و آهنگ عمارت رو برد رو هوا. تمام افراد نوشیدنی می‌خوردن و تا حد مرگ می‌رقصیدن. خبری از آرالیا و آبراهام نبود اما پویان و سهند و بارمان گوشه‌ای ایستاده بودند و حرف می‌زدند. اوناهم به چشماشون ماسک زده بودند؛ اما قیافه‌هاشون تا حدودی قابل تشخیص بود. منم که به دیوار تکیه داده بودم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن صدای شخصی، هول شده به سمتش برگشتم و بهش نگاه کردم:
- دنبال چیزی می‌گردی مادمازل؟!
با دیدن همون فردی که خودش رو اصلان معرفی کرده بود متعجب گفتم:
- من... چیزه...
روبه روم ایستاد و ماسکش رو برداشت.
- چی؟!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
- دنبال یکی از خدمه‌ها می‌گردم.
لبخندی زد و گفت:
- کدوم‌شون؟!
از سوال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون برق عمارت به کل قطع بود هرکس به سمتی می‌رفت و همین باعث شد به من برخورد کنن و روی زمین بی‌افتم. خدایا یه راهی جلوی پام بزار. این‌همه دل‌شوره و ترس عادی نیست. قطعاً داره بهم هشدار می‌ده. با بدبختی از جا بلند شدم و سعی کردم راه آشپزخونه رو پیدا کنم. حتی حیاط عمارت‌هم تاریک بود و چشم جز سیاهی هیچی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
آبراهام پوزخندی زد و گفت:
- از کجا معلوم دست‌تون تو یه کاسه نباشه؟
پویان کلافه گفت:
- آبراهام منم،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
آبراهام پوزخندی زد و گفت:
- جزای خیـ*ـانت جز مرگ چی می‌تونه باشه؟
با این حرفش حس کردم ته دلم خالی شد و ترس شدیدی به قلبم چنگ انداخت. به دخترها نگاه کردم که اوناهم با ترس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریحانه با چشمای سرخ شده و پف کرده گفت:
- دلم داره می‌ترکه دخترها. خیلی می‌ترسم اتفاقی براش بیفته.
دستام رو به سرم گرفتم و گفتم:
- اوف.
آنیتا با صدای گرفته گفت:
- می‌ترسم بخوابم.
بهش نگاه کردم و گفتم:
- منم، ولی مجبوریم صبر کنیم.
مارال کنارمون نشست و با ناراحتی گفت:
- آروم باشید پویان و بارمان نمی‌زارن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,375
امتیاز واکنش
4,971
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
132 روز 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
( راوی)
آبراهام اول تیری به شکم سهند و بعد تیری به قلبش زد. خون از دهن سهند ریخته می‌شد و چشماش آخرین بار به بارمان خیره بود. محدثه و دخترها روی زمین نشسته بودند و غرق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~Hasti~، Tabassoum، YeGaNeH و 4 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا