- عضویت
- 24/11/19
- ارسال ها
- 313
- امتیاز واکنش
- 1,888
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- اصفهان
- زمان حضور
- 5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهار مسخ شده به سمت شیر آب رفت، لیوان آب را پر کرد. به یک نفس آب را سرکشید. مدام میگفت محال است، محال است! چطور ممکن است خدایا ممنون! پری آهسته به آشپزخانه آمد و با خنده گفت:
- اومدن، بدو که احسان داره زیر زیرکی فیلم میگیره، بدو مامان اینقدرم غر نزن زشته! راست میگه احسان فیلم قشنگی میشه خاطره...
- اومدن، بدو که احسان داره زیر زیرکی فیلم میگیره، بدو مامان اینقدرم غر نزن زشته! راست میگه احسان فیلم قشنگی میشه خاطره...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: