خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های


اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید…
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید،
بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند!
او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی


اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کند…
راستش یک روز بدون آنکه متوجه شود


به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
“شاگرد همیشه خندانم!”
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر خوشی بردم و


از آن به بعد انگار دلم میخواهد بیشتر بخندم…
او راست می گوید گاهی یک جمله زیبا خیلی ساده


می تواند باور خودت و دیگران را تغییر دهد…!!


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
گفت… “حمید”، بریم بیرون بگردیم؟
گفتم الان که بیرونیم!
گفت نه!
بریم یه جا که خیلی آروم باشه، یه جایه قشنگ
یه جایی که دلمو قرص کنه.
همینطور که ماشینو تو کوچه های تنگ و شلوغ میروندم،


شروع کردم به فکر کردن! کجا می تونستم ببرمش؟! جایی که هم قشنگ باشه
هم دلشو قرص کنه و هم بنزین ماشینم تموم نشه


یواش سرشو خم کرد. گذاشت رو شونه ام. بزور می تونستم دنده رو عوض کنم…
چندبار صورتش رو روی شونه ی راستم، عقب و جلو کشید…
تا خوب جاگیر شه؛


بعد آروم گفت
“رسیدیم”


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
برایش نوشتم…
با من حرف بزن..
اینکه نباشی….
.نبینمت…
نبویمت…
دوای دردهایمان نیست…
گاهی این نبودن ها…
خلاهایی را در آدمی به جای می گذارد…
که یک عمر تاوانش را خواهیم داد…
باورکن دست خودم نیست…
من به ندیدنت. …
نبودنت…
عادت نمی کنم…
برایش نوشتم…
با من حرف بزن…
رها کردن دست هایت کار من نیست . . .


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
دوست داشتن بلدیت می خواهد
یک وقت هایی باید غرق شوی
نه در حصارش. .!
باید غرق شوی در چشمانش
آنطور که کسی ندیده باشد
زن ها نگاه ها را می نویسند
قاب می کنند میگذارند کنج دلشان
باید بلد باشی
وقتی میگوید دوستت دارم


یعنی نکند مرا از یاد ببری
زن ها رفتن را دوست ندارند
روزی جایی اگر دیدی
زنی دلتنگی هایش را به دوش میکشد
دوست داشتنش را بلد نبودی جانم
دوست داشتن بلدیت می خواهد.


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
کاش خبرهایِ خوب سر زده از راه میرسیدند.
دستِمان را میگرفتند و میبردند جایی که نه غم باشد نه دوری.
نه دلتنگی باشد نه فاصله.
نه تنفری باشد نه بیزاری.
نه ترسِ از دست دادنی باشد
نه ناتوانیِ فراموش کردن.
کاش دستِ اتفاقهایِ خوب آنقدر قوی بودند
که میشد تمامِمان را یکجا بهشان بسپاریم
که دیگر فوبیایِ فردایِ دوباره
در وجودمان تکثیر نکند و ریشه ی خوشی هایمان را به یکبارِ نخُشکانَد.


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
زن هرچقدر هم که بزرگ شود
همسر شود
مادر شود
مادربزرگ شود
درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است
انتظار میکشد برای لوس شدن
محبت دیدن
دستی میخواهد برای نوازش،
و چشمی برای ستایش
مهم نیست چند ساله شدی
زن که باشی
دنیایت هنوز صورتی ست


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
عاشقانه چشمهایم را میبندم و
تو را در خیالم تصور میکنم نمی دانم که
چقدر خیال تو برایم خوش است
از هر چیز در این دنیا برایم شیرین تر هستی
پس چشمهایم را میبندم و با تمام وجود احساست
می کنم ...


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشویق
Reactions: ~ZaHrA~

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
بدون هیـچ لبخندی…
بازو هامو بگیر… و زُل بزن تویِ چشمام…
با یه اخم و لحن جدی …
بگو که ” دوستت دارم ”
گاهی دلم …
جذبه یِ مردونت رو احتیاج داره…
گاهی دلم می خواد …
تکیه بدم …
به استحکام و جدیت تویِ صدات !
گاهی احتیاج دارم …
به اقتدار تویِ صدات …
موقع ابراز احساساتت…
که حس کنم حاضری …
بخاطرم هرکاری بکنی…
که مثل لحنت…
مثل نگاهت…
محکم و جدی هستی …
تویِ خواستنم …


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
حالا بايد به معشوق‌مان بگوييم از ما «دوستت دارم» نخواهد. «عاشقت هستم» نخواهد.


«عزيزم» ساده يا كشدار نخواهد. بگذارد لحن همين كلمات معمولي،


جور كلمات عاشقانه را بكشد.: همين شوخي‌ها، همين «چطوري؟»‌ها،


همين «كجايي؟»‌ها، همين «كي مي‌آيي؟»‌ها،


همين «ديوانه!»‌ها‌، همين «بميري!»‌ها.


يا نه، به معشوق‌مان بگويي اصلا كلمه نخواهد. بگذارد سكوت، جور همه چيز را بكشد.


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,262
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 29 دقیقه
از گذشته ات برایم نگو
من عاشقم
کمی هم دیوانه
در تصورم هیچ نامحرمی دستانت را تا به حال لمس نکرده
نمیدانم گذشته ات را
نمیدانم روز هایی که من نبودم،چشده…
اما اگر بوده
اگر حصارش آرامت کرده
اگر دستی دستت را گرفته
و اگر مهری،حواست را ربوده
چیزی نگو
من جنبه اش را ندارم
بگذار برای همیشه دست نخورده
در قلبم باقی بمانی…


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا