- عضویت
- 17/3/20
- ارسال ها
- 466
- امتیاز واکنش
- 6,926
- امتیاز
- 263
- سن
- 28
- زمان حضور
- 7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا رسیدن به مطب فرزاد حدوداً دو ساعت طول کشید و من ساعت هشت و بیست دقیقه داخل آسانسور ایستاده بودم.
وقتی به دومین طبقه رسیدم، با قدمهای تندی از آسانسور پیاده شدم و به سمت میز منشی ناآشنایش رفتم. از زمانی که از هم طلاق گرفته بودیم، منشی قبلیاش استعفا داده بود و فرزاد خانم جوان دیگری را به جای او استخدام کرده بود.
-وقتِ قبلی داشتید؟...
وقتی به دومین طبقه رسیدم، با قدمهای تندی از آسانسور پیاده شدم و به سمت میز منشی ناآشنایش رفتم. از زمانی که از هم طلاق گرفته بودیم، منشی قبلیاش استعفا داده بود و فرزاد خانم جوان دیگری را به جای او استخدام کرده بود.
-وقتِ قبلی داشتید؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: