خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
زن روبروی چهار تا جعبه کوچیک ده در ده سانت ایستاد و بهشون اشاره کرد:پکیج ها اینان. فقط مراقب باشین جنس مقوا ها نازکه ممکنه پاره بشه.
به فرد نگاه کردم. ولی داشت به زن با تمرکز نگاه میکرد و روی صورتش عرق نشسته بود. چش شده بود؟
بهش سقلمه ای زدم که حواسش جمع شد و رفت طرف جعبه ها. منم رفتم.
دو تاش رو برداشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 23 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا اینکه رسیدیم به خیابون سَوث‌رود.
طبق ادرس تو خیابون پیش رفتیم و ایندفه نه به کسی تنه زدیم نه کسی چپ چپ نگاهمون کرد. چند وقت بود مردم متمدن ندیده بودم.
رسیدیم به پلاک روی آدرس.
نمیدونم چرا گفته بودن انبار. انبار نبود. یعنی خب برای یه انبار در شیشه ای که نور های رنگارنگ ازش بزنه بیرون و دو تا نگهبان با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
ولی چیزی که بشدت مجذوبم کرده بود داخل انبار بود.
به بزرگیه دو تا زمین تنیس بود که سمت چپش روی سقف یه کره بزرگ رنگی با انواع رقص نور بود و روی سکو یک آقایی با موهای تاج خروسی سبز رنگ روی دستگاه دی جی کنترلر ضرب گرفته بود و آهنگی با بیس بالا پخش میکرد. خانوم هایی با پیراهن و دامن طوسی میون جمعیت حرکت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
کنار مبل نیم دایره روبه روش ایستادیم که با سر اشاره کرد به مبل.
فرد نشست ولی من هنوز ایستادخ بودم که اگه اوضاع بهم ریخت حداقل یکیمون زنده بمونه.
مرد غبغب دار به چینی گفت:نیئوشِما؟
سردرگم تو جام تکون خوردم.
مرد سمت راستی که دستش محکم روی غلاف کاتانا بود گفت:ارباب ژینها میپرسن اینجا چیکار دارین.
از استرس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
از جاش تند بلند شد که بعد زانوش گیر کرد به لبه میز میز شدید تکون خورد و کمی کج شد سمت مرد چینی.
و کل محتویات بطری بدون در شیشه ای ریخت روی شلوار ژینها.
یخ زدم. قلبم تو یه لحظه چنان شوکی بهش وارد شد که نفسم گرفت.
گند زدیم.
ژینها نگاهی به شلوار خیسش انداخت که بوی شدید نوشیدنی ازش منتشر میشد.
حتی رنگ محافظ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیم خیز رفتم پشت یکی از مرد های جمعیت و محکم زدم تو کمرش. بعد سریع رفتم کنار. مردی که زده بودمش برگشت و به پشت سریش خیره شد و بعد یه مشت زد به مرد پشت سرش.
باهم دست به یقه شدن.
توی مسیر دو نفر دیگه رو هم زدم و چون قدم کوتاه بود و مسابقه در جریان بود کسی منو نمیدید.
اون دو نفر هم با پشت سریشون دعواشون شد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 21 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
اون روز با دردسر کمتر اخرین بسته رو هم تحویل دادیم و رفتیم مقر آتسویی. از ور گردویی رنگ رد شدیم و راهرو چشمک زن رو طی کردیم. اونجور که قبلا کازیمیر در زده بود در اهنی رو زدیم. چشمی باز شد و گفت:ناشه ژلانیه؟
کمی فکر کردم. چی گفته بود کازیمیر؟ اسشتونا آتسویی؟ نه... اها یادم اومد.
گفتم:اسشتسیا آتسویی
در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 21 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو راه خونه بودم. تو پوست خودم نمیگنجیدم و لحظه شماری میکردم تا پول رو نشون پدر و فلی بدم. بیرون مقر آتسویی پول هامون رو تقسیم کرده بودیم با فرد و با این حال هردومون کلی پول داشتیم. تو فکر این بودم فرد با پولش چیکار میکنه. یحتمل میره آلبوم جدید گروه متالیکا رو میخره. منم احتمالا فلی رو میبردم بیرون و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 21 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
پلیس شوکه نگاهم کرد.
تکرار کردم:برادرمه.
میلیون ها بار تو سرم تکرار شد. برادرمه. مرده. برادرمه. مرده. برادرمه. مرده.
کلمات هدایت شدن. وارد قفسه سـ*ـینم شدن. اون فریاد. اون فشردگی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • ناراحت
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
20
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
فصل چهارم:گرداوری | پارت اول:اِریک.

متفاوته
اولین کلمه ای دکتر شین درباره وضعیت اِریک به آنتونی میلر گفت.
اون روز آنتونی سردرگم بود. گیج ‌شده بود و معنای حرفهای دکتر شین رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 21 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا