خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
سه تن بانوی بازرس، که از گیسوان بافته و زیور زده شان، نوپایی، بس آشکار است و به پاس خودرایی الن بر بانوان، چشم به زیر افکنده اند و دگران، مردانی، که با همه سر افکندگی، چشمانشان، به جایی یکسان، نمی ماند.
سام هیلدا، پس از چندی، دَمی می گیرد و می گوید:
-برنشینید!
پس، با گام هایی نه چندان پر توان، به سوی سر گاه بر می آید و همگام با دگر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیرانا الن نیز به پروا، دو سه گام به پیش می آید و تا برای گرامی داشت می رسند، دَمی، به ایشان می نگرد.
شاهزاده ی لیدیان، آرتور، جوانی بلند بالا و ورزیده، با جامه های طوسی ابریشم، دست بر پشت بسته همان گونه که لَبخندی سرخ دارد، چشمان روشنش را از وارسی در و دیوار این سرای، می گیرد و چون شب گذشته تاکنون، به مانند دیوانگان افسون، چشم خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
الن زادگان به راستی همان اند، که کهن نامه و کاخ نشینی لیدیا گفته است.
(دختران مهتر را در پر قوی جنگل میانه*می بالند؛ از این است، که ابزار دست سروران و اورنگ* داران اند و تو گویی، تافته ی جدا بافته از روش فرمانروایی الن.)
پس از اندکی، فنجان را بر میز می نهد، بر می خیزد و می گوید:
-پس...
تیرانا به شتاب، از جای بر می کند، سخنش را می درد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
چاشتگاه
پایون*
دستور الن، سوار بر اسبی قهوه و سپید رنگ با چکمه های سیاه، شلوار آبی تیره و جامه ی بلند زرین و سرخ، از آغاز پایون می گذرد و در این هوای بهاری، گام بر جایی گونه گون از مهتر و کهتر می گذارد و همان گونه که با چشمان پر فروغ و ابروان تیره ی درهمش، نگاه میان آسمان چاشتگاه و خورشید چشم سوزش، سرسبزی و درختان پایون و بلبلان خوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 25 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده گامی به سویش بر می دارد و تیرانا، خواه ناخواه، گامی به پشت رانده می شود و این گونه پاسخ می گوید :
-می خواهم، پیشکاران و جامه دوزان لیدیان فرا بخوانم، تا با پارچه های لیدیا، جامه ای از در* تاج داری چون شما بدوزند. مرا بار دهید، که سرافراز روزگار خواهم بود.
پایون
سرای دستور مهرداد هیلدا
اینک، از حیاط پر درخت و پلکان اندک و چوبین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستور هیلدا با شنیدن این سخن، دست چپ باریک و کشیده اش را بالا می آورد و به نشانه ی خلوت خواهی، همه ی انگشتانش را به سوی چپ تکان می دهد، تا که پیشکاران یک به یک، سرای را بدرود می گویند.
برای این جشن و شادی نو، چه سخنی است که والا تیرداد چیره دست را بدین سرای کشانده است!
پس از دمی و شنیده شدن آوای بستن درب تالار، دستور هیلدا اندکی، سرش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
این مهتر زاده ی زلف زر، بالا تنه اش را به پیش می آورد، دستانش را تا آرنج بر میز می گذارد و دست راستش را می آورد، تا چای بریزد؛ که هری دست بر قوری می نهد و بی نگاهی بر او، می گوید:
-چای خواهم ریخت، تو سخن بگو!
مهراز با دو دلی و پشیمانی، دستش را به پشت می راند و به پاس آن، تنش را نیز به جای پیشین می رساند.
سپس چشم در کاسه می گرداند و رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
تک دخت دستور الن در این هنگام سوزندگی خورشید، کلاهی گِرد به رنگ یاس بر گیسو دارد و خسته از سپیده دم تاکنون به راهی می نگرد، که اندک اندک بازار پرهیاهوی ویانا را نشان می دهد.
می خواهد آن هنگام که به کاخ می رسند، بی گوشه ی چشمی به آن جشن و آذین و این شاهزاده ی چشم رنگینِ خوش پندار، به اتاق رود و خوراک خورده یا که نه، بیندیشد.
آری! باید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
و اکنون آوای گشوده شدن درب اتاق، والا تیرداد را همان گونه که لَبخندی کوچک از خشنودی بر چهره دارد، از اندیشه بیرون می کشد و آنکه اندیشه را بریده است، کسی نیست مگر مهربانو تینا، که با جامه ی آبی آسمانی دامن دار چین چین در مشت، با گیسوی زر آویخته تا میان*، چون دختران جوان و گل سرخی بر گوشه ی زلف، همان گونه که چشمان آبی اش را به چهره ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 23 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
653
امتیاز واکنش
9,149
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
46 روز 13 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
آزر پایر با دیدار چهره ی کلافه و خم آلوده ی مهراز، نخست سر بر می آورد و درون تالار را می نگرد، که از نیکی بخت، شاهزاده و مهربانو پیش چشم نیستند؛ سپس دست از مچ این جوان بر می گیرد و همان گونه که بر جامه ی ترمه دوز و گران بهای خود دست می کشد و سپس آن سبیل آراسته را، با گویشی خونسرد که مهراز را خوش نباشد، می گوید:
-تشنه ی دیدار، مهربان*...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 21 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا