خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
رو کردم طرف فرد:ازت متنفرم.
فرد دستاش رو برد بالا:به من چه؟ خودت خیلی پررو شدی داخل.
راه افتاد طرف خیابون. دنبالش رفتم و داد زدم:اونا فیلیپ رو تهدید کردن! یعنی واقعا برات مهم نیست؟!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 26 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیست دقیقه پیش راهمون رو از چهار راه سابریانا جدا کردیم. از کنار چند تا ساختمون خرابه رد شدم که داخلشون گروه های سه یا دو نفره از آدما کنار هم جمع شده بودن و سیگار های ارزون قیمت میکشیدن و یا با سرنگ به خودشون آشغال تزریق میکردن. لباس های پاره پوره و سوییشرت های کلاه دار خاکی و کثیفشون باعث شد تشکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 26 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
فلی از جلوی در کنار رفت و با لهجه غلیض فرانسوی گفت:وُلا فِخِر. بفرمایید داخل برادر.
خندیدم:گراسیاس
وارد خونه شدم و بوی سیگار و ژل مو صورتم رو در هم کشید. پرسیدم:بابا و جولی کجان؟
فیلیپ سرش رو انداخت پایین. بنظر معذب میومد. به طرف اتاق ها اشاره کرد.
_دوباره دعوا کردن؟
سرش رو تکون داد
_با تو که دعوا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 24 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با جیغ گفت:تخم مرغ!؟ بعد اون همه مواد غذایی که گرفتی تخم مرغ به خوردمون میدی!؟
عصبانی از جام بلند شدم و خواستم برم طرفش که پدر دستش رو کمی اورد بالا و همین حرکتش مفهوم خودم حلش میکنم رو رسوند.
با نفس های سنگین و سوراخ دماغ هایی که از خشم گشاد شده بودن نشستم سره جام.
پدر رو به جولی گفت: مواد غذایی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 25 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
فیلیپ رو کرد به من و با برق خاص چشمهای بلورین‌اش و لبخندی به روشنی خورشید گفت:ببینش! بنظرت محشر نیست؟!
لبخندی زدم:اره محشره. راستی یه چیز دیگه هم برات دارم.
با تعجب گفت:چی؟چی داری؟
_بیا جلوتر.
با دمپایی های خرگوشی سفیدش اومد جلو و روبروم ایستاد.
_یکم جلو تر.
بازم اومد جلو تر و با سردرگمی نگاهم کرد.
خم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 20 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
.


بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: SelmA، رز سیاه، YaSnA_NHT๛ و 19 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
صبح از استرس بیدار شدم و فکر میکردم هنوز اول روزه که نگاهم افتاد به ساعت. 10:30 دقیقه صبح بود.
عین فنر ترامپولین از جام پریدم و سریع لباس پوشیدم. فلی تو تختش نبود احتمالا زود تر از من بیدار شده بود.
درحالی که از پله ها پایین میرفتم چند بار به فردریک زنگ زدم ولی جواب نداد. زیر لـ*ـب هرچی فحش بلد بودم نثارش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو اتاق یه کیف مدرسه ایِ سورمه ای رنگ بزرگ رو برداشتم. بعد عطر جولی رو که چند روز پیش دزدیده بودم که بوی شیرین تندی داشت از تو کمد دراوردم و کنارش جوراب و لباس های کوچیک مثل لباس زیر داشتم دراوردم.
به همشون اونقدر عطر زدم که خیس و نَم دار شدن. بعد وارد کیفم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 23 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
هوای خنک صبحگاهی پشت لایه های ضخیم کثیفی و دود پنهان شده بود و آسمان آبی، خاکستری رنگ بود.هیچ ابری تو آسمان نبود و تقریبا تمام گونه های پرنده سانان از دیترویت کوچ کرده بودن. غیر کلاغ های سیاه و کثیفی که با چشم های حریص و سیاهشون بهم نگاه میکردن و من کاملا سیگنال الان دیگه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 22 نفر دیگر

ARTEMIS2003

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
2,792
امتیاز
213
سن
21
زمان حضور
5 روز 18 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با فرد رفتیم ته کوچه و روبروی رستوران ایستادیم. اول من رد شدم و با باز کردن در شیشه ای زنگوله کوچیک بالای در صدا داد.
رستوران کثیفی بود. صندلی ها جوبی و کهنه بودن و روی زمین آثار سس کچاپ تیره و سیب‌زمینی های روغنی مونده بود. هیچکس تو رستوران نبود جز صندوقدار که خواب بود و مثل کرگدن خروپف میکرد و یه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان پسر جنگ (جلد اول مجموعه آلیوم) | ARTEMIS2003 کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: SelmA، Mahla_Bagheri، Parmida_viola و 23 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا