نویسنده این موضوع
شکارچی درِ جاز را گشود و با هیجانی که در چشمانش میدرخشید داخل شد. او در میان شلوغی به جای همیشگی کاترین خیره گشته و با دیدن جای خالی او با ناامیدی بدنش سست شد.
با ناراحتی سمت بار رفت و روی صندلی نشست. تلفن همراهش را از جیبش درآورد و شروع به شمارهگیری کرد و پیغامگیر صوتی کاترین، لبخند گرمی را در چهرهاش...
با ناراحتی سمت بار رفت و روی صندلی نشست. تلفن همراهش را از جیبش درآورد و شروع به شمارهگیری کرد و پیغامگیر صوتی کاترین، لبخند گرمی را در چهرهاش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: