- عضویت
- 9/10/20
- ارسال ها
- 2,829
- امتیاز واکنش
- 37,845
- امتیاز
- 368
- محل سکونت
- انتهای راهرو سمت چپ
- زمان حضور
- 60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای در محیط عشقت، سر کشته نقطۀ دل
وی از جمال رویت، خوش گشته مرکز گل
زلف تو بر بنا گوش، ثعبان و دست موسی
خال تو بر نخدان ، هاروت و چاه بابل
دو رسته درّ دندان، چون از رخت بتابد
گویی مگر ثریّا، در ماه کرد منزل
عقل از لطافت گل، یک نکته کرد موهوم
رمزی از آن چو بنمود ، آمد دهانت حاصل
هر گه که قامت تو، بخرامد از کرشمه
گویی که سرو آزاد، از بادگشت مایل
ای مرده آب حیوان، پیش لـ*ـب و دهانت
وی مانده حیران ، زان شکل و آن شمایل
آن روی را بهر کس، منمای الله الله
یا معجری بر افکن، یا برقعی فروهل
گر وعدۀ وصالت،بودست موسم گل
بشنو بشارت گل ، از نغمۀ عنادل
باغ از دم صبا شد، چون آستین مریم
دست نشاط ازین پس، از جیب غنچه مگسل
ببساو نبض بر بط، کز چیست نالش او
زخمی دوبر رگش زن، تا خوش کند مفاصل
بخرام سوی صحرا، تا بنگری جهان را
صافی ز هر کدورت، همچون ضمیر عاقل
سوسن بسان عیسی، یک ره زه گشته ناطق
غنچه بسان مریم، دوشیزه گشته حامل
گل در لحاف غنچه، خوش خفته بد سحرگه
باد صبا برو خواند، یا ایّها المزّمّل
بیرون فکنده سوسن، از تشنگی زبانرا
کرم از عدم درآمد ، تا زان سوی متاهل
تا بوکه خردۀ زر، یابد عطا ز گلبن
آغاز کرد بلبل، میخواندش فضایل
وی از جمال رویت، خوش گشته مرکز گل
زلف تو بر بنا گوش، ثعبان و دست موسی
خال تو بر نخدان ، هاروت و چاه بابل
دو رسته درّ دندان، چون از رخت بتابد
گویی مگر ثریّا، در ماه کرد منزل
عقل از لطافت گل، یک نکته کرد موهوم
رمزی از آن چو بنمود ، آمد دهانت حاصل
هر گه که قامت تو، بخرامد از کرشمه
گویی که سرو آزاد، از بادگشت مایل
ای مرده آب حیوان، پیش لـ*ـب و دهانت
وی مانده حیران ، زان شکل و آن شمایل
آن روی را بهر کس، منمای الله الله
یا معجری بر افکن، یا برقعی فروهل
گر وعدۀ وصالت،بودست موسم گل
بشنو بشارت گل ، از نغمۀ عنادل
باغ از دم صبا شد، چون آستین مریم
دست نشاط ازین پس، از جیب غنچه مگسل
ببساو نبض بر بط، کز چیست نالش او
زخمی دوبر رگش زن، تا خوش کند مفاصل
بخرام سوی صحرا، تا بنگری جهان را
صافی ز هر کدورت، همچون ضمیر عاقل
سوسن بسان عیسی، یک ره زه گشته ناطق
غنچه بسان مریم، دوشیزه گشته حامل
گل در لحاف غنچه، خوش خفته بد سحرگه
باد صبا برو خواند، یا ایّها المزّمّل
بیرون فکنده سوسن، از تشنگی زبانرا
کرم از عدم درآمد ، تا زان سوی متاهل
تا بوکه خردۀ زر، یابد عطا ز گلبن
آغاز کرد بلبل، میخواندش فضایل
اشعار کمال الدین اسماعیل
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com