- عضویت
- 10/10/20
- ارسال ها
- 1,202
- امتیاز واکنش
- 12,617
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- نیمهی تاریک وجودم...!
- زمان حضور
- 53 روز 19 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
وسط راه، این نرهغول ایرانیه هم باهامون همراه شد. اینها فکر میکنن ما الان میخوایم فرار کنیم یا دزدی؟!
رفتیم به طبقهی قبلی و جناب نرهغول در زد. کمی بعد صدای مانی اومد:
- بفرستشون داخل صمد.
اوهوک صمد!
آقا صمد نرهغول در رو باز کرد و رفت کنار، آنید رفت داخل و من هم با اکراه از کنار نرهغول رد شدم. در رو...
رفتیم به طبقهی قبلی و جناب نرهغول در زد. کمی بعد صدای مانی اومد:
- بفرستشون داخل صمد.
اوهوک صمد!
آقا صمد نرهغول در رو باز کرد و رفت کنار، آنید رفت داخل و من هم با اکراه از کنار نرهغول رد شدم. در رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان حربهی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: