نویسنده این موضوع
با وحشت از خواب بیدار میشود؛ علی گویان به خانه کوچکی که در تاریکی فرو رفته بود نگاه میکند.
تنها صدای نفسهای هراسانش در اتاق آرام و ساکت به گوش میرسید؛ بر روی لـ*ـبهای بیرنگش که از هم فاصله گرفته بودند، زخم و ترک بود و چشمان سبز درشتش، گرد شده بودند!
کمی که حرکتهای تند قلب و سـ*ـینهاش آرام میشوند و او به خودش میآید، دستی به صورت...
تنها صدای نفسهای هراسانش در اتاق آرام و ساکت به گوش میرسید؛ بر روی لـ*ـبهای بیرنگش که از هم فاصله گرفته بودند، زخم و ترک بود و چشمان سبز درشتش، گرد شده بودند!
کمی که حرکتهای تند قلب و سـ*ـینهاش آرام میشوند و او به خودش میآید، دستی به صورت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com