خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و نهم
گوشی را درگوشم گذاشتم و شماره را گرفتم.
یک زن به خارجی چیزی گفت و گوشی را سرجایش گذاشنم.
کجایی داداش کجایی؟
چرا گوشیتو جواب نمیدی؟
چرا هیچ خبری ازت نداریم؟
بهت نیاز داریم داداش... لطفا برگرد!
با چشمان اشکی آرام قدم برمی‌داشتم
هر رهگذری که رد میشد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 26 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی
زانو زدم جلوی مادر و گفتم:
-مامان! اینا امتحانای خداست... میخواد ببینه چقدر صبوریم، دست به چه کارهایی میزنیم!
به رامک نگاه کردم:
-ما باید تحمل کنیم... همه چیز رو!
مادر با همان گریه و لبان لرزان نگاهم کرد:
-دختر قشنگم! دخترمهربونم! ما...
یکدفعه ساکت شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 26 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و یکم
***
چسب را چسباندم به آخرین جعبه و آخیشی گفتم.
صنم خم شد و کناره‌های جعبه گرفت:
-رستا بگیر بکشیمش!
دستم را که برروی کمرم بود را انداختم پایین و بلند گفتم:
-نه!
صنم سرش را تکان داد:
-آره!
با حرص چشمانم را بستم:
-اوفِح اوفِح اوفِح!
جعبه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 23 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و دوم
از پله‌ها آمدم پایین.
آرش دستی به موهای پرکلاغی‌اش کشید:
-سلام آبجی رستا!
لبخندی زدم:
-سلام عزیزم! بیا داخل!
لـ*ـب پایینش را بالا داد و‌گفت:
-مثل اینکه دارین اسباب کشی می‌کنین!
آهی کشیدم و سرم را تکان دادم.
آرش پوفی کرد.
همان لحظه صنم هم آمد:
-رستا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 24 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و سوم
دستانم را به یکدیگر‌ گره زدم.
به آرش نگاه کردم سرش پایین بود.
از کودکی مظلوم بود مخصوصا اینکه حتی روی پدرمادرش را هم ندیده.
دستم را بر روی بازویش بالا پایین کردم:
-عزیزم خودتو ناراحت نکن اشکال نداره! این ما بودیم که توقع زیادی ازت داشتیم.
لبخندی زد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 24 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و چهارم
با کمک‌ پسر عموی‌ صنم و برادرش و خودمان، وسایل را در کامیون جابه جا کردیم.
نشستیم پشت کامیون و پسرعموی صنم حرکت کرد.
در طول راه باهم حرف می‌زدیم.
در کامیون باز شد و پیاده شدیم‌.
خانه یک در کوچیک سفید رنگ داشت.
آن را باز کردم و وارد شدم.
حیاط خانه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 23 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و پنجم
صنم
اینستا را باز کردم و به پیام‌های خودم و آرمان نگاه کردم.
یعنی من انقدر احمق هستم که تورا ندیده به کافی شاپ بیایم و باتو حرف بزنم؟
فردا آنقدر منتظر بمان که زیر پایت علف سبز شود.
پسرک خودخواه گستاخ!
لبخندی به پیام‌ها زدم و تلفنم را خاموش کردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 21 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و ششم
آرمان نگاهم‌ کرد.
سرم را تکان دادم‌ که گفت:
-این همون‌ دخترس که قالم‌ گذاشت!
اخمی کردم و برگشتم ‌و به دخترک ‌نگاه کردم.
قیافه‌اش ساده بود و زیبایی نداشت؛ اما جذاب بود!
قیافه‌ای به طرز عجیبی آشنا میزد.
برگشتم سمت آرمان:
-مجذوب چیش شدی؟
گوشه لـ*ـبش کش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 18 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و هفتم
صنم
بعداز گفتن سفارشمان به گارسون گارسون رفت و من و صدف مشغول صحبت شدیم:
-وای آبجی دلم خیلی برای رامک اینا میسوزه!
آهی کشیدم و سرم را تکان دادم.
خیره به میز گفتم:
-من مطمئنم خدا یه راهی پیش پاشون میزاره!
به صدف نگاه کردم.
دستش زیر کله‌اش بود و به بیرون خیره بود:
-در اون که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 17 نفر دیگر

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و‌ هشتم
رستا
وارد اتاق شدم و نشستم بر روی زمین.
یعنی پدر زمانی که فهمید خانه‌مان از دستمان رفته چه حالی پیدا کرد؟
به سمت کمد‌دیوغری رفتم‌و درش را باز کردم لباس‌هایم را عوض کردم و از اتاق آمدم بیرون.
مادر ‌با تعجب نگاهم کرد:
-کجا؟
نگاهش کردمو لـ*ـبم را با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان در بند شیدایی | Whisper کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زهرا.م، M O B I N A، MaRjAn و 17 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا