نویسنده این موضوع
درب آرام باز شد و پرترهی خوش قامت رابرت وارد قاب درب شد، شوکه تکان خفیفی خورد و به تاج صندلی تکیه داد، مردمکهای چشمانش لرزید؛ ناخودآگاه نگاهش روی پیراهن زر دوخت نگین کاری شدهی سفید رابرت که حسابی به او میآمد نشست، شلوار مخمل جذب مشکی و چکمههای چرم حاشیه طلا، موهای خوش حالتی که پیچ و تابهای درشت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان توازن جاودانه | ZaHRa کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: