نویسنده این موضوع
بیخیال گوشیم رو روی میز گذاشتم و قدمهایی شل و ول به سمت در برداشتم. جرئت نداشتم به آینه نگاه کنم و با یک فاجعه روبهرو بشم؛ برای همین از روشایی که روی مبل لش کرده بود و داشت تخمه میشکوند و تلویزیون نگاه میکرد پرسیدم:
-روشا، چطورم؟
همون طور که نگاهش سمت تلویزیون بود متعجب پرسید:
-هوم؟
-قیافم...
نگاهش به طرف من چرخید و بدون اینکه...
-روشا، چطورم؟
همون طور که نگاهش سمت تلویزیون بود متعجب پرسید:
-هوم؟
-قیافم...
نگاهش به طرف من چرخید و بدون اینکه...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: