ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

MĀŘÝM · 21/10/22

پارت نه:
با سرانگشتانِ دست، چشمانم را مالیدم. سرم به شدت درد می‌کرد و احساس می‌کردم درست مثل هندوانه‌ای شده که بر روی دسته‌ی بیل سنگینی می‌کند....

MĀŘÝM · 23/10/22

پارت ده:
- ممنون که اومدی!
یاشار پوزخندی زد و انگار که با گفتن این جمله به من لطف کرده باشد، نگاه سخاوتمندانه‌ای...

MĀŘÝM · 27/10/22

پارت یازده:
لحن تمسخرآمیزم را نادیده گرفته و چشمان بزرگ تیره‌ی خود را به من دوخت؛
- امضا می‌کنی؟
- چیو؟
با این که چند روز قبل در مورد این موضوع مفصل با هم بحث کرده‌بودیم، ولی باز خود را به نفهمی می‌زدم.
نمی‌دانم؛ شاید می‌خواستم دیرتر به بحث دوباره برسم.
کاغذ رضایت‌نامه را مقابلم گذاشت و خودکار را قشنگ...

MĀŘÝM · 30/10/22

پارت دوازده:
پارکِ سر کوچه همیشه اولین و آخرین انتخابم برای سرگرم کردن شهریار بود. اغلب بچه‌ها عاشق پارک بودند و این را هر پدر و مادری می‌دانست؛ حتی منی که طبق قراردادم با سارا، دو هفته یکبار با پسرک شش‌ساله‌ام ملاقات می‌کردم. او نیاز داشت که انرژی بی‌پایانش را یک‌جور، خالی کند و چه انتخابی بهتر از پارک سر...

MĀŘÝM · 2/11/22

پارت سیزده:
یکی از بدترین احساساتی که برای یک پدر کم‌سن و سال می‌توانست پیش بیاید، این بود که بخشی از درآمدش را خرج کرده و ساندویچ بخرد؛ ولی بچه بگوید، پیتزا می‌خواهد....

MĀŘÝM · 2/11/22

پارت چهارده:
حالم از آن خانه به هم می‌خورد؛ خانه‌ی سنتی متعلق به دوران قاجار که از سه ساختمان تشکیل شده بود.
حوض بزرگ وسط حیاط و باغچه‌ی پر از گل. البته از...

MĀŘÝM · 3/11/22

پارت پانزده:
سناریوی آخر! همیشه آخرش به اینجا می‌کشید؛ اما این بار کمی طولانی‌تر شد؛ کلی به ذات احمقم لعنت فرستادم که موقعیت بهتر از این برای نیش شل کردن پیدا نکرده بود؟!
البته...

MĀŘÝM · 3/11/22

پارت شانزده:
فکر کنم این‌بار دوهزاری‌اش افتاد؛...

MĀŘÝM · 7/11/22

پارت هفده:
مخصوصاً وقتی کبودی‌ها به چشمم می‌خوردند، نفرتم شدت می‌گرفت؛ آن‌قدر که دوست داشتم نادر را مقابل چشمان تمام مهمانانی که در طبقه‌ی پایین به مناسبت خواستگاری عمه زهرای ترشیده‌ام جمع شده بودند، خفه کنم؛ دیدن صورت کبود و له‌شده‌اش، برایم...

MĀŘÝM · 9/11/22

پارت هجده:
ساختمان اصلی خانه‌ی رستم‌زاده ها به‌ گونه‌ای بود که وقتی واردش می‌شدی، عمه زهرا متوجه‌ات می‌شد؛...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

چه پایانی رو برای این اثر پیشنهاد می‌کنین؟

شیرین و زیبا

تلخ و تراژدیک

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین