خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
سه تن بانوی بازرس، که از گیسوان بافته و زیور زده شان، نوپایی، بس آشکار است و به پاس خودرایی الن بر بانوان، چشم به زیر افکنده اند و دگران، مردانی، که با همه سر افکندگی، چشمانشان، به جایی یکسان، نمی ماند.
سام هیلدا، پس از چندی، دَمی می گیرد و می گوید:
-برنشینید!
پس، با گام هایی نه چندان پر توان، به سوی سر گاه بر می آید و همگام با دگر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیرانا الن نیز به پروا، دو سه گام به پیش می آید و تا برای گرامی داشت می رسند، دَمی، به ایشان می نگرد.
شاهزاده ی لیدیان، آرتور، جوانی بلند بالا و ورزیده، با جامه های طوسی ابریشم، دست بر پشت بسته همان گونه که لَبخندی سرخ دارد، چشمان روشنش را از وارسی در و دیوار این سرای، می گیرد و چون شب گذشته تاکنون، به مانند دیوانگان افسون، چشم خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
الن زادگان به راستی همان اند، که کهن نامه و کاخ نشینی لیدیا گفته است.
(دختران مهتر را در پر قوی جنگل میانه*می بالند؛ از این است، که ابزار دست سروران و اورنگ* داران اند و تو گویی، تافته ی جدا بافته از روش فرمانروایی الن.)
پس از اندکی، فنجان را بر میز می نهد، بر می خیزد و می گوید:
-پس...
تیرانا به شتاب، از جای بر می کند، سخنش را می درد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 26 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
چاشتگاه
پایون*
دستور الن، سوار بر اسبی قهوه و سپید رنگ با چکمه های سیاه، شلوار آبی تیره و جامه ی بلند زرین و سرخ، از آغاز پایون می گذرد و در این هوای بهاری، گام بر جایی گونه گون از مهتر و کهتر می گذارد و همان گونه که با چشمان پر فروغ و ابروان تیره ی درهمش، نگاه میان آسمان چاشتگاه و خورشید چشم سوزش، سرسبزی و درختان پایون و بلبلان خوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 25 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده گامی به سویش بر می دارد و تیرانا، خواه ناخواه، گامی به پشت رانده می شود و این گونه پاسخ می گوید :
-می خواهم، پیشکاران و جامه دوزان لیدیان فرا بخوانم، تا با پارچه های لیدیا، جامه ای از در* تاج داری چون شما بدوزند. مرا بار دهید، که سرافراز روزگار خواهم بود.
پایون
سرای دستور مهرداد هیلدا
اینک، از حیاط پر درخت و پلکان اندک و چوبین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستور هیلدا با شنیدن این سخن، دست چپ باریک و کشیده اش را بالا می آورد و به نشانه ی خلوت خواهی، همه ی انگشتانش را به سوی چپ تکان می دهد، تا که پیشکاران یک به یک، سرای را بدرود می گویند.
برای این جشن و شادی نو، چه سخنی است که والا تیرداد چیره دست را بدین سرای کشانده است!
پس از دمی و شنیده شدن آوای بستن درب تالار، دستور هیلدا اندکی، سرش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
این مهتر زاده ی زلف زر، بالا تنه اش را به پیش می آورد، دستانش را تا آرنج بر میز می گذارد و دست راستش را می آورد، تا چای بریزد؛ که هری دست بر قوری می نهد و بی نگاهی بر او، می گوید:
-چای خواهم ریخت، تو سخن بگو!
مهراز با دو دلی و پشیمانی، دستش را به پشت می راند و به پاس آن، تنش را نیز به جای پیشین می رساند.
سپس چشم در کاسه می گرداند و رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
تک دخت دستور الن در این هنگام سوزندگی خورشید، کلاهی گِرد به رنگ یاس بر گیسو دارد و خسته از سپیده دم تاکنون به راهی می نگرد، که اندک اندک بازار پرهیاهوی ویانا را نشان می دهد.
می خواهد آن هنگام که به کاخ می رسند، بی گوشه ی چشمی به آن جشن و آذین و این شاهزاده ی چشم رنگینِ خوش پندار، به اتاق رود و خوراک خورده یا که نه، بیندیشد.
آری! باید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 24 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
و اکنون آوای گشوده شدن درب اتاق، والا تیرداد را همان گونه که لَبخندی کوچک از خشنودی بر چهره دارد، از اندیشه بیرون می کشد و آنکه اندیشه را بریده است، کسی نیست مگر مهربانو تینا، که با جامه ی آبی آسمانی دامن دار چین چین در مشت، با گیسوی زر آویخته تا میان*، چون دختران جوان و گل سرخی بر گوشه ی زلف، همان گونه که چشمان آبی اش را به چهره ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 23 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
867
امتیاز واکنش
10,293
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 4 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
آزر پایر با دیدار چهره ی کلافه و خم آلوده ی مهراز، نخست سر بر می آورد و درون تالار را می نگرد، که از نیکی بخت، شاهزاده و مهربانو پیش چشم نیستند؛ سپس دست از مچ این جوان بر می گیرد و همان گونه که بر جامه ی ترمه دوز و گران بهای خود دست می کشد و سپس آن سبیل آراسته را، با گویشی خونسرد که مهراز را خوش نباشد، می گوید:
-تشنه ی دیدار، مهربان*...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Della࿐، Sajede Khatami، Delvin22 و 21 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا