خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
دوستان، امشب دوای درد محزونم کنید

بر سرم افسانه ای خوانید و افسونم کنید

نیست اندوه مرا با درد مجنون نسبتی

می شوم دیوانه گر نسبت بمجنونم کنید

لاله گون شد خرقه صد چاکم از خوناب اشک

شرح این صورت بشوخ جامه گلگونم کنید

شهسوار من بصحرا رفته و من مانده ام

زین گنـ*ـاه از شهر می خواهم که بیرونم کنید

وصف قدش را بمیزان خرد سنجیده ام

آفرین بر اعتدال طبع موزونم کنید

چشم پر خونم ببینید و مپرسید از دلم

حالت دل را قیاس از چشم پر خونم کنید

چون هلالی، دوش بر خاک درش جا کرده ام

شاید ار امروز جا بر اوج گردونم کنید


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
می نویسم سخن از آتش دل بر کاغذ

جای آنست اگر شعله زند در کاغذ

چون قلم سوختی از آتش دل نامه من

اگر از آب دو چشمم نشدی تر کاغذ

سخن لعل تو خواهیم که در زر گیریم

کاش سازند دگر از ورق زر کاغذ

خط مشکین ورق روی ترا زیبد و بس

قابل آیت رحمت نبود هر کاغذ

شرح بی مهری آن ماه بپایان نرسد

فی المثل گر شود افلاک سراسر کاغذ

مردم از غم که: چرا نامه نوشتی برقیب؟

نشدی، کاش! درین شهر میسر کاغذ

تا هلالی صفت ماه جمال تو نوشت

گشت، چون صفحه خورشید، منور کاغذ


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
غم نیست، گر ز داغ تو می سوزدم جگر

داری هزار سوخته، من هم یکی دگر

یارب، چه کم شود ز تو، ای پادشاه حسن

گر سوی من بگوشه چشمی کنی نظر؟

در کوی تو سر آمد اهل وفا منم

از چشم التفات وفای مرا نگر

تا کی در آرزوی تو گردیم کو بکوی؟

تا کی بجستجوی تو گردیم در بدر؟

جان می کنیم و یار زما بی خبر هنوز

خواهیم مردن از غم او، تا شود خبر

در گوشه غمست هلالی بصد نیاز

گاهی ز چشم لطف برین گوشه بر نگر


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
وه! چه شورانگیزی، این شیرین پسر؟

هم نمک می ریزد از تو، هم شکر

خاک پایت، چون مرا فرق سرست

من چرا بر دارم از پای تو سر؟

خاک گشتم، لاله از خاکم دمید

هم چنان داغ تو دارم بر جگر

بی خبر بودن ز عالم، آگهیست

زاهد افسرده کی دارد خبر؟


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
جان خواهم از خدا، نه یکی، بلکه صد هزار

تا صد هزار بار بمیرم برای یار

من زارم و تو زار، دلا، یک نفس بیا

تا هر دو در فراق بنالیم زار زار

از بسکه ریخت گریه خون در کنار من

پر شد ازین کنار، جهان، تا بآن کنار

در روزگار هجر تو روزم سیاه شد

بر روز من ببین که: چها کرد روزگار؟

چون دل اسیر تست، ز کوی خودش مران

دلداریی کن و دل ما را نگاه دار

کام من از دهان تو یک حرف بیش نیست

بهر خدا که: لـ*ـب بگشا، کام من بر آر

چون خاک شد هلالی مسکین براه تو

خاکش بگرد رفت و شد آن گرد هم غبار


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
ای به خوبی از همه خوبان عالم خوب‌تر

شیوه حسن و جمالت هر یک از هم خوب‌تر

آدمی، گر یوسف مصرست، مانند تو نیست

ای تو از مجموع فرزندان عالم خوب‌تر

رنگت از می حالتی دارد، که از گل خوش‌تر است

وآن عرق بر عارض پاکت ز شبنم خوب‌تر

خوب‌تر شد روی گلگونت، به دور خط سبز

آری، آری، باغ باشد سبز و خرم خوب‌تر

ملک جان، تسلیم سلطان خیالش شد، که هست

کشور ما بر چنین شاهی مسلم خوب‌تر

کاسه کاسه با سگانت می‌خورم خون جگر

زآن که می خوبست و با یاران همدم خوب‌تر

تشنه‌لـ*ـب بـ*ـو*سد هلالی خاک آن در، زآن که هست

خاک پای پاک آن کو ز آب زمزم خوب‌تر


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
ای قامتت ز سرو سهی سرفرازتر

لعلت، ز هر چه شرح دهم، دلنوازتر

از بهر آنکه با تو شبی آورم بروز

خواهم شبی ز روز قیامت درازتر

جان از تب فراق تو در یک نفس گداخت

هرگز تبی نبود ازین جانگدازتر

من در رهت نهاده بیاری سر نیاز

تو هر زمان زیاری من بی نیازتر

درباختیم دنیی و عقبی بعشق پاک

در کوی عشق نیست ز ما پاکبازتر

دردا! که باز کار هلالی ز دست رفت

کارش بساز، ای ز همه کارسازتر


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
تا ز خط عنبرین حسن تو شد بیش تر

عاشق روی توام بیشتر از پیش تر

ای بتو میل دلم هر نفسی بیشتر

خوبی تو هر زمان بیشتر از پیش تر

پرسش اگر میکنی عاشق درویش را

از همه عاشق ترم وز همه درویش تر

با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی

صبرم ازو کمترست، دردم ازو بیش تر

عشق تو اندیشه را سوخت، که رسوا شدم

ور نه کس از من نبود عاقبت اندیش تر

کیش بتان کافریست، مذهب ایشان ستم

و آن بت بد کیش من از همه بد کیش تر

غمزه زنان آمدی، سوی هلالی بناز

سـ*ـینه او ریش بود، آه! که شد ریش تر


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
جامه گلگون، روی آتشناک از گل پاک تر

جامه آتشناک و رو از جامه آتشناک تر

تا چو گل نازک تنش را دیدم، از جیب قبا

سـ*ـینه من چاک شد، چون دامن من چاک تر

حیف باشد آنکه: دوزم دیده بر دامان او

زانکه باشد دامنش از دیده من پاک تر

التماس قتل خود کردم، روان، برخاستی

الله، الله! برنخیزد سرو ازین چالاک تر

صد مسلمان از تو در فریاد و باکت هیچ نیست

این چه بی باکیست؟ ای از کافران بی باک تر!

گفته ای: از بهر پابوسم، هلالی، خاک شو

من خود اول خاک بودم، گشتم اکنون خاک تر


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
هر روز در کویش روم، پیدا کنم یار دگر

او را بهانه سازم و آنجا روم بار دگر

کارم همین عشقست و من حیران کار خویشتن

ای کاش، بودی هم مرا، جز عاشقی، کار دگر

من کیستم تا خوش زیم در سایه دیوار او؟

بگذار کز غم جان دهم در زیر دیوار دگر

بیرون مرو، جولان مکن وز ناز قصد جان مکن

انگار مرد از هر طرف صد عاشق زار دگر

در عشق مژگان صنم صحرا نوردی ها کنم

دارم بپا خاری عجب، در پای دل خار دگر

گر داشت روزی پیش ازین بازار یوسف رونقی

دارد متاع حسن تو امروز بازار دگر

غیر از هلالی، ماه من، داری وفاداران بسی

اما نداری، همچو او، یار وفادار دگر


اشعار هلالی جغتایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا