خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

چه پایانی رو برای این اثر پیشنهاد می‌کنین؟


  • مجموع رای دهندگان
    10

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و نه:
نفس کشیدن بعد از چند ساعت دوندگی و به دنبالش، سر کشیدن چای تازه‌دم! نیما این خصلت مرا خوب می‌شناخت، و به خاطر همین شناخت، از او ممنون بودم. اما کاش کمی آرام بودن را نیز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • قهقهه
Reactions: Delvin22، Narín✿، ~MOHADESE~ و 14 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی:
نیما چند بار دهانش را باز و بسته کرد، اما کلمه‌ای خارج نشد؛ امیدوار بودم حرف بزند؛ خودش را تبرئه کند تا من نیز با واژه‌های کوبنده نیش بزنم. اما دریغ! او مرا می‌شناخت و همه‌ی حرکاتم را از بر بود!
نفس صداداری کشیده و دستم را از شاخه‌های بوته جدا کردم. نقشه‌ام شکست خورده بود.
قطرات خون، با بی حوصلگی،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: Delvin22، Narín✿، ~MOHADESE~ و 14 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و یک:
فردای آن روز، دوباره در صف نانوایی نیما را دیدم؛ این‌بار، او پنج نفر جلوتر از من ایستاده بود.
سرش را به سمت من چرخاند و با چهره‌ای خندان سری به علامت آشنایی تکان داد؛ لبخند گرمش، با دیدن صورت درب و داغان‌تر از روز قبلم، رنگ باخت و به سردی گرایید.
گوشه‌ی دهانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Delvin22، Narín✿، ~MOHADESE~ و 12 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و دو:
اولین باری که حس کردم پدر شده‌ام، چهار سال پیش بود؛ شهریار تب شدیدی داشت و در مرز مرگ و زندگی، دست و پا می‌زد! همان لحظه، آن احساس مزخرف سراغم آمد؛ ترس، وحشت، اضطراب و مخلوط هزاران حس دیگر؛ ضربان قلبم رفته‌ رفته بیشتر می‌شد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Delvin22، Tabassoum، Mobina.85 و 13 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و سه:
سارا دندان‌هایش را به هم فشرد و با چشم نازک کردن به شهریار میزان خشمش را نشان داد؛
- این چیزا رو تو بهش یاد دادی!
دست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تعجب
  • عجیب
Reactions: Delvin22، Mobina.85، Narín✿ و 12 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و چهار:
"بعضی‌وقت‌ها، در بعضی جاها، اتفاقاتی رخ می‌دهند که آرزو می‌کنی که ای کاش، زمان مرگت به قبل از آن رویداد موکول می‌شد؛ بله! بعضی‌وقت‌ها مردن صد مرتبه بهتر از دیدن کسانی هست که برایت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Delvin22، YeGaNeH، SelmA و 12 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و پنج:
قلبم به شدت بی‌تابی می کرد و قصد داشت از قفسه‌ی سـ*ـینه‌ام بیرون بزند. مثل دیوانه‌ها سمت در حیاط دویده و نفس نفس زنان خود را به میانه‌ی کوچه‌ی تقریبا عریض رساندم. چشمانم را یک دور چرخانده و با دیدن طلایی موهای شهریار مقابل درِ خانه‌ی سلیمانی، یک آن ضربان قلبم، هزار برابر کاهش یافت.
نفس عمیقی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Delvin22، Saghár✿، YeGaNeH و 7 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و شش:
- برادرتون بدجور دوید تو کوچه، کم مونده بود یه ماشین بخوره بهش.
در آن لحظه متوجه حرفی که زد نشدم؛ پس با اخمی ظریف نگاهم را روی چهره‌ی آغشته به لبخندش چرخانده و زمزمه‌وار گفتم:
- برادرم...
خنده‌ی پر از اشتیاق شهریار که دور و بر نگین می‌چرخید و توپ‌های رنگی را نشانش می‌داد، جرقه‌ای را در ذهنم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، Mobina.85، Saghár✿ و 7 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و هفت:
- از چایی خوشت میاد؟
نیما این سوال را پرسید و با چشمانی درخشان سرتاپای مَمَد خان را کاوید. با حالتی گنگ روی نگاه بشاش رفیق چندین ساله ام دقیق شدم، ولی نتوانستم دلیل شادی بی موردش را درک کنم.
صدای هورت کشیدن‌های برادر عملی در سکوت خانه، به طرز عجیبی میلم را برای برداشتن کارد میوه‌ی روی میز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، Saghár✿، M O B I N A و 6 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,527
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 1 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و هشت:
انگشتش را نامحسوس به علامت زشتی نشانم داد. یادم رفته بود که کل بی‌ادبی هایم را از او یاد گرفته‌ام.
- میگم برو تو اتاق پیش شهریار یه کم بخواب. شبم قراره عین خر کار کنی!
دوباره خمیازه کشید؛
- دلم واسه این بچه کبابه! اون قدر گریه کرد که خوابید. تو هم که گاو به تمام معنا! عوض این که بچه‌تو آروم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان غموض جان | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، YeGaNeH، Mobina.85 و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا