نویسنده این موضوع
***
نفسهام رو حس میکردم. سرگیجه بدی داخل سرم بود و معدم پیچ میخورد. چشمهام رو آروم باز کردم، دید تاری نسبت به اطرافم داشتم. گوشهام سوت کر کنندهای میکشید و آزارم میداد. بدنم رو حس نمیکردم، انگار فلج یا نامرئی بودم.
چند بار پلک زدم، بالای سرم سقفی ترک خورده و سفید رو دیدم.
کدوم گوری اومدم من؟
سرم رو به زور چرخوندم سمت چپ و...
نفسهام رو حس میکردم. سرگیجه بدی داخل سرم بود و معدم پیچ میخورد. چشمهام رو آروم باز کردم، دید تاری نسبت به اطرافم داشتم. گوشهام سوت کر کنندهای میکشید و آزارم میداد. بدنم رو حس نمیکردم، انگار فلج یا نامرئی بودم.
چند بار پلک زدم، بالای سرم سقفی ترک خورده و سفید رو دیدم.
کدوم گوری اومدم من؟
سرم رو به زور چرخوندم سمت چپ و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: