- عضویت
- 24/8/20
- ارسال ها
- 101
- امتیاز واکنش
- 2,792
- امتیاز
- 213
- سن
- 21
- زمان حضور
- 5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
زن روبروی چهار تا جعبه کوچیک ده در ده سانت ایستاد و بهشون اشاره کرد:پکیج ها اینان. فقط مراقب باشین جنس مقوا ها نازکه ممکنه پاره بشه.
به فرد نگاه کردم. ولی داشت به زن با تمرکز نگاه میکرد و روی صورتش عرق نشسته بود. چش شده بود؟
بهش سقلمه ای زدم که حواسش جمع شد و رفت طرف جعبه ها. منم رفتم.
دو تاش رو برداشتم...
به فرد نگاه کردم. ولی داشت به زن با تمرکز نگاه میکرد و روی صورتش عرق نشسته بود. چش شده بود؟
بهش سقلمه ای زدم که حواسش جمع شد و رفت طرف جعبه ها. منم رفتم.
دو تاش رو برداشتم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com