خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
بی آن‌که اجازه بدهد حرفم را ادامه بدهم، همچنان که نگاهش به جلویش بود، گفت:
-وقتی به تلفن عمومی رسیدیم، وایمیستم بری زنگ بزنی.
حرفی نزدم و سرم را به سمت پنجره‌ی کنارم چرخاندم. اصلاً نمی‌فهمیدم هدفش از بی پاسخ گذاشتن من چه بود؛ ولی هر چه که بود، باید می‌فهمیدم چرا می‌خواست تا این حد ناگهانی من را به جایی که نمی‌دانستم کجاست ببرد. گاهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبخند کجش را عمیق‌تر کرد و گفت:
-بهت توضیح می‌دم. محیطی که اون تخم مرغ رو احاطه کرده، از جنس آب جوشه و هرگز نمی‌تونه ماهیت و خاصیت اون تخم مرغ رو درک کنه؛ درست مثل محیط ایران که نمی‌تونه شخصیت و صلاحیت تو رو درک کنه. به اون تخم مرغ که سفت‌تر و قوی‌تر و مقاوم‌تر می‌شه فکر کن. اون تخم مرغ برعکس محیطش که فقط یک آب روان هست که به جوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
سمت راست لـ*ـبش را به بالا کش داد و گفت:
-برای مادر و پدر خوبی بودن، تلاش می‌کنیم نفس! به این فکر کن که شرایط برابری داریم و امکان این تلاش برامون خیلی زیاده؛ چون هر دوی ما بچه‌ای داریم که می‌خوایم بدون مشکل و کمبود بزرگ بشه. تلاش متقابل برای رفع کمبودهای بچه‌ها می‌کنیم. این یک تلاش دو طرفه‌ست؛ نه یک طرفه.
دوباره سرم را پایین انداختم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
با دستم آهسته دست کوچکش را از روی دهانم برداشتم و با صدایی که به خاطر بغضم می‌لرزید، گفتم:
-بابات نمیاد رایان. اون دیگه نمیاد! اون از من خوشش نمیاد و دیگه برنمی‌گرده پیش ما. دوست دارم برای این‌که تو بابا داشته باشی ازدواج کنم پسرم. به خاطر تو می‌خوام این کار رو بکنم!
لجوجانه گفت:
-نمی‌خوام. بگو بابام برگرده! می‌دونم دوستمون داره. بگو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرش را به نشانه‌ی تایید به پایین حرکت داد و گفت:
-زودتر بخونش که ببینم چی می‌شه.
لبخندم را عمیق‌تر کردم و بـ*ـو*سه‌ای بر موهایش زدم. نگاهم را به همان صفحه‌ی کتاب کشاندم و خواندم:
-با خودش فکر کرد باید یک نفر حرفش را باور کند و او را نجات دهد؛ اما درست در همان لحظه نانسی که انگار فکر الیور را خوانده بود، به آرامی «خودت را به دردسر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم را پایین انداختم و گفتم:
-فکر می‌کنم حق با تو باشه.
-شک نکن!
همچنان که سرم پایین بود، لبخندم را پررنگ‌تر کردم. بی آن‌که سرم را بالا بیاورم، گفتم:
-حس می‌کنم ملاقات‌های ما تا حالا مثل معجزه بودن. نه کسی ما رو دید و نه حرفی پشتمون زده شد.
-باز هم که اهمیت دادی. دلیلش هم این بوده که من جاهای خلوت رو انتخاب کردم، وگرنه معجزه‌ای در کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبخندش را عمیق‌تر کرد و گفت:
-چون با شخصیتت آشنایی دارم، قانون دیگه‌ای نیست که نیاز به گفتنش باشه.
-خوبه، پس حالا من بقیه‌ی شرایط رو می‌گم. البته نمی‌شه بهشون قانون گفت.
نفس عمیقی کشیدم و در ادامه‌ی حرفم گفتم:
-اولین شرط اینه که باید اولویت اول هر دوی ما، خانواده باشه. روزهای تعطیل باید خونه باشیم و زمانمون رو صرف بچه‌ها کنیم. باید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 6 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
معترضانه در پاسخش گفتم:
-مامان اصلاً مگه مهمه آدم چه دینی داشته باشه؟ دین فقط یک وسیله برای پاکی روح و نزدیکی به خداست؛ اون هم برای انسانی که این دو هدف رو داشته باشه که البته انسان بودنش خیلی مهم‌تر از نوع دینشه!
بابا در تصدیق حرفم گفت:
-حق با نفسه! دین یک انتخاب شخصیه و الان اصلاً موضوع مهمی برای صحبت ما نیست مهناز جان.
مامان از روی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
معترضانه گفتم:
-هلنا!
رویش را از من برگرداند و در حالی‌که ماشینش را به راه می‌انداخت، عصبی گفت:
-هیچی نمی‌خوام بشنوم نفس! اول می‌ریم کافه‌ی همیشگی، بعد حرف می‌زنیم.
بی آن‌که مخالفتی کنم، مطیعانه گفتم:
-باشه.
یک ساعت تمام که در راه بودیم، تنها سکوت برقرار بود. بالاخره رسیدیم و هر دو بی هیچ حرفی از ماشین پیاده شدیم.
وارد کافه شدیم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر

روشنک.ا

نویسنده افتخاری
کاربر افتخاری
  
عضویت
17/3/20
ارسال ها
466
امتیاز واکنش
6,926
امتیاز
263
سن
28
زمان حضور
7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آشپزخانه بیرون رفت و من را تنها گذاشت.
پس از نیمی از ساعت، صدای در خانه خبر از آمدن میهمانان داد. مامان در را برایشان باز کرد و من و بابا عقب‌تر از او برای استقبال حاضر شدیم. همان‌طور که آرمان از قبل به من گفته بود، تنها خودش و پدر و مادرش در مراسم امشب حضور داشتند.
وقتی همه وارد مهمان‌خانه شدند، خودم را با پذیرایی مشغول کردم. از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، دونه انار، ~BAHAR.SH~ و 7 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا