خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

rominaporamini

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/5/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
24
زمان حضور
5 ساعت 43 دقیقه
یک رمان بود درباره یک دختر که دوستش چاقو میخورد و برای اینکه نجاتش بدهد جلوی یک ماشین و میگیرد و سوار ماشین پسر میشه سر یک اتفاق با دختره همخونه میشه و کمکش میکنه که کنکور بده بعد قرار بود برادر پسره بایان پسره به دختر میگه بیا خونه ما مراقب مامانم باش و سر یک اتفاق میخواست با برادر پسر ازدواج کنه ولی بهم میخوره و با پسر ازدواج میکند و پسر بخاطر برادرش همش میخواد دختره رو اذیت میکنه میشه اسم رمان و بگید؟


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: ❁کوکے❁، _mah_ و Whisper

Sokot.memar

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/6/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
32
زمان حضور
3 دقیقه
درود و روز بخیر
یه رمان بود که یه دختری که عاشق برادرش بود دختره دبیرستانی بود.پسر از سربازی بر میگرده یه ماشین می‌خواسته بزنه بهش که برادر خودشو میندازه جلو ماشین و می‌ره کما..قلبشو میدم به یه دکتر که تو همون بیمارستان کار می‌کرده که برادره بسـ*ـتریه.دختر برای اینکه صدای قبل برادرش و گوش کنه عقد دکتر میشه....
خواهش میکنم یکی کمک کنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: Whisper، ❁کوکے❁، Ryhwn و یک کاربر دیگر

hana1714

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/6/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
71
سن
44
زمان حضور
6 ساعت 21 دقیقه
یه رمانی رو چند سال قبل خوندم ولی الان اسمش یادم نمیاد اکه کسی یادشه ممنون میشم کمکم کنه رمان در مورد یه خانواده بود که پسرشون تو آتیش سوزی مُرده بود و زن هم صورتش سوخته بود و نمیتونست دیگه بچه دار بشه
زنه رفت برای شوهرش یه دخترو گرفت ولی شرطش این بود که قیافه ی همدیگرو هیچ وقت نبینن و شوهره رو با ماسکی به صورتش پیش زنه میفرستاد تا بعد از بچه دار شدن زنه اونو طلاق بده زن دوم هم دختری بود که بخاطر یه مشکلی مجبور شد پول بگیره و زنِ اون مرد بشه و شرایطو قبول کنه
بعد که بچه به دنیا اومد و زن دوم رو طلاق دادن ،بعد از چندین سال زن اول مُرد و بچه با باباش موند و زن اول اتفاقی تو همون شرکتی کار میکرد که شوهرش رییس اون شرکت بود.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Whisper، ❁کوکے❁، _mah_ و یک کاربر دیگر

hana1714

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/6/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
71
سن
44
زمان حضور
6 ساعت 21 دقیقه
یه رمانی رو چند سال قبل خوندم ولی الان اسمش یادم نمیاد اکه کسی یادشه ممنون میشم کمکم کنه رمان در مورد یه خانواده بود که پسرشون تو آتیش سوزی مُرده بود و زن هم صورتش سوخته بود و نمیتونست دیگه بچه دار بشه
زنه رفت برای شوهرش یه دخترو گرفت ولی شرطش این بود که قیافه ی همدیگرو هیچ وقت نبینن و شوهره رو با ماسکی به صورتش پیش زنه میفرستاد تا بعد از بچه دار شدن زنه اونو طلاق بده زن دوم هم دختری بود که بخاطر یه مشکلی مجبور شد پول بگیره و زنِ اون مرد بشه و شرایطو قبول کنه
بعد که بچه به دنیا اومد و زن دوم رو طلاق دادن ،بعد از چندین سال زن اول مُرد و بچه با باباش موند و زن اول اتفاقی تو همون شرکتی کار میکرد که شوهرش رییس اون شرکت بود.
ممنون اسم رمان رو پیدا کردم .
اسمش تبرآغوش سرد هستش:گل:


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، ❁کوکے❁ و _mah_

..._...

