خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر خوانندگان گرامی درباره رمان چیست؟

  • تکراری و حوصله سر بر

    رای: 0 0.0%
  • متوسط و قابل قبول

    رای: 0 0.0%
  • نیاز به رفع اشکالات بیشتری دارد

    رای: 0 0.0%
  • کمتر از حد انتظار است

    رای: 0 0.0%
  • موضوع بسیار بد و جذابیت چندانی ندارد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    6
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
شکارچی درِ جاز را گشود و با هیجانی که در چشمانش می‌درخشید داخل شد. او در میان شلوغی به جای همیشگی کاترین خیره گشته و با دیدن جای خالی او با ناامیدی بدنش سست شد.
با ناراحتی سمت بار رفت و روی صندلی نشست. تلفن همراهش را از جیبش درآورد و شروع به شماره‌گیری کرد و پیغام‌گیر صوتی کاترین، لبخند گرمی را در چهره‌اش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 11 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاترین با چشمانی ریزشده، چهره واقعی و احساسی جولیو را بررسی می‌کرد که گفت:
- می‌دونی، تو یه عوضی دورویی. قصد تو فقط سوء‌استفاده بوده. از من؟ از کلارا؟ از خانواده‌م؟ یا نه، اصلاً برام مهم نیست. تنها چیزی که الان می‌خوام اینه که بری به جهنم و من خودم شخصاً می‌فرستمت اونجا.
جولیو با دیدن خشم و تنفر بی‌اندازه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 11 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیلی خنده‌کنان مقابل او ایستاد و گفت:
- تو بگو، چی بهت بگم؟ دستیارِ مرلین؟ (مرلین نام جادوگر بزرگی در زمان حکومت شاه آرتور در سرزمین دور افتاده‌ای به نام کاملوت است.)
نینا خندید و در همین حین با دیدن شخصی سیاه‌پوش که در حال نزدیک شدن به آن‌ها بود، لبخندش خشک شد.
لیلی با نگرانی به او خیره شد و گفت:
- چیزی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 12 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
قاتلین نزدیک می‌شدند. همه در هراس و ناامیدی به سر می‌بردند و دیگر راه فراری در کار نبود. جادوگر میان‌سال توانی برای مقابله در درست نداشت که به یکباره چیزی به سرعت رعدوبرق همانند روح داخل خانه شد.
لیلی وحشت‌زده صورتش را لای موهای نینا پنهان کرده و با قدرت، او را گرفته بود.
طولی نکشید که جولیو با حیرت و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 11 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
مت و کلارا که با تعجب به راه‌پله سنگی و تاریک مقابلشان که به تاریکی ختم می‌شد خیره شده بودند، پس از مدتی درنگ و دودلی راهی شدند.
سابین به زیرزمین مخفی رسید و صدای زده شدن کلید در زیرزمین دایره شکل مسکوت طنین‌انداز شد. چراغ‌های قدیمی روی سقف با حالت سوسو روشن شده و اندکی روشنایی به اطراف بخشیدند.
***
کلارا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 11 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دیدن چهره نقاشی‌شده دختری زیبا و تقریباً جوان که چشم‌های بادامی کشیده‌ای را صاحب بود، با تعجب و گنگی به آن خیره شد.
سال ۱۷۲۳ در گوشه کاغذ نوشته شده بود که صدای سابین در زیرزمین پیچید.
- وسایل رو برداشتیم. می‌تونیم بریم.
مت و سابین با گام‌هایی بلند به راه افتادند و کلارا کاغذ را روی میز گذاشت و به‌آرامی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 9 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
- می‌دونم که گیج شدی، می‌دونم که فکر می‌کنی آدم دورویی‌ام و دارم همه‌چیز رو ازت پنهان می‌کنم.
سعی می‌کردم به صورتشان نگاه نکنم. به نقطه‌ای در زمین خیره شدم و ادامه دادم:
- همین‌طور هم هست. من آدم دورویی‌ام. بعد سال‌ها اومدم سیاتل؛ چون همیشه این شهر برام اتفاقات خوبی رو به همراه داشته. سعی کردم یه زندگی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 10 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
کلارا و مت در سلول زیرزمینی سرد، مرطوب و کوچک که لامپ آویزان سقف، روشنایی اندکی را به اتاق بخشیده بود روی زانوهایشان نشسته و به جسد پوسیده جولیو که خنجر چوبی در سـ*ـینه‌اش فرو رفته بود خیره شده بودند.
صدای کلارا در سلول طنین‌انداز شد.
- پس این عوضی با یه خنجر چوبی ساده کشته نمی‌شه، درسته؟
مت سرش را به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 10 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
کلارا به افراد حاضر در اتاق خیره شد و همه را سمت میز گرد غذاخوری در آشپزخانه فراخواند. هر یک روی صندلی میز گرد غذاخوری نشسته و لامپ کوچکی که از سقف به وسط میز می‌تابید، روشنایی اندکی را به فضای نسبتاً کوچک بخشیده بود.
صدای کلارا در سکوتی که جای‌جای خانه قدیمی را فرا گرفته بود طنین‌انداز شد.
- حالا که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 9 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدایی که به‌زور شنیده می‌شد گفت:
- لطفاً کمکم کنین!
والریا با تعجب به راهبان خیره شد و همه با هراس نگاه‌هایشان را از همدیگر می‌دزدیدند. تاریکی، چشمان سنگین‌شده‌ی سابین و جسم زخمی‌اش که خستگی روی او همانند بختک افتاده بود را در بر گرفت.
صداهایی در گوشش می‌پیچید و نمی‌توانست به‌وضوح بشنود؛ اما می‌توانست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 9 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا