خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دلنوشته

  1. ~ZaHrA~

    دلنوشته های روزبه معین

    تنها بدیش این بود که خیلی خوب بود بعضی از آدم ها انقدر خوب هستن که نباید بهشون نزدیک شد! باید اون ها رو از دور دید، از دور سلام کرد، از دور لبخند زد، از دور دوست داشت... شاید این هم یک جور داشتن باشه، آخه زندگی متخصص اینه که آدم های خوب رو ازت بگیره!
  2. Mahla_Bagheri

    دل نوشته احمق‌ها، دیوانه نیستند! | Mahla_Bagheri کاربر انجمن رمان ۹۸

    دلنوشته: احمق‌ها، دیوانه نیستند! نویسنده: مهلا باقری مقدمه: نشتری به گردنم شده حَلَب ذات وجودت، افشا! و من چه احمق بوده شیطان وجودت، انکار! تو به من زهر هلاهل و من، خنده‌ای لیلا‌وار! و تو آخر خموش و من، دشنه‌ای در پشت پنهان! گریه‌ای احمق‌وار، و آخر چرا؟ من دیوانه نیستم، قاضی روزگار...
  3. ozan♪

    ارزشمند دیس | ♪ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

    به نام خدا دل‌نوشته: دیس نگارشگر: ozan ژانر: تراژدی سطح؛ ارزشمند مقدمه: پر از درد و ناله، گلایه‌های خفه کننده اما لال! بر کفِ تـ*ـخت با تبسمی تلخ نظاره‌گر اطراف بودم. سنگینی بغض در گلو، زهری کشنده از بذر ناامیدی را در دلم می‌پاشید.
  4. Maryam.N

    دل نوشته سکوت ناهنجار | Maryam.N کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام دلنوشته: سکوت ناهنجار نام نویسنده: M.N مقدمه: سکوت می‌کنم، نه از روی رضایت... بلکه می‌ترسم از این که سکوتم شکسته شود. سکوتی که حالا زخم‌های عمیقی بر روی قلبم به جای گذاشته است. و تلنباری از دردها را روی شانه‌هایم رها کرده است. #سکوت_ناهنجار
  5. Afsa

    نقد و بررسی دلنوشته سفری به مقصد تو | آفسا کاربر انجمن رمان ۹۸

    بسم اللّه الرحمن الرحیم نام دلنوشته: سفری به مقصد تو نویسنده: آفسا Afsa مقدمه: فکر می‌کردم که می‌توانم تا ابد با کوله رنگ و رو رفته‌ام قدم بزنم و به هیچ چیز فکر نکنم. از شعر و شاعری و عشق و عاشقی گریزان بودم! ولی هنگامی که نسیم تو از شرق وزیدن گرفت؛ نفهمیدم چگونه راهم را به سوی تو کج کردم...
  6. Marry

    دل نوشته صداقتت کو زن؟ | Marry کاربر انجمن رمان ۹۸

    ... به نام تو که خالق عالم و آدمی ... نام اثر: صداقتت کو زن؟ نگارشگر: مریم رضایی. مقدمه: گاهی آنقدر دلت را می‌شکنند که جز سکوت فریادی نمی‌توانی بکشی. به راستی که صداقت بازی دست انسان‌هاست، آنها روراستی را نمیشناسند، ساده از قلب شکسته‌ات عبور میکنند، هنگام زانو زدنت می‌ایستند و تماشا...
  7. FaTeMeH QaSeMi

    نقد و بررسی دلنوشته گمشده‌جان | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام اثر : گمشده‌جان نام نویسنده: فاطمه‌قاسمی مقدمه : گمشده‌جان مرا به یاد می‌آوری؟ من تورا سال‌ها پیش، میان دفترخاطراتم جاگذاشتم؛ به خیال اینکه فراموشت کنم؛ اما حالا بعد سال‌ها آمده‌ام اعترافی جان‌سوز کنم. گمشده‌جان من از دیار گرگ‌هایم، همان گرگ‌های که وجود عشق را...
  8. Goli Pakseresht

    نقد و بررسی دلنوشته سهراب، من گم شده‌ام | Goli Pakseresht کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام اثر: سهراب، من گم شده‌ام! نام نویسنده: گلی پاک‌سرشت مقدمه: من، گم شده‌ام! درکوچه پس کوچه‌های خیال‌ها و آرزوهایم همه جا تاریک است. من، ترسیده‌ام نه از تاریکی که از صدای زمزمه دست‌هایم ترسیده‌ام. تو را صدا می‌زنند! خسته و بی‌رمق در میان تاریکی شب در کنار تک درخت خشکیده کوچه باغ رویاهایم،...
  9. Ayda_84

    دل نوشته تظاهر | Ayda_84 کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام اثر: تظاهر نویسنده: taki مقدمه: گاهی در زندگی مجبوری، به اینکه بخندی، حرف بزنی، ناراحت نباشی، و در آخر شب‌ها از غم تو خودت جمع بشی
  10. دل نوشته حرف هایی که هیچوقت به او نزدم | niusha.dkw کاربر انجمن رمان ۹۸

    به نام ایزد یار نام دلنوشته: حرف هایی که هیچوقت به او نزدم نام نویسنده: niuosha.dkw کاربر انجمن ۹۸ مقدمه: سلام A عزیزم! این دلنوشته را برای تو می‌نویسم! ناگفته هایی برای تو! ناگفته هایی که وقتی ترکت کردم از دلم عبور کردند! در این قصه من نه سنگ بودم و نه احساس من فقط عاشق بودم! عاشق حرف هایت،...
  11. Afsa

    دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

    بسم اللّه الرحمن الرحیم نام دلنوشته: سفری به مقصد تو نویسنده: آفسا Afsa ژانر: عاشقانه، تراژدی سطح: متوسط ویراستار: زهرا.م مقدمه: فکر می‌کردم که می‌توانم تا ابد با کوله رنگ‌ورورفته‌ام قدم بزنم و به هیچ چیز فکر نکنم از شعر و شاعری و عشق و عاشقی گریزان بودم ولی هنگامی که نسیم تو از شرق وزیدن...
  12. Ninush

    ° وصف حالت با نثر °

    - ‏و نمیدانی برایِ فراموش کردن زَخمی به زخم دیگر پناه بردن یعنی چه . ۲۲ آذر ۹۹
  13. FaTeMeH QaSeMi

    دل نوشته گمشده‌ جان | FaTeMeH QaSeMi کاربر انجمن رمان ۹۸

    به نام خداوندی که عشقی گمشده را در دلم نهاد! نام اثر: گمشده جان نویسنده: FaTeMeH QaSeMi مقدمه: گمشده جان! مروری کن به خاطره‌ای کهنه،که وادارات می‌دارد به تنهایی! زمزمه کن، حرف‌ به حرف نامه‌هایم را، شاید مرا شبی به یاد آری! نگاهم کن که آماده‌ام، اظهار کنم به پشیمانی! آماده‌ام بگویم، نمی‌شود،...
  14. ~ROYA~

    [ درخواست ترجمه انگلیسی دلنوشته‌های شما | اختصاصی رمان ۹۸ ]

    به نام خدای مهربونی ها سلام خدمت همه شما مهربونای رمان 98 ـی ! عرضم به حضورتون که شما میتونید درخواست بدید اما درخواست چی؟ اینکه دلنوشته هاتون رو به انگلیسی ترجمه کنیم شما دراینجا لینک دلنوشتتونو میذارید و براتون یک مترجم انتخاب میشه توجه: هیچ فرقی نداره دلنوشتتون کامل شده باشه یا نه ولی حداقل...
  15. ترجمه ی انگلیسی دلنوشته ی ایست قلبی | ~elнa_м~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ترجمه ی دلنوشته : ایست قلبی به قلم: معاونت سایت رمان ۹۸ ترجمه شده توسط: ~elнa_м~ کاربر انجمن رمان ۹۸ پ.ن: ! Shîma ! عزیزم امیدوارم با این کارم تونسته باشم حتی اگه شده ذره ای تو رو خوشحال کنم:گل: و ی تشکر ویژه هم از مدیر تالار ترجمه و طراح ~ROYA~ عزیزم که خیلی اذیتش کردم :گل...
  16. فاطمه مقاره

    کامل شده سردرگمی | فاطمه مقاره کاربر انجمن رمان ٩٨

    دل نوشته: سردرگمی نویسنده: فاطمه مقاره ژانر: تراژدی، عاشقانه مقدمه: چشم‌هایم روزی بر دنیا باز شد؛ که فهمیدم دیگر نیست. نیست، حتی جای خالیش در قلبم نبودنش در دنیایم حک شد. ولی من ماندم و خیالش.
  17. FaTeMeH QaSeMi

    کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    بسم الله الرحمان الرحیم نام نویسنده: فاطمه قاسمی نام اثر: یادت هست؟ یادش به‌خیر، انگار همین دیروز بود. هنوز بوی اسفند به مشامم می‌رسد و؛ چشم‌هایم گویا قرآن را می‌بینند. هنوز لباس کوچک سبز رنگم را به یاد دارم. واینک اولین کیف مدرسه‌ام که همرنگ نارنج بود؛ اندازه‌ام نیست. مقنعه‌ی سفید رنگم، باموهای...
  18. ~ZaHrA~

    دل نوشته زاده‌ی بهشت، ساکن جهنم | زهرا کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام اثر: زاده‌ی بهشت ،ساکن جهنم نویسنده: * کاربر انجمن رمان ۹۸ ژانر: تراژدی مقدمه: کسی چه میداند چه گذشت به شیطان وقتی که راهی زمین شد برای فریب آدمیان.....
  19. SAEEDEH.T

    دلنوشته های شقایق جلیلی

    من ياد گرفتم که به جای ناراحت بودن، توضیح دادن، دلیل آوردن و بحث کردن با آدمایی که میخوان از زندگیم برن، یک بار برای آخرین بار در حصارم بگیرمشون و بگم: ممنون بابت خاطره های خوب و بدی که برام ساختی، وقتي كه باهام گذروندي و چیزای مختلفی که بهم یاد دادی. بعدم با لبخند براشون دست تکون بدم و بگم ...
  20. SAEEDEH.T

    دلنوشته های صابر ابر

    يادت نرود ما به هم احتياج داريم باور كن... برای رسيدن ها و فرار كردن ها برای ساخته شدن ها و ثبت كردن ها ما به هم احتياج داريم وگرنه من و تو كی را دوست داشته باشيم؟ یا مثلا با كی حالمان خوب شود؟ من به تو فكر می كنم! به تو احتياج دارم وگرنه ديگر فكر هم نميكنم واقعيتش را بخواهی من به دليل اعتقاد...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا