خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوستان لطفاً هر مطلبی رو می‌خونید از دکمه تشکر استفاده کنید تا نویسنده نخواد متن رو مخفی کنه که فقط با تشکر قابل خواندن باشه!
تفاوت تشکر متن مخفی و متن‌های ساده کاملاً مشخصه!
و تنها دلیل پارت نگذاشتنم همین بود!

[HIDE-THANKS]

دو دختر روی زمین افتاده بودند و گلویشام دریده شده بود. اطرافشان کاملاً قرمز بود.
چشم‌های هر دو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: born of darkness، 2727parsam، Mr1381 و 193 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوستان لطفاً هر مطلبی رو می‌خونید از دکمه تشکر استفاده کنید تا نویسنده نخواد متن رو مخفی کنه که فقط با تشکر قابل خواندن باشه!
برای پارت گذاری بیشتر نقد رمان فراموش نشه!

[HIDE-THANKS]

گوشی‌ام زنگ خورد. با دیدن شماره‌ی دین، پوزخندی زدم و گوشی را روی صندلی شاگرد انداختم. حوصله‌ی دین یا توجه‌های الکی مردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Mr1381، مهياربارنامه، Queenferyal3118 و 146 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
به چشم‌هایش زل زدم و آهسته گفتم:
_اتفاقات الان رو فراموش کن. جریان این جوری بود: عشقت، بهت خیـ*ـانت کرد! عشق وجود نداره. دیگه به هیچ پسر...

مکثی کردم و از روی قصد ادامه دادم:
_یا دختری، دل نبند.
دختر را هم اضافه کردم تا هیچ راه دور زدنی نداشته باشد و عشق برای همیشه از زندگی‌اش برود!
بدنم خونی شده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Mr1381، مهياربارنامه، Sahar 3210 و 84 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
[HIDE-THANKS]
_چی داری می‌گی تیا؟
آب دهانم را خوردم. دستم را روی شانه‌اش گذاشتم و به چشم‌هایش خیره شدم. دست روی نقطه ضعفش گذاشته بودم. داشت به اولین باری که می‌خواست به من خیـ*ـانت کند فکر می‌کرد و من هم وارد افکارش شدم:
_خب مایک، چه خبر؟
این سوال را بروان پرسیده بود. مایک با دل خوری جواب داد:
_چرا من رو توی موقعیت خطرناکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mr1381، مهياربارنامه، Sahar 3210 و 126 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
تمامی سوابقش را نگاه کردم. اکانت فیس بوکش تنها هفته‌ای یک پست آن هم عکس منظره داشت و از ساخت اکانت تنها سه سال می‌گذشت! حتی پیام‌های خصوصی دخترها را هم درست جواب نمی‌داد.
لعنتی، کاملا مشخص بود که در کارش غرق شده. اکانت‌های دیگرش هم درست همانند فیس بوک بود. انگار در یک زمان خاص به همه‌ی آن‌ها سری می‌زد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Mr1381، Sahar 3210، paratis. 5 و 82 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
[HIDE-THANKS]
سوار ماشین شدم و آن را روشن کردم. پایم را روی گاز گذاشتم و به سمت مونتانا راندم.
گوشی‌ام زنگ خورد. تلفن را برداشتم و با دیدن شماره‌ی دین اخمی کردم و جواب دادم:
_بله؟
_کجایی؟
_الان باید دقیق نقطه یابی کنم؟
_کجایی؟
دادش، اخمم را غلیظ‌تر کرد. او حق نداشت هر طور که می‌خواهد با من حرف بزند.
_تیا!
_چی می‌گی؟
_گفتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 2727parsam، Mr1381، مهياربارنامه و 147 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
چراغ راهنمای سر چهار راه قرمز شد.
پایم را از روی گاز برداشتم؛ اما، ترمز نگرفتم تا چهار راه را رد کنم.

مرد پیاده‌ای در یک لحظه جلوی ماشینم آمد. پایم را روی ترمز گذاشتم؛ اما، مرد به موقع پرید و به جای برخورد بد با ماشین، فقط به شیشه‌ی جلوی ماشین برخورد کرد.
خیلی ناگهانی جلویم ظاهر شده بود. اخمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 2727parsam، Mr1381، Sahar 3210 و 71 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمکی زد و دیگر چیزی نگفت.
او را خواباندم و کناری ایستادم.
دکتر رابرت خودش آمد! نتوانستم جلوی تعجبم را بگیرم. چرا باید خود شخص دکتر رابرت می‌آمد؟ اگر این مرد، آدم عادی بود چه طور به سرعت واکنش داد و پرید تا آسیب نبیند؟ اگر عادی بود چرا دکتر دیگری برای معاینه‌اش نیامده بود؟
دست به سـ*ـینه جلو آمدم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: born of darkness، 2727parsam، Mr1381 و 90 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
در یک لحظه دستم کشیده شد و صدای عصبانی کنار گوشم داد زد:
_داری چی کار می‌کنی تیا؟ اون می‌تونه ازت شکایت کنه.
بی حوصله برگشتم و به دکتر رابرت نگاه کردم.
با دیدن چشم‌های بی حالتم دست‌‌هایش شل شد و بدون پلک زدن به چشم‌هایم زل زد.
_تیا! تو...
حرف نیمه‌ تمامش برایم مهم نبود.
باید در ذهنش نفوذ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 2727parsam، Mr1381، Sahar 3210 و 90 نفر دیگر

!Shîma!

معاونت بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/18
ارسال ها
549
امتیاز واکنش
32,120
امتیاز
398
زمان حضور
70 روز 21 ساعت 45 دقیقه
نویسنده این موضوع
[HIDE-THANKS]
_تیا!
صدای داد دین اجازه‌ی فکر بیشتر را به من نداد. مشخص بود که به راحتی توانسته بودم عصبی‌اش کنم! با آرامش گفتم:
_داد نزنی هم می‌شنوم! باشه حالا، هر وقت حوصلم شد میام.
تماس را قطع کردم. به قوم شکارچیان نگاه کردم. همگی تشنه به خون به من نگاه می‌کردند و انگار منتظر توضیحی از من بودند.
جان چنان میخکوب شده بود که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✌پرطرفدار رمان طغیان تاریکی (جلد دوم خیزش تاریکی) | ! Shîma ! کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تعجب
  • جذاب
Reactions: Mr1381، Sahar 3210، paratis. 5 و 119 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا