خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
نفس‌هام رو حس می‌کردم. سرگیجه بدی داخل سرم بود و معدم پیچ می‌خورد. چشم‌هام رو آروم باز کردم، دید تاری نسبت به اطرافم داشتم. گوش‌هام سوت کر کننده‌ای می‌کشید و آزارم می‌داد. بدنم رو حس نمی‌کردم، انگار فلج یا نامرئی بودم.
چند بار پلک زدم، بالای سرم سقفی ترک خورده و سفید رو دیدم.
کدوم گوری اومدم من؟
سرم رو به زور چرخوندم سمت چپ و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 22 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
-خوبه. راستی... چقدر بزرگ شدی!
پوفی کشیدم و از سر جام پاشدم، سرم گیج می‌رفت و هنوز هم گوشم سوت می‌کشید. دستش رو روی دستم قرار داد؛ بی ‌حال‌تر از اونی بودم که دستم رو عقب بکشم.
-حالت خوب نیست‌ها، می‌خوای بری؟
-به تو ربطی نداره.
-داره، من مادرتم!
چی با خودش فکر کرده؟ افتخار می‌کنه که من رو به دنیا آورده؟ جز این‌که من رو به دنیا بیاره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 23 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی هوا تاریک بود به خونه رسیدم و مثل جنازه‌ای که از زیر تریلی در رفته خودم رو روی مبل پرت کردم.
امروز خیلی بدتر از روزهای دیگه‌‌ام بود، خسته کننده، دردآور و سرشار از احساسات نفرت انگیز!
بعضی وقت‌ها پنجره من‌ رو به سمت خودش دعوت می‌کرد، دلم می‌خواد از بالاترین ارتفاعی که به طور حتم کارم تمومه خودم رو پرت کنم و بعد درحالی‌که مغزم از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 21 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
صدای بشقاب و چنگالشون به فضا چنگ می‌نداخت، نمی‌فهمم چطوری صبحونه می‌خورند؟! این همه سال تابه‌حال سمت صبحونه نرفتم؛ در واقع نمی‌تونم.
نفسم رو فوت کردم و گوشیم رو برداشتم. بدنم کوفته بود و گوشم درد می‌کرد.
لعنت بهت کیوان!
از پله‌ها پایین رفتم و وارد حیاط شدم.
نور خورشید غلاف آبی رنگ آسمون رو پاره کرده بود و مثل همیشه آفتاب هست؛ اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • پوکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 20 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساختمون رو کامل از نظر گذروندم. چیز غیرعادی‌ای به چشمم نخورد؛ ولی متوجه شدم طبقه اول، پشت پنجره‌ی بالکن یه مرد دست به سیگار ایستاده و داره به من نگاه می‌کنه.
لحظه‌ای چشم تو چشم شدیم و اون پوزخندی زد. به محض این حرکتش سرم رو پایین انداختم و وانمود کردم از چیزی خبر ندارم؛ اما از درون حس روانی‌ای رو داشتم که از دهنش خون میاد و به موهاش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 18 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوباره ایستادن خیلی سخت‌تر از افتادن بود.
تمام تیشرتم خونی شده بود و بوی گندی می‌داد، هرچند مشکی بود و دیده نمی‌شد. خونی که توی دهنم جمع شده بود رو روی زمین ریختم. علاقه‌ای به تُف کردن ندارم؛ اما مجبورم!
دستم رو روی دیوار گذاشتم تا تعادلم حفظ بشه. احساس می‌کردم اگه قدم بردارم هر لحظه ممکنه سقوط کنم و استخون‌هام خورد بشه.
درحالی‌که یه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
من دیگه به بوی خون عادت کردم؛ اما هنوز هم حالم ازش بهم می‌خوره! گوش دردم هر دقیقه افزایش پیدا می‌کرد؛ اصلا نمی‌شد خوابید و این آزارم می‌داد. خواب می‌تونه آرومم کنه؛ اما این درد لعنتی مانع آرامشمه.
گوشم توی این چند ماه حساس‌تر شده و به خاطر برخورد سرم با پله‌ها، دیگه صداها برام کمرنگ یا بهتره بگم بی‌رنگ بودند!
،از این وضعیت که مثل یه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
حدودا کل امروز رو خواب بودم و وقتی بیدار شدم به کیوان پیام دادم و گفتم که می‌خوام ببینمش. عجیب بود؛ اما قبول کرد!
علاوه بر اون به مجید زنگ زدم و استعفا دادم. بریده‌تر از اونی بودم که حاضر باشه با یه آدم روی مخ کار کنه. فحش زیاد داد؛ چون می‌دونم تنها مشکلش پوله و نمی‌خواد پول روزهایی که کار کردم رو بده. هرچند من هیچ چیزی ازش نمی‌خوام،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
به خونه رسیدم و در حیاط رو با کلید باز کردم.
هر وقت این ارواح خونه رو می‌بینم، یاد صاحب خونه‌ی خسیس‌مون می‌افتم!
چند ماهه نمی‌بینمش؛ چون پولش رو می‌دادیم؛ اما بعد از بیکاری من فکر ‌می‌کنم اوضاع عوض بشه.
جلوی در یه جفت کفش پاشنه دار زنونه بود.
برای روشا یا مریم نیست و من حدس می‌زنم که متعلق به کیه؛ ولی وانمود کردم که اون نیست!
خدایا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهم روی حرکات پرده‌‌ی آبی ثابت بود؛ اما فکرم جای دیگه‌ای سیر می‌کرد. من رفتارم خودخواهیه؟
دوست ندارم آدم خودخواهی باشم؛ ولی اگه این‌طوره، باشه، مادر هر چی هست پسرم همون بشه!
مریم و روشا برن باهاش زندگی کنند، من هم برم پی کارم؛ خیلی هم عالی! اون قبلا پیچید، الان هم نباشه!
فشار زیادی رو از جمله مشکلات روحی تحمل می‌کردم. شک ندارم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 16 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا