نویسنده این موضوع
***
لیلی لبخندزنان با حالتی که سعی داشت آرامش خود را حفظ کند، قدمزنان در اتاق گفت:
- نگران نباش مامان. مواظب خودم هستم.
او خداحافظی کرد و تلفنش را روی میز گذاشت و نینا گفت:
- مشکلی که نیست؟
لیلی لبخندی زد و گفت:
- نه، میتونم امشب رو اینجا بمونم.
نینا با خستگیای که از ظاهرش نمایان بود، رو به لیلی کرد و...
لیلی لبخندزنان با حالتی که سعی داشت آرامش خود را حفظ کند، قدمزنان در اتاق گفت:
- نگران نباش مامان. مواظب خودم هستم.
او خداحافظی کرد و تلفنش را روی میز گذاشت و نینا گفت:
- مشکلی که نیست؟
لیلی لبخندی زد و گفت:
- نه، میتونم امشب رو اینجا بمونم.
نینا با خستگیای که از ظاهرش نمایان بود، رو به لیلی کرد و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بازگشت تاریکی (جلد دوم دامگستران) | TATA کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: