- عضویت
- 24/10/21
- ارسال ها
- 111
- امتیاز واکنش
- 966
- امتیاز
- 163
- سن
- 54
- زمان حضور
- 2 روز 9 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
در رو با شدت باز کردم و براهان رو با حال بدی دیدم که روی زمین افتاده و با خشم و عصبانیت نگاهمون میکنه.
باکمک دیوار بلند شد و به گلوم چنگ زد.
زلفا شوکه شد دوید. براهان من رو داخل اتاق کشوند. تو اوج عصبانیت قدرتش زیادتر میشد. نگاهی بهم کرد و رو ویلچرش نشست.
من: به خودت بیا پسر.
عصبی موهام رو کشید که جیغی زدم و تو بـ*ـغلش پرت شدم...
باکمک دیوار بلند شد و به گلوم چنگ زد.
زلفا شوکه شد دوید. براهان من رو داخل اتاق کشوند. تو اوج عصبانیت قدرتش زیادتر میشد. نگاهی بهم کرد و رو ویلچرش نشست.
من: به خودت بیا پسر.
عصبی موهام رو کشید که جیغی زدم و تو بـ*ـغلش پرت شدم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان نمایش مرگ | saba1386tt کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com