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/6/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
1 ساعت 28 دقیقه
سلام دوستان
من قبلا رمانی روخوندم که الان هرچی میگردم پیداش نمیکنم
خلاصه رمان: دختری به اسم آنیتا که بخاطر مدل لباس پوشیدنش و اینا کسی سمتش نمیومده تو دانشگاه از پسری به اسم آریا خوشش میومده ولی بخاطر تیپش و اینا..
اونم از کیوان که آوازه خوشگذرونیش تو کل دانشگاه پیچیده میخواد که کمکش کنه کیوان دوست آریاست(آریا هم ناراحتی قلبی داره) ولی بعد ها متوجه میشه که آریا رو فقط مثل یه برادر دوست داره و عاشق کیوان میشه(آریا فوت میکنه اگه اشتباه نکنم)
ممنون میشم اگه اسم رمانو بگین


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: Whisper، ❁کوکے❁ و _mah_

Shafagh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/6/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
17
زمان حضور
9 دقیقه
سلام من یه سال پیش یه رمان خوندم . درباره یک دختر به نام هانا که یک روز قبل از عروسیش شوهرش که اسمش آرش هست میمیره. خانواده هانا توی خونه عموش توی اتاق سرایداریش زندگی میکنند و عموش دو تا پسر داره اسم یکی از پسرانش مهبده که به هانا بی احترامی می‌کنه سر کینه ای که از پدرش و عموش ( پدر هانا) داره و اینا ازدواج میکننن ولی خب ازدواجشون دووم نمیاره و هانا می‌ره پیش خواهرش که اتفاقا خواهرش هم با برادر شوهرش یعنی آرش ازدواج کرده و اونجا هم توی فروشگاه برادر شوهرش کار می‌کنه و ..


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تعجب
  • تشکر
Reactions: Whisper و _mah_

fatemeh.ch

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/5/21
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
15
امتیاز
73
زمان حضور
3 روز 15 ساعت 3 دقیقه
سلام

در جست و جوی رمان کوتاهی هستم با خلاصه:

یه پسری بوده که عاشق دختر خاله اش بوده و وقتی شب خانواده خاله اش خونه اشون دعوتن، به دخترخاله اش ابراز علاقه میکنه.
دخترخاله اش اولش جدی نمیگره و بعد خودشم که پسر رو دوست داشته قبول میکنه...

اگه کسی اسم رمان کوتاه رو میدونه بگه؟!
ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: _mah_

fatemeh.ch

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/5/21
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
15
امتیاز
73
زمان حضور
3 روز 15 ساعت 3 دقیقه
سلام

در جست و جوی رمانی هستم با خلاصه:

اول رمان رو یادم نیست چه اتفاقی میفته ولی فقط یادمه پسر و دختره عاشق هم بودن اما پسر توی حادثه تصادف حافظه اشو از دست میده.
بعد از چند سال وقتی دختره پیداش میکنه، اسمش رو گذاشتن حسین و پسره هم اصلا دختره رو یادش نیست و باهاش رفتار بدی داره.

اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه؟!
ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: _mah_

fatemeh.ch

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/5/21
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
15
امتیاز
73
زمان حضور
3 روز 15 ساعت 3 دقیقه
سلام
من دنبال رمانی میگردم که داداش دختره خارج از کشوره بعدها که برمیگرده ایران خواهر برادر عاشق هم میشن و فکر میکنند گناهه اما بعدها میفهمن پسرهمو دخترعمو هستن
اسم رفیق پسره هم شایان بود که بهش شین میگفت
شاید حوا معشـ*ـوقه شیطان بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: رز سیاه و MĀŘÝM

fatemeh.ch

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/5/21
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
15
امتیاز
73
زمان حضور
3 روز 15 ساعت 3 دقیقه
سلام

در جست و جوی رمانی هستم با خلاصه:

اولای رمان رو یادم نیست...اما یادمه پسره عاشق دختره بوده ولی دختره هیچ حسی به پسره نداشته و به اجبار با هم ازدواج میکنن.
بعد از چند ماه پسره غیبش میزنه و دختره هم مجبور میشه با بچه های دوقلوش که یکیش پسره و یکی دختره، بره خونه مادرشوهرش و با مادرشوهرش و خواهرشوهرش که خیلی هم دختره رو دوست داشتن و مهربون بودن، زندگی کنه...
بعد از یه مدت طولانی پسره پیداش میشه و دختره میفهمه که پسره به خاطر امنیت جون اونا رفته و عاشق پسره میشه...
چند روز از اون اتفاق میگذره که یه قل بچه هاشون رو میدزدند و وقتیکه میرن تا نجاتش بدن اونا رو هم میگیرن و اونجا چندتا از حقایق زندگی دختره روشن میشه...

اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه؟!
ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا