خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Ice._.girl

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
70
امتیاز واکنش
263
امتیاز
183
محل سکونت
Land of Madmen
زمان حضور
4 روز 21 ساعت 55 دقیقه
تو دوران مدرسه هفته آخر عید که میشد همه قول و قسم می خوردیم جمعاً نیایم مدرسه!
فردا که میشد همه اومده بودن ببینن کی نیومده.
یعنی عاشق اون اتحادمون بودم !!!
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
این شعر به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می‌شود (ماتریس متقارن ادبی)
از چهره افروخته گل را مشکن!
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن!
گل را تو دگر مکن خجل ای مه من !
مشکن به چمن ای مه من قدر سخن !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جدیدا تو اسمسا سلام رو فقط یه “س” مینویسن !
تا چند سال دیگه اسمس خالی میفرستن خودمون باید بفهمین منظورشون چیه … :straight_face:
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از نظر مـامـان بــابــاهـا مدرک دکترام کـه داشته بــاشی ولی جوابـه سوال زیرنویس تلویزیون کـه “نام کـروموزم شمـاره ۱۳ چیسـت و در بدن حین تعریق چه وظیفه ای را بر عهده دارد؟” هسـت رو نـدونی انگار هیچی نمـیدونی


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: MĀŘÝM، نسترن و Saghár✿

Ice._.girl

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
70
امتیاز واکنش
263
امتیاز
183
محل سکونت
Land of Madmen
زمان حضور
4 روز 21 ساعت 55 دقیقه
‏یارو مـیگه بــاید هرسال یک مـاه برم آمریکا تا گرین کارتم بــاطل نشه، اونوقت من یه سیمکارت ایرانسل دارم هر مـاه روشنش مـیکـنم بــاهـاش یه پیامک مـیدم تا سیمکارت نسوزه !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
استادم گفت : زندگي را تعريف كن…
گفتم... زندگي تعريف كردني نيست…
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد…
سالها بعد كه او را ديدم كه پير شده بود و عصا به دست راه مي رفت …
جلو رفتم و گفتم : زندگي را تعريف كن، آرام خنديد و گفت نمره ات بيست…
زندگي را بايد زيست!!!…
گفتم اون موقع باید بیست میدادی که مشروط نشم.
یه لگد زدم انداختمش تو جوب فرار کردم ...

▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ما کلا توی فامیلمون هر کاری میکنیم برای اینه که میگن حیف نشه!
مثلا داداشم کت و شلوار خرید بعد برای اینکه حیف نشه رفت زن گرفت


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: نسترن

Ice._.girl

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
70
امتیاز واکنش
263
امتیاز
183
محل سکونت
Land of Madmen
زمان حضور
4 روز 21 ساعت 55 دقیقه
رفتم دکتر گفت پیاز موهات ضعیف شده!
گفتم شاید سیب‌زمینیا دارن حقشونو میخورن!
دو دقیقه به‌هم خیره شدیم
بعد گفت برو از مطبم بیرون

▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
زن در ICU بود.
شوهرش نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد.
دکتر گفت ما همه تلاشمان را میکنیم اما هیچ چیز رو تضمین نمی کنیم.
بدن اون هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده، به نظر میرسه که به کما رفته.
شوهر: دکتر بهتون التماس میکنم که همسرم رو نجات بدین. اون فقط 36 سالشه، خانواده بهش نیاز دارن.
ناگهان معجزه ای رخ داد.
دستگاه ECG قلب دیوانه وار شروع به زدن کرد، یکی از دستانش تکان خورد، لبانش شروع به حرکت کرد و ....
زن شروع به صحبت کرد : عزیزم من 34 سالمه نه 36 سال.

▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مامانم مریض شده بود کلی واسه عیادت کمپوت و آبمیوه آوردن. خیلی حال داد. قراره این آبمیوه‌ها که تموم شده ایندفه پای داداشمو بشکونیم!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و نسترن

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
122
امتیاز واکنش
2,422
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 52 دقیقه
روزی وارد تیمارستان شدم شخصی را دیدم که میزد تو سرش و میگفت:پریسا پریسا
گفتم چشه؟ گفتن یه دختری به اسم پریسا رو میخواسته بهش ندادن
رفتم طبقه سوم دیدم یکی به زنجیر بسته شده و فریاد می زنه پریسا پریسا
گفتم این چشه؟ گفتن پریسا رو دادن به این
****
تو لایق من نیستی



ترجمه:عاشق یکی دیگه شدم
****
خر نشو الاغ


اوج نصیحت پسرا


■مطالب طنز ■

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
122
امتیاز واکنش
2,422
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 52 دقیقه
به دوستم میگم چقدر کیفه پولت قشنگه
میگه چرم مشهد عموم از آلمان آورده
***
وقتی پشت آیفون میپرسی کیه
۹۵درصد مردم میگن منم باز کن
اون۵درصد هم جواب نمیدن
***
همه از مرگ میترسن
من از این جمله:
بسته ی شما به پایان رسید


■مطالب طنز ■

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
122
امتیاز واکنش
2,422
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 52 دقیقه
معلم ریاضی:چرا درس نخوندین؟
ما:خانم امتحان عربی داشتیم
معلم عربی:چرا درس نخوندین؟
ما:خانم امتحان ریاضی داشتیم
و اینگونه بود ما دیپلم گرفتیم
****
یکی از بزرگترین شانس هایی که آوردم



اینه اونایی رو که بهشون آدرس دادم دیگه ندیدم
****
مامانم میگه:برو نون بگیر
میگم:امروز تولدمه من نباید کار کنم
میگم:مامان شام چی داریم؟
میگه:منم امروز زاییدم نباید کار کنم

خدایی قانع شدم


■مطالب طنز ■

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

برگزیده۱۴

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
122
امتیاز واکنش
2,422
امتیاز
163
محل سکونت
ɧamɷɷŋ cɩtʏ
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 52 دقیقه
رفته بودیم مجلس عقد یکی از اقوام
خانواده داماد:نون و پنیر اوردیم،دخترتونو بردیم

خانواده عروس با ذوق:
نون و پنیر ارزونیتون، ترشی چپوندیم بهتون

*******
دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت:
خیر از جوونیت ببینی یکی هم بده به من
گفتم:شرمنده تموم شد
گفت:خدا بزه به کمرت
و بعد رفت
*********

روزی دخترکی از مادرش پرسید مامان انسان چگونه به وجود اومده
مادرش گفت:عزیزم حضرت آدم و حوا بچه دار شدن و انسان به وجود آمد
دختر از پدرش پرسید
بابا انسان چگونه به وجود امده
پدرش گفت:دخترم انسان جهش یافته میمون ها هستند
دخترک که پاک گیج شده بود امد جای مادرش و ماجرا را توضیح داد
مادرش بدر کمال آرامش گفت:
دخترم پدرت درمورد خانواده ی خودش بهت گفته،و من راجب به خانواده خودم


■مطالب طنز ■

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و نسترن

سوگل بانو

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
107
امتیاز واکنش
3,823
امتیاز
178
محل سکونت
تو قلب بهترین دوستم♡♡راگل♡♡
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 2 دقیقه
اینایی نام کاربریشون شماره موبایلشونه اینا رو اذیت نکنین! بیچاره ها دیگه خسته شدن از دست اس ام اسای ایرانسل! اینا دنبال دوست می گردن... باهاشون مهربون باشین! :))
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حیف نون خدمت سربازيش تموم ميشه ! كارت پايان خدمتشو بهش ميدن با تعجب نگاه ميكنه و ميگه : من كه 2 سال پیش یکی از اینا گرفته بودم !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حیف نون به نامزدش میگه : عزیزم دقت کردی از هر دستی که بدی ، همون دستت نمک نداره !؟
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
قسمتی از وصیت نامه حیف نون : من از شب اول قبر خیلی میترسم ! لطفا منو شب دوم خاک کنید !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حیف نون با گوسفنداش لج میکنه ! میبرشون زمین چمن مصنوعی ! و یه دل سیر به گوسفنداش میخنده !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و نسترن

سوگل بانو

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
107
امتیاز واکنش
3,823
امتیاز
178
محل سکونت
تو قلب بهترین دوستم♡♡راگل♡♡
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 2 دقیقه
سخن فلسفی حیف نون : همیشه یه احمقی پیدا میشه که ماشینشو جلوی پارکینگ خونه ات پارک کنه ! حتی اگه خونه نداشته باشی !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تاحالادقت کردین چه ترتیبی دارن شاعرا. شاعرمیگه زیربارون گریه کردم تااشکامونبینی اخه اینکه اینقدرتلاش کرده تاطرف اشکاشونبینه چراخودشولومیده
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تاحالاشده شب دیربرسی خونه خیلی هم خسه ای بعدصب زودمامانت بیدارت کنه زل بزنه توچشات بهت بگه برونون بگیر.خیلی شرایط سختیه
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تازگيا بستي با طعم لواشك آلو اومده تا چند وقت ديگه گفتن با طعم قره قروت هم مياد اينجوري كه پيش بره بستني با طعم سالاد شيرازي هم مياد بزودي
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تبليغات تلويزيون درشهرغضنفر:آب مايه حيات است پس در مصرف برق صرفه جويي كنيد.شركت گاز ناكجا آباد


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و نسترن

سوگل بانو

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
107
امتیاز واکنش
3,823
امتیاز
178
محل سکونت
تو قلب بهترین دوستم♡♡راگل♡♡
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 2 دقیقه
تصمیمات مهمی که تو ایام عید واسه تغییر نحوه زندگی امسالت میگیری تا سیزدهم هم دوام نمیاره !!
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تعداد افرادی که دارن تماشات می کنن نسبت مستقیم داره با احمقانه بودن کاری که انجام میدی !
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تعمیرات پسته اخمو(گریان،دهن بسته،سر بسته....)در شب عید پذیرفته میشود حتی در ایام تعطیل
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آخی... یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقمو ببینه مرتبه D:
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آقا یکی از فانتزی های من اینه که بدونم اینایی که کرم حلزون درست میکنن ، این همه حلزون رو از کجا میارن که بخوان عصارشو بگیرن؟!!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و نسترن
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا