خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیخیال گوشیم رو روی میز گذاشتم و قدم‌هایی شل و ول به سمت در برداشتم. جرئت نداشتم به آینه نگاه کنم و با یک فاجعه رو‌به‌رو بشم؛ برای همین از روشایی که روی مبل لش کرده بود و داشت تخمه می‌شکوند و تلویزیون نگاه می‌کرد پرسیدم:
-روشا، چطورم؟
همون طور که نگاهش سمت تلویزیون بود متعجب پرسید:
-هوم؟
-قیافم...
نگاهش به طرف من چرخید و بدون اینکه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • خنده
Reactions: Nargesabd، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 19 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی اطرافم رو نظاره کردم، تاریکی‌ای که من رو به بطنش دعوت می‌کرد. شایدم روشنایی بود که من رو طرد می‌کرد!
وزش باد باعث می‌شد درخت‌های کاج با اون همه قامتِ بلند به خودشون بلرزند. آسمون انگار مرده بود، نه ماه بی‌‌ادعاش، و نه ستاره‌های مظلومش رو نداشت. آسفالت خاکستری که انعکاس نگرانیم رو توی رخسار کدرش می‌دیدم، شفاف به نظر می‌اومد.
تو این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
از پله‌ها کنار هم بالا می‌رفتیم. یک بویی می‌داد، مثل بوی خاک! کمی بعد متوجه شدم ته مانتوش گلی شده و زانوی چپ شلوارش پاره‌ست.
-اتفاقی افتاده؟
ایستاد و سرش رو بالا گرفت. از تعجب ابروهاش بالا رفت و بلافاصله گفت:
-هوم؟
چشم به مانتوش دوختم، از رد نگاهم خودش فهمید چی به چیه و خنده‌ی بلندی کرد. اخمی غلیظ کردم؛ صدای خنده‌ش کر کننده بود!
-اِ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعت‌ها مشغول کشیدن طرح بودم و گذر زمان واسم معنایی نداشت.
یک بار هم به ساعت نگاهی ننداختم؛ اما نوری که از لابه‌لای درِ بالکن به سالن می‌تابید گذر زمان رو به وضوح نشون می‌داد.
سرفه‌ای کردم، کش و قوسی به بدنم دادم و نگاهی به طرح‌هایی که تا الان کشیده بودم انداختم. حدودا پنج شیش‌تا طرح کامل!
هم از بیکاری خودم خنده‌ا‌‌م می‌گیرفت، و هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 16 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدام بالا رفت و محکم سوال پرسیدم:
-چی رو دقیقا؟
عصبی مچ دستم رو فشار داد. چش بود این یارو؟
آروم با خنده جواب داد:
-یواش گوسفند! الان بابت هیچی توضیح نخواه.
-باشه خب...
دستم رو کشیدم کنار و مشغول ور رفتن با هندزفریم شدم.
چه رفتارهای مشکوکانه‌ای! دوباره چند دقیقه سکوت برقرار شد، دلیل برخوردش برام مثل معادله چند مجهولی می‌موند که هیچی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 17 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا کی فرار می‌کردم؟ تهش به کجا می‌رسیدم؟ من یک بی‌عرضه و بی‌مصرف بودم که کاری از دستش بر نمیوند.. ترجیح می‌دادم به مغزم گوش بدم تا روانی بشم؛ حالا تیمارستان یا قبرستون، تفاوتی هم نداشت.
احتیاج به یک دریچه برای فرار، بقا، شاید هم پایان داشتم.
از چهره‌ی رامین قبلی فقط چشم‌های سرد و بی‌روحی مونده بود که از رنگ آبی‌ش متنفر بودم! حس سقوط...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Mohadeseh.f، *KhatKhati* و 15 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
گوشم رو به در چسبوندم و تمام دقتم رو به مکالمه‌ش دوختم.
-امروز نه فردا میام عزیزم.
فردا؟ فردا قرار بود چیکار کنه با عزیزش؟!
بعد صدای خداحافظی کردنش با لحنی پر از عشوه اومد. حالم از این لحنش بهم می‌خورد!
در رو محکم باز کردم و داخل اتاق شدم. با شوک به من نگاه کرد و اخم غلیظی روی صورتش نشست.
با لبخندی الکی گفتم:
-می‌خوای به جای تو من برم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 18 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
احساس کردم دیگه صدایی نمی‌شنوم.
گوش‌هام رو از شر بالشت آزاد کردم و بی‌حوصله نگاهی به گوشیم انداختم.
فکرم کاملا سمت صبح، و روی رفتارای مرموزانه کیوان بود. علت کارهاش رو کنجکاو بودم بدونم، بنابراین باید بدونم! اصلا هم برام مهم نیست اینکه وقتش رسیدنی می‌گه و فلانه بهمانه و الان باید بدونم! از کجا معلوم، شاید فردا مُردم!
از تـ*ـخت دل کندم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 18 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
-به تو چه دقیقاً؟
لبخندی الکی تحویلش دادم و مودبانه پرسیدم:
-کیوان نیست؟
-نه.
-می‌دونید کجاست؟
-نه.
-کاری باهاش داشتید؟
درحالیکه دهنش پُر از پفک بود، سرش رو تکون داد و با دهنی پُر گفت:
-نه.
نه نه نه! داشتم دیوونه می‌شدم. دستی به موهام کشیدم و کلافه پرسیدم:
-پس دقیقاً برای چی اومدی؟
-برای اینکه در منظره‌ی چرت این‌ جا، پفک و لواشک و چرت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 19 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
-ممنون که اومدی؛ از خستگی داشتم می‌پوکیدم! با خودمم چند ساعت حرف زدم.
خنده‌م گرفت. "دختر جان با من می‌موندی بیشتر حوصله‌ت سر می‌رفت نسبت به تنهایی!"
پاهاش رو روی میز گذاشت و دو پاکت چیپس سمتم پرت کرد. از حرکتش عصبی نشدم؛ اما تعجب کردم.
-ببخشید رامین من خیلی شُل و راحتم، زیاد اهل رسمی بودن و این مضخرفات نیستم.
سرم رو پایین انداختم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Nargesabd، Mohadeseh.f و 18 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا