- عضویت
- 24/10/21
- ارسال ها
- 111
- امتیاز واکنش
- 966
- امتیاز
- 163
- سن
- 54
- زمان حضور
- 2 روز 9 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
با ورود یک نفر نگاهم خیره روش موند که پسری رو روی ویلچر هل میداد.
جلو اومدن و خودش روی مبل کنار این یارو که جذاب و میانسال بود نشست. اسمش براهان بود پنجاه سالش بود ولی مثل یک جوون بیست ساله بود.
ناباور به فرد روبروم زل زدم.
فواد: معرفی میکنم بنیامین و برادرش براهان.
آروم زمزمه کردم:
- بنیامین.
نگاه خشکی بهم کرد و اشاره کرد:
- اینا...
جلو اومدن و خودش روی مبل کنار این یارو که جذاب و میانسال بود نشست. اسمش براهان بود پنجاه سالش بود ولی مثل یک جوون بیست ساله بود.
ناباور به فرد روبروم زل زدم.
فواد: معرفی میکنم بنیامین و برادرش براهان.
آروم زمزمه کردم:
- بنیامین.
نگاه خشکی بهم کرد و اشاره کرد:
- اینا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان نمایش مرگ | saba1386tt کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com