خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای کوبیده شدن در حواسم رو پرت کرد؛ اما حرف‌ها به هیچ وجه ساکت نشدند. دستگیره در پایین رفت، دست‌هام می‌لرزیدند و سردم شده بود. انتظار داشتم یه موجود وحشتناک بیاد و ترتیبم رو بده؛ ولی مامانم رو دیدم و خیالم راحت شد.
با لبخند اومد سمتم. می‌دونستم الان می‌خواد یه تومار سوال بپرسه و حالم رو بدونه. من درست وسط یه فاجعه‌م، اما اون فکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 15 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشم‌هام رو باز کردم. نوری که از پنجره بهشون می‌تابید اذیتم می‌کرد. اصلا معلوم نبود کِی خوابیدم و چقدر زمان گذشت. انگار همین چند ثانیه پیش شب بود! هیچ خوابی ندیده بودم! باورم نمی‌شد الان صبحه و باید پاشم و این زندگی نکبت رو ادامه بدم. تازه باید یه روز هم اون همسایه رو ببینم. من می‌گرخم، نکنه یکدفعه من رو به سیخ بکشه!
از این‌ها بعید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
در رو با پام آروم به جلو هل دادم و بی‌تفاوت به روشا نگاه کردم. بلند طوری که به هوش بیاد و متوجه بشه سرفه می‌کنه گفتم:
-پاشو جغجغه!
چشم‌هاش رو آروم باز کرد و بی‌حال به اطرافش نگاه کرد. اخمی به من کرد و با بد خلقی گفت:
-هان؟ چی می‌خوای؟
خوبی هم می‌کنیم می‌زنه!
-دارو آوردم واست.
درحالی‌که سرفه می‌کرد، عصبی جوابم رو داد.
-من به کمک تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
از روی مبل پاشدم، اول به سمت اتاقم رفتم و در رو هل دادم و بلند طوری‌که روشا بشنوه، گفتم:
-زنده‌ای هنوز؟
جوابی نداد؛ ولی صدای سرفه‌هاش گویای همه چیز بود. شونه بالا انداختم، یه شلوار جین پام کردم و از خونه خارج شدم.
به دالیا زنگ زدم که جواب نداد. احتمالا داره با یکی دیگه حرف می‌زنه، یا شاید هم گوشیش خاموشه.
پنج دقیقه به دیوار تکیه داده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
-چرا چیزی که می‌خوام رو نمی‌دی؟
شروع کرد! تموم هم نمی‌کنه! شقیقه‌هام رو بیشتر فشار دادم، حاضرم هر چیزی که می‌خواد بدم تا ولم کنه. شاید، شاید اگه سرم رو بکوبم به دیوار، یا مغزم رو دربیارم، ولم کنه. زوزه‌های باد داخل سرم سوت می‌کشید. تند تند پلک ‌زدم و به ضربان رگ گردنم گوش ‌دادم.
انگشت‌هام رو داخل موهام فرو بردم و چنگی به گوشت سرم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
با خنده درحالی‌که سر تکون می‌داد از کیفش یه حبه سیر بیرون آورد و داد دستم. سرمای دست‌هاش تنم رو به لرزه در آورد؛ این دمای بدنش وسط تابستون عجیب بود!
-چرا سیر؟
-چون سرت درد می‌کنه!
چندبار پلک زدم و درحالی‌که پشت گردنم رو می‌خاروندم پرسیدم.
-از کجا می‌دونی؟
نیم نگاهی به من انداخت و چشم به زمین دوخت. شال مشکیش رو جلو کشید؛ این‌دفعه هم سر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
تقدیرم این بود، مدام بمیرم! نه بزرگ بشم نه پیرتر. نمی‌دونم؛ شایدم امروز آخرین روزم بود.
مرگ؟ نمی‌دونستم ازش می‌ترسیدم یا نه؛ ولی فکر به این‌که اون دنیا باز آدم‌های این دنیا رو ببینم ترسناک بود! لـ*ـبم رو دوختند، زنده سوزوندنم، گردنم رو به دار زدند؛ همچین حسی داشتم. بعضی وقت‌ها با خودم می‌گفتم یعنی دیوونه‌م؟ ولی هنوز به قدر احتیاجم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
با چشم‌هایی پر از پرسش نگاهش کردم. لبخندی کمرنگ، اما دردناک زد و آروم گفت:
-منتظرت بودم...
هیچی نمی‌فهمیدم و اصلا انتظارش رو نداشتم این‌قدر با آرامش جوابم رو بده! توقع داشتم محض این‌که من رو دید دارم بزنه؛ ولی انگار قصدی از این کارش داشت!
-می‌شه حداقل بهم بگی اونایی که دنبالم‌ند چی می‌خوان؟
-تو رو.
به سکوت فرو رفتم، حس افتضاحی داشتم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
-چیکار کرده؟
پوزخندش عمیق‌تر شد. می‌خواستم بگیرم با دست‌های خودم کارش رو تموم کنم! دستی به ته ریش‌هاش کشید و گفت:
-متوجه نشدی؟ رفتارهاش مرموز و مشکوک نیست؟
راست می‌گفت. رفتاراش مرموز بود؛ ولی باز هم دلیل موجهی بود؟
سعی کردم یکم درباره‌ش فکر کنم؛ عقایدش به انرژی، گیاه‌خوار بودنش؛ ولی بازم دلیل موجهی نبود. این سبک زندگیش بود!
-نه، تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
سوزی روی صورتم نشست، این سرما لرزه به تنم می‌نداخت و دگرگونم می‌کرد. احساس می‌کردم گوشت تنم داره پاره می‌شه! گلوم بشدت می‌سوخت و انگار یه تیغ توش شکوندند.
سرم رو نمی‌تونستم بچرخونم و حتی چیزی نمی‌دیدم، یا حس نمی‌کردم، توان تکون خوردن هم نداشتم. درست مثل یه جسد! نکنه مُردم و توی قبرم؟
صدای قدم‌های کسی که نزدیکم می‌شد رو شنیدم، این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Ghazaleh.A، Mohadeseh.f و 15 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا