نویسنده این موضوع
احساس میکند از روی زمین بلند شده است؛ به سختی لای چشمانش را باز میکند؛ هوا روشن شده بود که الیاد را میبیند؛
نور خورشیدی که سوختگی چشمانش را کمتر کرده بود، موهای لـ*ـختی که با هرقدم به این طرف و آن طرف میافتاد و سیبک گلویش که بالا و پایین میرفت، از او یک مرد کامل و جذاب ساخته بود؛ با خودش فکر میکند اگر در شرایط دیگر همدیگر را ملاقت...
نور خورشیدی که سوختگی چشمانش را کمتر کرده بود، موهای لـ*ـختی که با هرقدم به این طرف و آن طرف میافتاد و سیبک گلویش که بالا و پایین میرفت، از او یک مرد کامل و جذاب ساخته بود؛ با خودش فکر میکند اگر در شرایط دیگر همدیگر را ملاقت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com