- عضویت
- 1/7/20
- ارسال ها
- 167
- امتیاز واکنش
- 3,293
- امتیاز
- 213
- سن
- 18
- زمان حضور
- 5 روز 6 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و هجدهم:
بلند شده و با خنده به صورت درب و داغونش نگاه کردم.
وسواس داشت، هیچ وقت به صابون دست نمیزد، معتقد بود صابون منبع تمام باکتری ها و میکرب های دسته.
حالا... بخور تا تو باشی دفعهی بعد برای من تایین تکلیف نکنی.
مثل خودش لگدی به پاش زدم:
-زود پاشو کلی کار داریم تنِ لش.
با پیروزی از حموم خارج شده رفتم تا لباسام رو عوض کنم...
بلند شده و با خنده به صورت درب و داغونش نگاه کردم.
وسواس داشت، هیچ وقت به صابون دست نمیزد، معتقد بود صابون منبع تمام باکتری ها و میکرب های دسته.
حالا... بخور تا تو باشی دفعهی بعد برای من تایین تکلیف نکنی.
مثل خودش لگدی به پاش زدم:
-زود پاشو کلی کار داریم تنِ لش.
با پیروزی از حموم خارج شده رفتم تا لباسام رو عوض کنم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان دلدادگی واهی | Lida eftkhar کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com