خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پوزخند عصبی‌ای زدم.
اما چطور امکان داشت؟
گرچه نباید تعجب می‌کردم. یعنی هر دوی آنان می‌خواستند حکومت را از من گرفته و مرا از پادشاهی منع کنند. هدف هر دویشان یکی بود و می‌توانستند باهم کار کنند تا به هدفشان برسند. جای تعجب نداشت. بالأخره گفته بودند دشمن دشمنم، دوست من است. این حرف، هم برای اشلی و هم برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
راوی
زمان به سرعت باد می‌گذشت و گویا سرنوشت عهد بسته بود هر چه سریع‌تر آنان را به روز موعود برساند؛ البته شاید هم زمان ثابت بود و برای آنان سریع به نظر می‌آمد. شاید هم سرعت حرکتش کند بود؛ اما چون آنان از آن روز کذایی بیم و هراس داشتند، گذر زمان در نظرشان پرسرعت بود.
هرچه که بود، بالأخره دو روز گذشت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادوارد مشک آبش را از رودخانه پر کرد و بلند شد. نگاهی به اطراف انداخت و با دیدن جنگل‌های استوار و بلند اطرافشان، اخمی روی ابروانش نشست. چشمانش را ریز کرد و دندان‌هایش را روی هم فشرد. دیدن این جنگل خشمش را بر می‌افروخت و او را یاد خاطراتی می‌انداخت که برایش خوشایند نبودند. این جنگل بیست سال پیش را به او...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
باد به صورت اشلی سیلی می‌زد و همراه خود شن‌های روی زمین را نیز به رقص درمی‌آورد. آنان را از روی زمین بلند می‌کرد و شن‌هایی که در هوا با موسیقی باد می‌رقصیدند، هیچ خوشایند نبودند.
اشلی با دیدن صحنه‌ی مقابلش، اخم پررنگی روی ابروانش جاخوش کرد. چشمانش را ریز کرد و با خشم به کلارکسون و ارتشی از محافظان که در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلارکسون تصمیم گرفت حرفش را با این جمله آغاز کند. اشلی می‌پنداشت کلارکسون از نقشه‌ی آنان بی‌خبر بود و کلارکسون باید این گمان آنان را حفظ می‌کرد. تصمیم داشت وانمود کند گویی چیزی از به مرکین آمدن ادوارد نمی‌داند و گویی این جنگ، جنگ او و اشلی و کلارا بود.
صدای مقتدر و متکبر کلارکسون، حرفی که زد و این ادعای او...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستور صادر شد و تمامی محافظان شمشیرهایشان را از غلافشان بیرون کشیدند. صدای کشیده شدن شمشیر و فریاد محافظان در محیط طنین می‌انداخت. محافظان اشلی، همگی آماده‌ی دفع حمله شدند. همه‌شان به محافظان کلارکسون چشم دوخته بودند و هرکس نگران این بود که حمله از کدام سو و از طرف کدام محافظ خواهد بود.
شمشیرها بالا رفت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
این برای کلارکسون مانند یک جور بازی می‌آمد که داشت امتیاز شماری می‌کرد؟ این پرافاده بودنش را از کجا یاد می‌گرفت؟ فکر می‌کرد با زخمی کردن اسب اشلی می‌توانست امتیاز کسب کند و یک قدم جلوتر رود؟ معلوم بود پیروز شدن برایش به عقده تبدیل شده بود. اشلی نیز پیروزی را می‌خواست؛ اما چون حقشان بود، نه عقده‌شان.
پوزخند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادوارد جلوتر از همه می‌رفت و با تکان دادن افسار اسبش، اسب را به این‌سو و آن‌سو هدایت می‌کرد. جز صدای پای اسب‌ها، صدای دیگری به گوش نمی‌رسید و همه‌ی محافظان ساکت بودند.
راه زیادی تا خروجی جنگل باقی نمانده بود و اگر این راه را پیموده و موفق به رسیدن به مرز مرکین می‌شدند، همه چیز پایان می‌یافت و دیگر کسی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
با این حرف، همه‌شان شمشیرهایشان را بالا گرفتند. آنان این‌جا بودند تا دستور پادشاه کلارکسون را انجام دهند. کلارکسون گفته بود ادوارد و باقی شورشیان در جنگل لاوانتیون خواهند بود و از آنان خواسته بود در کمین باشند. کلارکسون از آنان خواسته بود بدون کشتن ادوارد و شکست دادن محافظانش، به مرکین برنگردند. اکنون نیز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,399
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلارکسون خواست شمشیرش را روی قلب اشلی فرود آورد که اشلی با چند قدم عقب رفتن جاخالی داد. کلارکسون شمشیرش را پایین آورد و درحالی‌که دندان‌هایش را روی هم می‌سایید، با خشم به چهره‌ی جدی اشلی نگاه کرد. خشم چند لحظه پیش اشلی از بین رفته و حال خونسردتر جلوه می‌داد. هر چند کلارکسون می‌دانست این خونسرد جلوه دادن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، M O B I N A و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا