خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دوست دارید رمان دوجلدی باشه یا نه؟

  • نه

    رای: 9 81.8%
  • بله

    رای: 2 18.2%

  • مجموع رای دهندگان
    11
  • نظرسنجی بسته .

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
با حرفای خاله حسابی اعتماد به نفس پیدا کردم، برای همین با صدای محکمی گفتم:
- خاله جان خیالت راحت باشه هر دوشون رو سالم و سلامت تحویلتون میدم.
لبخند زیبا و مهرامیزی رو چهره‌ی خاله نقش بسته بود و من فقط به این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 31 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
دستاش دورم حلقه شد و شروع کرد به نوازش موهام و باعث شد پلکام روی هم بیوفتن، حرکت دستای ابریشمیش روی موهام همه چیز رو از ذهنم پاک می‌کرد؛
مامان: گریه نکن، گریه نکن دختر قشنگم بالاخره تموم میشه،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عجیب
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 31 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
ناخوداگاه لبخندی زدم، بعد از این همه سال دوباره حضور مامان رو کنار خودم حس می‌کردم و میدونستم قرار برگرده، نشونشم این گردنبند بود.
- خدایا شکرت. هزاران بار شکرت که مامانم رو بهم برمی‌گردونی. ممنونتم تا زمانی که قبلم می‌تپه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 33 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
رایان یه نگاه عمیقی با اون چشمای نافذش به من انداخت. انگار می‌خواست بفهمه راست میگم یا نه.
ولی برام عجیب بود، رایالنی که اصولا به کسی کار نداشت برای من نگران شده بود! ولی چرا؟
رایان: چرا چیزی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • عجیب
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 30 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98

به رایان نگاه کردم. چهره‌ی قشنگی داشت؛ صورت لاغر و گونه‌هایی که برجسته بود و به صورت کشیدش فرم خوبی داده بود. بینی قشنگ و متناسب دهن کوچیک و چشمای قشنگ و کشیده‌ی سبز رنگ که درست به رنگ چشم های من بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تعجب
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 30 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
ضعفی که داشتم باعث شده بود حرارت بدنم بالا بزنه و هوای خفه‌ی ماشینم حال خرابم رو خراب تر می‌کرد و تحمل این وضعیت رو برام سخت تر برای همین رو به رایان گفتم:
-میشه شیشه رو پایین بکشی؟ احساس خفگی می‌کنم.
رایان: باشه، اتفاقا هوای ماشین خیلی خفه شده.
دکمه‌ای رو فشار داد و شیشه پایین رفت. بادی خنک دست در خورشید طلایی موهای بلندم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بزار باهات بیام تا اگه مشکلی پیش اومد، حلش کنم
باشه ای گفتم. به سمت آپارتمان هدایت کرد منم درو با کلیدم باز کردم و وارد شدیم که همون لحظه چشمای رایان به فیوز ترکیده افتاد ما خودش رو درست کرده بودیم اما بدنه و قابش رو درست نکرده بودیم.
رایان: این دیگه چیه؟ چه بلایی سر فیوز برق اومده؟
- ترکیده. دیروز اینطوری شد.
رایان: نفهمیدید چی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Saghár✿ و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
با چشمای گرد شده به کتی که از حرص دستاش می‌لرزید نگاه کردم.
- وا کتی حالت خوبه؟ مگه من قرار نبود امروز برم امتحان بدم؟ خوبه شب داشتم درس می‌خوندما. تو چرا انقدر حواست پرت شده کتی؟ جدیدا خیلی کم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 29 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
- میگما کتی از خدو که پنهون نیست از تو چه پنهون من اصلا اولش دلم برای این خرید اومدن رضا نبود برای این خرید اما الان چرا واقعا خوشحالم.
کتی: درسته که ما پدر و مادر نداریم و وضع مالیمونم معمولیه اما تو این چند سال انقدر جمع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تعجب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 31 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهترین سایت رمان نویسی
انجمن 98
کتی دست‌های ظریف‌ش رو به نرمی روی شونه‌های من گذاشت؛
کتی: می‌دونی که هیچ کس به اندازه‌ی من این احساس رو درک نمی‌کنه اما تو داری خودت رو نابود می‌کنی دختر. باید بیشتر از این حرف ها به فکر خودت باشی، ازت خواهش می‌کنم من برات...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، *ELNAZ*، Marzi 900 و 29 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا