خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع

بسم الله الرحمان الرحیم

نام نویسنده: فاطمه قاسمی
نام اثر: یادت هست؟
یادش به‌خیر، انگار همین دیروز بود.
هنوز بوی اسفند به مشامم می‌رسد و؛ چشم‌هایم گویا قرآن را می‌بینند.
هنوز لباس کوچک سبز رنگم را به یاد دارم.
واینک اولین کیف مدرسه‌ام که همرنگ نارنج بود؛ اندازه‌ام نیست.
مقنعه‌ی سفید رنگم، باموهای مشکیم، چه تضادی داشت؛ درست مثل باطن و ظاهر الانم.
یادش به‌خیر دلم پاک پاک بود؛ چون مقنعه‌ی سرم.
اما حالا از مداد سیاه دستم، شرم دارم.

(به یاد روزهای گذشته:g7b:به یاد کلاس و مدرسه. به یاد دوستانم.)


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، YeGaNeH و 43 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت میز نشسته بودم و تنها شکایتم، کوتاهی قدم و قد چون سرو همکلاسیم بود.
روی تخته سیاه مدرسه، خط‌های کشیده شده بودند که برایم نامفهوم بودند؛ چون زندگی کنونیم.
سفیدی روی تخته، بیشتر و بیشتر می‌شد ومن فقط، حواسم به سیاهی تخته بود.
حالا سفیدی‌های تخته‌را می‌فهمم اما‌، سیاهی تخته را نه.
تخته سبز بود نه سیاه، اما، من چرا دیر فهمیدم؟!
خیلی چیزها رو خیلی دیر می‌فهمی، درست زمانی که خیلی دیر شده.
مثل سبزی تخته سیاه، که من بعد از یازده سال نمی‌توانم ثابتش کنم.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، YeGaNeH و 42 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادت هست رفیق؟
روزهای که دنبال هم توی حیاط خاکی مدرسه می‌دویدم؟
یادت هست روزهای که پشت انباری قایم می‌شدیم؟
یادت هست روزهای که برای نمازخواندن دنبال بهانه بودیم؟
اما چه شد رفیق؟
حالا نمازخواندنمان بهانه‌ای شده برای فرار از کلاس، فرار از ریاضی و شیمی و فیزیک.
یادت هست رفیق؟
صف اول نماز، همیشه جایی بود که قصد فتحش را داشتیم.
اما چه زود یادمان رفت قلعه‌ی فتح شده را.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، YeGaNeH و 41 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاج توی باغچه اگر لـ*ـب بگشاید، رازهای را برملا خواهد کرد؛ که دل سنگ را آب می‌کند.
کاج سبز و بلند توی باغچه، بچه‌های زیادی دیده است.
او شاهد رشتشان بوده؛ از زمانی که کودکی کوچک بودند تا وقتی که بزرگ مدرسه شدند.
ای کاج یادت هست روزی که دختری با آرزو به کفش‌هایم خیره شد؟
آری یادت هست. منم یادم هست فردا را که خمیدی و شکستی و بریدند تورا.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ح. عبدالهی و 40 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت پنجره‌ها همیشه دو چشم انتظار می‌کشید.
انتظاره رفتن، انتظار رسیدن، انتظار اینکه بتواند بکشد دوخط و یه آ، اما نشد چرا؟
عاقبت خواندن را یاد گرفت اما؛ برای خواندن نوشته‌ی روی دوا.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ح. عبدالهی و 39 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
چادر سفید رنگ و گلهای کوچک و نوشکفته‌ام.
سجاده‌ی مشکی رنگم و مهرکربلایم.
دلم تنگ است برای نماز جماعت‌ها و گفتن حدیث تکراری امام علی.
مادر، من دلم برای دبستان تنگ شده.
مادر، دلم برای بی‌ریا بودن تنگ شده.
روزهای که دروغ بلد نبودم.
روزهای که دفترم جایگاهش سطل زباله بود؛ چون باز مشق‌هایم نصفه کاره گذاشته بودم؛ چون تقلب بلد نبودم...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ~XFateMeHX~ و 40 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانم خواستم بگم نقاشی رو تخته رو من کشیدم.
خواستم بگم، اون من بودم پرده‌ی پنجره رو می‌کشیدم.
خانم اجازه، چند روز پیش بد نبودم، درسمو نخونده بودم.
خانم راستشو بخوای، شیطنت‌ها و شلوغیا همشون زیر سر منه.
خانم یادتونه گفتی نمی‌دونی کی شیشه‌ی پنجره رو هی می‌شکنه؟
کاش همون موقع می‌گفتم همشون کارمنه
خانم خیلی دلها داره از دست دلم...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ~XFateMeHX~ و 37 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اون روزهای که دست همو می‌گرفتیم و یه حلقه بزرگ توی حیاط مدرسه درست می‌کردیم، کجا رفت؟
چرا الان فقط حلقه رو از جنس اشک می‌سازیم، اونم نه تو حیاط، تو چشم هم.


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: M O B I N A، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 36 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
خداجونم
اون همه مهر اومدو رفت‌.
اون همه بوی مهر به مشاممون رسید.
چرا یه بار بهم نگفتی فاطمه، بلندشو پنجره رو باز کن.
بلندشو رفت و آمد خورشیدو کنار دوستات تماشاکن.
چرا نگفتی بهم، چرا نگفتی یه روزی اینقدر ازشون دور می‌شم، که بغضم بی‌صدا بشکنه.
چرا بهم نگفتی جای این همه درس خوندن، دوستامو نگاه کنم؟
اون همه حفظ کردن تاریخ به چه...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ح. عبدالهی و 37 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
روزها گذشت.
وقت وداع شد. وداع با پنجره‌های بزرگ و آهنی
وداع با حیاط خاکی مدرسه.
وداع با درخت کاج توی باغچه‌.
وداع با بعضی دوستا که هیچوقت قرار نبود ببینیشون.
وداع با مدرسه‌ای که کلی توش خاطره‌ داری‌.
راستی مدرسه منو یادت هست؟
من همونم که همیشه دیر می‌رسیدم، اما قاطی بچه‌های دیگه می‌رفتم سرکلاس.
همونکه دوست داشتم خوراکیمو...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، M O B I N A، ح. عبدالهی و 36 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا