- عضویت
- 10/4/20
- ارسال ها
- 273
- امتیاز واکنش
- 10,233
- امتیاز
- 303
- سن
- 20
- زمان حضور
- 55 روز 3 ساعت 32 دقیقه
تو نونوایی یه کارتن کوچیک گذاشته بود روش نوشته بود عیدی یادت نره
هیچی دیگه منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.
▧▨▧▨
ﺩﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻔﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻨﻮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﻦ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻔﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭﺻﻞ ﺑﺸﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﺩﮐﻤﺸﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎﺯ میشه..
▧▨▧▨
کبوتر لـ*ـب تنگ ماهی نشسته بود ، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوترکرد و معصومانه گفت :واسه پدر مادرت متاسفم بااین بچه تربیت کردنشون
▧▨▧▨
فقط اینجاست که هر کی می میره، فردا شبش کل فامیل خوابشو می بینن که تو یه باغ پر گل با یه لباس سفید بوده و گفته من جام خوبه
▧▨▧▨
هر روز شش و نیم صبح
همزمان با آغاز زندگی
بیدار میشوم و میگویم
خدایا شکرت که امروز را هم دیدم
بعدش پس از اینکه
از زنده بودنم مطمئن شدم
میگیرم تا 11 میخوابم
هیچی دیگه منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.
▧▨▧▨
ﺩﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻔﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻨﻮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﻦ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻔﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭﺻﻞ ﺑﺸﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﺩﮐﻤﺸﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎﺯ میشه..
▧▨▧▨
کبوتر لـ*ـب تنگ ماهی نشسته بود ، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوترکرد و معصومانه گفت :واسه پدر مادرت متاسفم بااین بچه تربیت کردنشون
▧▨▧▨
فقط اینجاست که هر کی می میره، فردا شبش کل فامیل خوابشو می بینن که تو یه باغ پر گل با یه لباس سفید بوده و گفته من جام خوبه
▧▨▧▨
هر روز شش و نیم صبح
همزمان با آغاز زندگی
بیدار میشوم و میگویم
خدایا شکرت که امروز را هم دیدم
بعدش پس از اینکه
از زنده بودنم مطمئن شدم
میگیرم تا 11 میخوابم
■مطالب طنز ■
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: