خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون راجع به رمان چیه؟

  • عالیه!

  • خوبه جای بهتر شدن داره!

  • بد نیست!

  • افتضاحه!


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلافه کنارش می‌روم.
- چرا وایسادی؟ یه خریتی کردی، خودت هم باید درستش کنی. برو دنبالش.
- آخه...
- آخه نداره. یا حرف می‌زنی یا همین‌طوری اوضاع می‌مونه. حق با اونه. اگه الان من هم جای اون بودم، از دستت ناراحت می‌شدم. حداقل باید بهش می‌گفتی کسی هست که دوستش داری. حالا هم کار خودته، بدو.
سری تکان می‌دهد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
همان‌طور که مشغول جمع کردن وسایل است، حرف می‌زند:
- کی برمی‌گردید؟
- پیمان دو ساعت دیگه میاد. بستگی داره به پدرت که کی بله رو به ما بده.
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دستش به من اشاره می‌کند.
- این یه نفر رو دارم که چند ساله همه جوره بوده؛ عین خانواده‌‌ای که نداشتم. خانواده‌ من هم همین یه نفره و اگه قبول کنید، بعداً هیوا هم به این خانواده اضافه می‌شه و همه چی زندگیم می‌شه هیوا. هیچ جوره براش کم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
ابرویی بالا می‌اندازد.
- پس بیتا چی؟
- اون رو ول کن. کاری به کسی نداره، یه گوشه داره زندگیش رو می‌کنه.
دراز می‌کشد.
- هاکان خیلی حرف می‌زنیا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 21 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
دو هفته است که از عقد آن دو می‌گذرد. عروسی را با هم برای آخر ماه بعد گذاشته‌اند و در این مدت به خرید‌های خانه و عروسی چسبیده‌اند. همه چیز روی روال افتاده است؛ البته امیدوارم همین‌طور بماند!
***
اوینار
کتابم را بسته و خمیازه‌ای می‌کشم. امروز، روز سختی بود. نه تنها برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 19 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌خندد و من هم پشت بند او.
- یه‌کم دیگه بمونیم، دیوونه شدیم. اینا می‌خوان یه ساعت دیگه راه بیفتن. پاشو کمکم کن صبحانه درست کنیم. مامان رفته خونه آقاجون؛ دایه کارش داشت.
- برو لباسم رو عوض کنم. الان میام.
باشه‌ای می‌گوید. کتاب شعر پایین تختم افتاده است. احتمالاً دیشب که مشغول خواندن بودم، خوابم برده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 20 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
دو ماه رو جوری می‌خونم که قبول شم و قطعاً هم می‌شم؛ چون به خودم ایمان دارم. می‌رم تهران، درسم رو می‌خونم و برمی‌گردم. اگه دوست داشتم، تمایلی داشتم و اگه خواستم، با تو ازدواج می‌کنم؛ در غیر این صورت هیچ کسی نمی‌تونه برام تصمیمی بگیره؛ تأکید می‌کنم، هیچ کس. از این به بعد هم لطف کن هر جا نشستی، نگی ما با هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 21 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرشین همان‌طور که گردنش را می‌مالد، غر می‌زند:
- دستت سنگینه. هی چپ می‌ری، راست میای، می‌زنی به من.
آرتین کنارم می‌نشیند و لیمو ترشی سمتم می‌گیرد.
- بو کن. برای رفع استرس خوبه.
لبخند پراسترسی می‌زنم و لیمو را از او می‌گیرم. چه کسی گفته است خانواده‌ من از من حمایت نمی‌کنند؟ حتی مطمئنم پدرم هم آرزوی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 21 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر بگویم دل ناآرامم را آرام کرده‌اند، دروغ نگفته‌ام. روی مبل می‌نشینم و منتظر حاضر شدن بقیه می‌شوم. هنوز وقت زیادی دارم.
قرار بود با آرشین بروم؛ اما همه‌شان تصمیم گرفتند با من بیایند و تا اتمام آزمون همان جا بمانند. چه از این بهتر می‌خواهم؟ ما دقیقاً همین بودیم؛ همین‌قدر متحد، پشت هم؛ اما دیگران و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 20 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
سر جلسه که نشستم، دختر کناردستی‌ام چنان رنگ‌پریده و مضطرب به نظر می‌رسید که ناخودآگاه استرسش به من هم سرایت کرد. دفترچه را که باز کردم، تمام تنم یخ بسته بود. سؤال اول را خواندم؛ یک بار، دو بار، سه بار. حتی برایم آشنا هم نبود. شقیقه‌هایم را فشردم.
سؤال دوم را خواندم. یادم نمی‌آمد. سؤال سوم و چهارم را با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سکوت قلب | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: فاطمه مقاره، زهرا.م، . faRiBa . و 21 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا