خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر خوانندگان گرامی درباره رمان چیست؟

  • تکراری و حوصله سر بر

    رای: 0 0.0%
  • متوسط و قابل قبول

    رای: 0 0.0%
  • نیاز به رفع اشکالات بیشتری دارد

    رای: 0 0.0%
  • کمتر از حد انتظار است

    رای: 0 0.0%
  • موضوع بسیار بد و جذابیت چندانی ندارد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    6
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
توجه کلارا فوراً به در کلاس جلب شد. گویی گلوریا در پشت در بود و او را به آن سوی در فرا می‌خواند.
شتاب‌زده سمت در رفت. باید از شانسی که برایش همچون نور در تاریکی بود استفاده کرده و کاترین را می‌یافت.
به محض باز کردن در، تاریکی محضی را مقابلش یافت. سیاهی‌ای که بالاتر از هر سیاهی دیگری بود. آب دهانش را به‌زور...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 8 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
شکارچی بازوهای قدرتمندش را همچون حصار، به‌نرمی دور شانه‌های نحیف کلارا پیچیده بود. کنار گوش خون‌آشام که هنوز به خود می‌لرزید همچون لالایی گوش‌نواز زمزمه کرد:
- آروم باش کلارا. نفس‌های عمیق بکش. چشمات رو ببند و با هر نفس عمیقی که می‌کشی به خودت تلقین کن که آروم‌تر از دفعه قبل می‌شی.
کلارا به‌ طور عجیبی از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 7 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیام هراسان به‌سرعت خودش را نگه داشت و به دختر که با چشمانی خیس به او خیره شده و ملتمسانه از او کمک می‌خواست، خیره شد. او با وحشت به پشت سر دختر که پیکری عظیم‌الجثه در تاریکی در حال نزدیک شدن به آن‌ها بود خیره شد. شجاعتی لحظه‌ای در دل او طنین‌انداز شد و به‌سرعت سمت دختر دوید و دستش را سمت او دراز کرد تا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 6 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاه‌های کلارا طوری بود که گویی برای جنگی عظیم آماده شده است و دیگر راه برگشتی نخواهد داشت. با چشم‌های منجمد مهربانش به نینا که با ناراحتی به او چشم دوخته بود نگاه کرد.
دستش را به موهای سرخ نینا کشید و با انگشت‌های باریکش طوری آن‌ها را لمس می‌کرد، گویی در هوا به رقص در آمده بودند. چشم‌های نینا از گرمای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 5 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
مت و سابین از پشت کلارا بیرون آمدند و به پله‌های طویل رصدخانه‌ای که در تاریکی شب فرو رفته بود، خیره شدند.
- حتی نگهبانای رصدخانه هم نبودن. اوضاع مشکوکه. این نشون می‌ده که جای درستی اومدیم و ممکنه که کاترین اینجا باشه.
مت مخفیانه همچون سایه‌ای سیاه کنارشان ظاهر شد.
همه با احساس بادی که از سوی او ساطع شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 5 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاترین با گنگی به او خیره شده بود و حتی کلمه‌ای از حرف‌هایش را درک نمی‌کرد. تنها چیزی که افکارش را فرا گرفته بود، این بود که از دست این موجود روانی و خیال‌باف رها شود.
در همین حین کلارا و مونیکا با احتیاط از پله‌های مارپیچ بالا آمدند و مردانی را داخل سالن می‌دیدند. یکی از آن‌ها با شنیدن صدای پاهایشان فوراً...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 4 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیان با تعجب تکیه‌اش را از میز برداشت و گفت:
- اوه، فکر کنم اون راهب‌های عجوزه حسابی ذهنت رو پودر کردن. چند سال گذشته؟ صد؟ دویست؟
او با چهره منکر کننده و نگاه عمیق یخی‌اش ادامه داد:
- نه، بیشتر از این حرفاست.
سابین گیج‌تر از قبل به نظر می‌رسید. دیان از میز فاصله گرفت و درحالی‌که دور شکارچی گیج و سردرگم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 4 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
- ولش کن.
دیان به‌آرامی برگشت. با دیدن او آرام گرفت.
کاترین قدرتی برای ایستادن روی پاهایش نداشت که با بی‌حالی خیره به او گفت:
- هر کاری بخوای می‌کنم، فقط بذار برن.
دیان با بی‌خیالی شانه‌هایش را بالا انداخت و با حالت خشنودی گفت:
- قبوله.
او با قدرت مونیکا را همانند عروسک پارچه‌ای به گوشه‌ای پرت کرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 3 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
مونیکا نفس‌زنان به او خیره شد و مت با دیدن خنجر چوبی داخل قفسە سـ*ـینه‌اش، با ناباوری و لرزش شدیدی که تمام وجودش را فرا گرفته بود نالید:
- اوه نه! اوه نه!
او با اضطراب چوب را از بدن مونیکا بیرون کشید. کلارا دیدگان پر از اشکش را سمت آن‌ها سوق داد و با دیدن وضعیت پیش رو، به‌سرعت سمتشان آمد. با دیدن مونیکا که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 4 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه‌چیز خیلی آرام است. شاید آرامش قبل از طوفان باشد. همه از آن شب به بعد عجیب رفتار می‌کنند.
کل اداره پلیس دنبال لیام بودند؛ اما وقتی که جو با ناامیدی به خانه می‌رفته، لیام در را برایش باز می‌کند.
بله، لیام پیدا شده بود؛ اما خیلی عجیب شده. حتی از آدرین هم کناره‌گیری می‌کند. درست‌وحسابی مدرسه نمی‌آید و وقتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 4 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا