خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر خوانندگان گرامی درباره رمان چیست؟

  • تکراری و حوصله سر بر

    رای: 0 0.0%
  • متوسط و قابل قبول

    رای: 0 0.0%
  • نیاز به رفع اشکالات بیشتری دارد

    رای: 0 0.0%
  • کمتر از حد انتظار است

    رای: 0 0.0%
  • موضوع بسیار بد و جذابیت چندانی ندارد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    6
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
صورت خون‌آشام با سرعت سمت شکارچی چرخید و با نگاه عجیب و گنگی گفت:
- با کی بودی؟
سابین بلند شد و با آرامش گفت:
- من این آهنگ رو خیلی دوست دارم.
او به‌یکباره با صدای دلنشینش شروع به خواندن تکه کوتاهی از آهنگ کرد و همانند پسربچه‌ای دبیرستانی گفت:
- زود باش کاترین! فقط یه رقصه.
کاترین با تعجب و حالت شوکه‌ای به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 18 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
جولیو با آرامش لبخندی زد و گفت:
- چشمات رو باز کن کلارا. من خود جهنم هستم عزیزم.
جولیو با گامی بلند فاصله خود را با کلارا به هیچ رساند و خون‌آشام هراسان می‌خواست خود را از دستان قدرتمند اشراف‌زاده مخوف رها سازد.
چشمان سبز نعنایی جولیو تبدیل به سرخ تابان شد. طولی نکشید که کلارا مطیعانه دست از تقلا برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 19 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلارا با نگرانی پس از مدتی سکوت گفت:
- این من رو می‌ترسونه سابین. می‌ترسم تنها نباشه.
کاترین با حالتی که گویی سرخوش باشد، برگشت و گفت:
- مطمئن باش همون‌طور که قبلاً به سیخ کشیدمش، باز هم این کار رو می‌کنم و جولیو آلبا به تاریخ می‌پیونده.
مت رو به همه گفت:
- کاش به همین آسونی تموم بشه که تو می‌گی کاترین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 17 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدرین و لیام با خنده‌های بلند در حال عبور از مقابل کلاس تاریخ بودند که لیام با دیدن سابین و کاترین ترمز کرد.
آدرین با ایستادن ناگهانی او به پشتش برخورد کرد و لیام با تعجب و کنجکاوی که در چشمانش می‌درخشید گفت:
- هی! اون دختره کیه اونجا با آقای مونیز؟
آدرین که هنوز به خودش نیامده بود و از شدت برخورد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 17 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
در همین حین کلارا از کنار آن‌ها عبور می‌کرد که آدرین با دیدن او تکیه‌اش را از چهارچوب درِ سالن بسکتبال برداشت و لبخندزنان به خون‌آشام که متعجب سمتش می‌آمد، خیره گشت. کلارا با لبخند متعجبی مقابل او ایستاد و گفت:
- مربی خیلی عصبانی بود و لیام هم مثل بچه‌گربه‌های بی‌مادر تو لاک خودش بود.
او با حالت بعیدی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 17 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاترین با چندش و نفرتی که صورت و کلامش را پوشاند دهان باز کرد.
- من نمی‌دونم این انجمن نکبت تو هر چیزی دخالت نکنه روزش شب نمی‌شه؟
مت با آرامش گفت:
- بچه‌هاشون اینجا درس می‌خونن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 16 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
نینا دفتر قدیمی را روی میز کوباند و نفس‌زنان به افراد حاضر در اتاق نگاهی کرد و آن‌ها کنار میز جمع شدند.
نینا دفتر را گشود و گفت:
- این رو از قفسە کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های والریا پیدا کردم. اون از این‌جور چیزا زیاد داره که مربوط به اجدادمون می‌شن.
او رو به کلارا که در کنارش ایستاده بود کرد و ادامه داد:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 17 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانواده کلارکسون از ساختمان مارس‌ویل خارج شده و در پایین راه‌‌پله‌ها ایستادند.
کاترین با حالت مضطرب رو به آن‌ها برگشت و با جدیت گفت:
- عمو و زن‌عموی عزیز! شما بهتره برید از خونه یه سری وسایل شکاری بیارید.
او رو به مت کرد و با حالتی که گویی به ناچار چیزی می‌خواست بگوید ادامه داد:
- مت این‌بار بهت اجازه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 16 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیلی با چشم‌های خاکستری‌ تیز شده‌ای به اتوبوس پسرانه مدارس خیره شده بود که در همین حین نینا با تلنگری که به او زد با تعجب گفت:
- هی چشم‌چرون! می‌شه بگی چرا این‌طوری زل زدی به پسرای مدرسه گارفیلد؟
لیلی با هیجان و ولع خاصی گفت:
- اونا رو ببین نینا، خیلی جذابن! مدرسه ما اصلاً پسرای به این جذابی نداره.
نینا با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 16 نفر دیگر

TATA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/20
ارسال ها
156
امتیاز واکنش
2,617
امتیاز
163
سن
23
زمان حضور
6 روز 22 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
مربی از رختکن خارج شده و در چهارچوب در ایستاده بود و همانند پادگان‌ نظامی شمارش می‌کرد تا تیم خارج شوند.
آن‌ها با شمارش مربی خارج می‌شدند. آدرین با دیدن کلارا که با گام‌هایی بلند سمت کلاس تاریخ روانه می‌شد از صف ایستاده و به او خیره شده بود که مربی با چهره‌ای متعجب کنارش ظاهر شده و به او خیره شده بود که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، زهرا.م، زینب باقری و 15 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا