- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 765
- امتیاز واکنش
- 15,356
- امتیاز
- 303
- سن
- 25
- زمان حضور
- 35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادربزرگ دوباره نگاهی بهم انداخت و به صندلی چوبی روبهروش اشاره کرد.
- بشین دخترجان! میدونم که جواب دادن زوده و صحبت یک عمر زندگیه ولی بازم دارم بهت میگم، سیاوش کیس مناسبیه و اینکه خیلی دوست داره. این حرف رو جلوی بابات میزنم که فکر نکنی دروغی چیزی میگم. برای من پیرزن چه نفعی داره که دروغم بگم؟
- این چه حرفیه مادر...!
- رو حرف من نپر...
- بشین دخترجان! میدونم که جواب دادن زوده و صحبت یک عمر زندگیه ولی بازم دارم بهت میگم، سیاوش کیس مناسبیه و اینکه خیلی دوست داره. این حرف رو جلوی بابات میزنم که فکر نکنی دروغی چیزی میگم. برای من پیرزن چه نفعی داره که دروغم بگم؟
- این چه حرفیه مادر...!
- رو حرف من نپر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان باران ماه مرداد | کار گروهی کاربران انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com