خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Real_pcy

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
34 دقیقه
سلام حدود دوسه سال پیش یه رمان خوندم که اسم شخصیتاش یادم نیست و از داستانش یه کوچولو یادمه
داستانش درباره چندتا دختر بود که تو یه واحد زندگی میکردن اونا فک میکردن واحد بـ*ـغلی خالیه ولی چندوقتی بود از واحد بـ*ـغلی صدا میشنیدن و فک میکردن اون واحد جن داره یه روز تصمیم میگیرن برن جنگیری که یادفعه درباز میشه و میفهمن یه پسر که از قضا هم دانشگاهیشونه تو اون واحد زندگی میکنه
تنها چیزی که یادمه همینه اگه میشه کمکم کنید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Leyla و MaRjAn

Real_pcy

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
34 دقیقه
ویه رمانی ام بود که راجب یه دختر مذهبی به اسم راحیل بود بخاطر یه سری قضایا راحیل مجبور با ازدواج سوری با پسری به اسم شهرام میشه و کم کم عاشق هم میشن
اگه میشه اسم این رمان رو هم بگین


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Leyla

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,187
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
سلام حدود دوسه سال پیش یه رمان خوندم که اسم شخصیتاش یادم نیست و از داستانش یه کوچولو یادمه
داستانش درباره چندتا دختر بود که تو یه واحد زندگی میکردن اونا فک میکردن واحد بـ*ـغلی خالیه ولی چندوقتی بود از واحد بـ*ـغلی صدا میشنیدن و فک میکردن اون واحد جن داره یه روز تصمیم میگیرن برن جنگیری که یادفعه درباز میشه و میفهمن یه پسر که از قضا هم دانشگاهیشونه تو اون واحد زندگی میکنه
تنها چیزی که یادمه همینه اگه میشه کمکم کنید
"مای نیم ایز شیطونک" رو چک کن؛ مشخصات دقیقی ندادی ولی تقریبا ص۲۱ یا ۲۲ رمانی که گفتم همینجوریه:shyb:


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Reyhan.t، Leyla و یک کاربر دیگر

حلما باقری

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
1 ساعت 6 دقیقه
سلام حدود دوسه سال پیش یه رمان خوندم که اسم شخصیتاش یادم نیست و از داستانش یه کوچولو یادمه
داستانش درباره چندتا دختر بود که تو یه واحد زندگی میکردن اونا فک میکردن واحد بـ*ـغلی خالیه ولی چندوقتی بود از واحد بـ*ـغلی صدا میشنیدن و فک میکردن اون واحد جن داره یه روز تصمیم میگیرن برن جنگیری که یادفعه درباز میشه و میفهمن یه پسر که از قضا هم دانشگاهیشونه تو اون واحد زندگی میکنه
تنها چیزی که یادمه همینه اگه میشه کمکم کنید
سلام ساختمان دو واحده رو چک کن.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و Leyla

حلما باقری

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
1 ساعت 6 دقیقه
ویه رمانی ام بود که راجب یه دختر مذهبی به اسم راحیل بود بخاطر یه سری قضایا راحیل مجبور با ازدواج سوری با پسری به اسم شهرام میشه و کم کم عاشق هم میشن
اگه میشه اسم این رمان رو هم بگین
سلام اسم دمان داماد اجاره ای هستش


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و Leyla

fatemeh 2016

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
26
زمان حضور
16 دقیقه
سلام
اسم رمانی که دو جلدی در مورد دختری که عاشق پسری به نام یوسف میشود اما یوسف در روز عروسی تصادف می‌کند و میمیرد


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Leyla

Shakila_Sh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/10/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
70
سن
24
زمان حضور
1 ساعت 21 دقیقه
سلام یک رمان خارجی بود که دختره نوجوون بود و اول رمان توسط مامانش به خونه پدرش فرستاده میشه تا اون مخارجش رو تامین کنه. و برای اولین بار پدرش رو می بیند که حسابی جوون هم بود و از هم خوششون میاد بعد ها میفهمه که این اصلا پدر واقعیش نیست و مادرش به هر دوشون دروغ گفته و در حقیقت پدرش دوست پسر مامانش تو دوران دبیرستانش بوده. بعد یادمه که دختره حاضر نمیشه با پدر واقعی و مادرش زندگی کنه و با همون پسره(که قبلا فکر میکرد پدرشه) عاشق هم میشن و میرن یه شهر دیگه زندگی میکنند. ممنون میشم اگه اسمش رو بگید.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

ماه بانو

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
1/10/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
10
امتیاز
123
زمان حضور
4 ساعت 4 دقیقه
سلام وقت بخیر

من دنبال یه رمانی هستم

که یه دختر با زن عموش و پسر عموش که همش اذیتش میکنه زندگی میکنه بعد این دختره با یکی آشنا میشه فکر کنم با یه وکیل بعد این دختره چون به پول نیاز داره میره برگه ادای کلیه میزنه که این وکیل بهش میگه یکی از آشنا های من کلیه میخواد

دختر هم بهش کلیه میده اما نمیدونه که به کسی کلیه داده عموش هستش

کسی اسم این رمان رو میدونه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

Azar 007

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
32
زمان حضور
3 ساعت 30 دقیقه
سلام چندین سال پیش رمانی خوندم که پسره عاشق دختری شد ‌دختر رفت خارج ازکشور و پسر همه جا دنبالش رفت آلمان ووووو که دررستوران و کارخانه ماشین سازی وووو هم کار کرد و از بس این پسر ژولیده و زجر کشیده بود همه خارجی ها مسخره اش میکردن ومیگفتند معلومه که ایشون ایرانیه...
همین بیشتر یادم نیست...
خودم فکر میکردم اسمش اسیر عشق است پیداش کردم ولی خودش نبود
لطفا هرکی اسم رمان رو میدونه بگه؟؟؟
ممنون میشم....


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁

Reyhan.t

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/8/21
ارسال ها
62
امتیاز واکنش
660
امتیاز
153
محل سکونت
تهران
زمان حضور
6 روز 6 ساعت 25 دقیقه
یه رمانی بود اسماشونو نمیدونم. درباره دختری که خیلی چاقه و به همین خاطر، پسری که عاشقشه بهش میگه تو چند برابر منی به درد هم نمیخوریم
بعد پسره میبرتش رستوران با دوست دختر جدیدش اشناش میکنه و به این دختر چاقه یه ظرف غذا هدیه میده
دختره دلش میشکنه و خودش را لاغر و زیبا میکنه و چند سال بعد دوباره با پسره رو به رو میشه....


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: mahan.fatemeh87 و ❁کوکے❁
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا