نویسنده این موضوع
#پارت_۳۹
باد ملایمی میوزد و شال نازک همیشه مشکی پیرزن و موهای قهوهای و سفیدش، همراهش میرقصد؛ لبخندی میزند و سرش را کمی بالا میگیرد.
دیگر گریه نمیکرد و حالا از نیمرخ خال کمی گوشتی زیر چشمش بیشتر معلوم بود!
به طرف الیاد حرکت میکند و دامن مشکی رنگ پرچینش را میگیرد؛ همیشه برای مردم سوال بود که چرا لباس محلی...
باد ملایمی میوزد و شال نازک همیشه مشکی پیرزن و موهای قهوهای و سفیدش، همراهش میرقصد؛ لبخندی میزند و سرش را کمی بالا میگیرد.
دیگر گریه نمیکرد و حالا از نیمرخ خال کمی گوشتی زیر چشمش بیشتر معلوم بود!
به طرف الیاد حرکت میکند و دامن مشکی رنگ پرچینش را میگیرد؛ همیشه برای مردم سوال بود که چرا لباس محلی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: