- عضویت
- 17/3/20
- ارسال ها
- 466
- امتیاز واکنش
- 6,926
- امتیاز
- 263
- سن
- 28
- زمان حضور
- 7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
-هیچ کس مثل شازده معرکه نشده.
هر دو نگاهمان را به رایان که در حصار دستان هلنا دستها و پاهایش را تکان میداد تا به سمت من بیاید، کشاندیم. رایان با آن پیراهن سفید و شلوار سیاه و البته پاپیون قرمز رنگ متصل به یقهی پیراهنش و موهای کم پشتش که هلنا آنها را به طرز مرتبی به عقب شانه زده بود، خیلی شیرینتر و خواستنیتر از همیشه به نظر...
هر دو نگاهمان را به رایان که در حصار دستان هلنا دستها و پاهایش را تکان میداد تا به سمت من بیاید، کشاندیم. رایان با آن پیراهن سفید و شلوار سیاه و البته پاپیون قرمز رنگ متصل به یقهی پیراهنش و موهای کم پشتش که هلنا آنها را به طرز مرتبی به عقب شانه زده بود، خیلی شیرینتر و خواستنیتر از همیشه به نظر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: