رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
نام دلنوشته: در یک قدمی هبوط
نام نویسنده: بانو منصوری
مقدمه:
میشناسم این منِ خودنما را!
این منِ زندهنما را،
این بنی آدم پر دردوبلا را.
آه از حسرت و درد برمیخیزد از جان؛
فقط یکدم دارد نوای این خدا را.
«بسم الله الرحمان الرحیم»
نام دلنوشته: به رنگ دلتنگی
نگارشگر:حریر
ژانر: تراژدی
مقدمه:
بماند از من به یادگار کلمات اویزانی که به نخ میکشم و تسبیحی از دلتنگی میسازم.
***
به نام خالق مهربانی ها
نام دلنوشته: قلب بیروح
نگارشگر: • Zahra •
ژانر: عاشقانه، تراژدی
نتهای موسیقی امواج قلبم؛ در بغرنج زندگیام آمیخته شده.
به راستی که ضربان قلبم خالی از هر نوای تبسم آفرینش است؛ ضربانی با طعم ناخوش پنجره زندگانیام!
این روزها عجیب عجین شدهام با مغزم!
حتی در زمان...
به نام آفرینندهی جیغهای سرکوبشدهام!
مجموعه دلنوشته: صدایت را نشنوم
نویسنده: hanane.h.f.z
سطح: متوسط
ویراستار: زهرا.م
***
لبخندهایم نقابی است برای دورماندن از هرگونه توجه
توجههایی که گاه تنها برای فریب دادن، شکستن و سوءاستفاده از قلبِ خیلیخیلی کوچکم است
بارها بهخاطر توجههایی که به...
به نام خدای لوح و قلم * حقیقت نگار وجود و عدم
نام اثر: لالایی مهتاب
نام نگارشگر: لیدا.م
مقدمه:
مهتاب جانم!
به یاد داری آن شب را..؟
که گفت: امشب مهتاب در آسمان خودنمایی میکند.
بیار پیاله ای نوش کنیم فارغ از درد و غم جهان..!
و من، جواب دادم:
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش***حافظ قرابه کش شد و مفتی...
اسم دلنوشته: شاید یک ثانیهی دیگر نباشم!
ژانر: تراژدی
نام نویسنده: نارین فرهنگی
مقدمه:
چه بخواهم چه نخواهم، یک روز میرسد که نیستم.
نه فقط من، همهی ما، روزی نخواهیم بود؛ حال شاید یک دقیقه دیگر یا یک ثانیهی دیگر، کسی چه میداند شاید همین حالا!
#شاید_یک_ثانیه_ی_دیگر_نباشم!
به نام خدا
دلنوشته: دیس
نگارشگر: ozan
ژانر: تراژدی
سطح؛ ارزشمند
مقدمه:
پر از درد و ناله، گلایههای خفه کننده اما لال!
بر کفِ تـ*ـخت با تبسمی تلخ نظارهگر اطراف بودم.
سنگینی بغض در گلو، زهری کشنده از بذر ناامیدی را در دلم میپاشید.
دل نوشته: سردرگمی
نویسنده: فاطمه مقاره
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
چشمهایم روزی بر دنیا باز شد؛
که فهمیدم دیگر نیست.
نیست، حتی جای خالیش در قلبم
نبودنش در دنیایم حک شد.
ولی من ماندم و خیالش.
نام اثر: سهراب، من گم شدهام!
نام نویسنده: گلی پاکسرشت
ویراستار: Mahla_Bagheri
مقدمه:
من، گم شدهام!
درکوچه پس کوچههای خیالها و آرزوهایم
همه جا تاریک است.
من، ترسیدهام!
نه از تاریکی
که از صدای زمزمه دستهایم ترسیدهام.
تو را صدا میزنند!
خسته و بیرمق
در میان تاریکی شب
در کنار تک درخت...
~بهنامتسلایدل~
نام دلنوشته: مَشـحون غوغـــا
نویسنده: *KhatKhati*
(خاطره.الف) کاربر انجمن رمان۹۸
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
مشحونم از غبار غربتآلود...
وَ هیچ و پوچم ز هر دمی به سبب حیات.
انگار طوفانی با صلابت به جانم اصابت کرده است.
انگار برهان را از تنم بیرون کشیدند.
مُنجی کجایی؟...
نام اثر: نبض احساس
نویسنده: negin.hajatpour
مرا از دل ها انداخت
خوبی های بی حدم
که دل را میزند چیزی
که بی اندازه شیرین است...
گفته بودند که از محبت خار هاگل میشوند
ای بخشکد ریشه ی
ضرب المثل های دروغ...
کاش یارب
که نیفتد به کسی کار کسی...
*به نام تسلای دلها*
نام اثر: خستهجان
نگارشگر: *KhatKhati* (خاطره.الف) کاربر انجمن رمان۹۸
ژانر: اجتماعی-تراژدی
*پ ن:
خستهجان به معنی: فرد غمزده و دلتنگ:)
مقدمه:
نمیدانم چرا...
اما من همیشه بال سوم یک پرنده بودم.
چرخ سومِ یک دوچرخه.
و فصل پنجمِ یک سال..!
نام دلنوشته: انعکاس آینه ام
نوشته: مریم ن.ج
سخن نویسنده: سلام بچه ها من اومدم همراه اولین دلنوشه ام.
این اولین تجربه ی دلنوشته نویسی منه و به نظرم کار ضعیفیه. اما، امیدوارم خوشتون بیاد.
و منتظر دلنوشته های بعدی باشید...
مقدمه:
من هستم و تنهاییم...
من هستم و خودم...
به گمانم یاد توهم در...
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
من مینویسم و گویا کسی راضی به خواندنش نمیشود.
شایدهم همه رضا دارند و مخاطب راضی نمیشود.
اوکه نمیخواند؛ نوشتنم چه سودی دارد؟
گویا اوکه نخواند؛ هیچکس نمیخواند.
اوکه نخواند؛ دلیلی برای نوشتن من نیست.
گویا بی او دست و دلم به دفترم نمیرود؛
اما
بازهم براین امیدم،...
~به نام تسلای دل~
نام دلنوشته: تاراج آسمان
نویسنده: *KhatKhati* (خاطره.الف) کاربر انجمن رمان ۹۸
ویراستار: Asal_Zinati
ژانر: تراژدی، عاشقانه
پ ن: برگرفته از واقعیتی تلخ، از دلِ یک اتفاق:)
مقدمه:
سرانجام تو منجر به تاراج من شدی
و پایانِ تو شروعِ پایانِ من بود...
سایهی یک تیره ابر که باران...
به نام خدا
نام اثر: آشوب یک ذهن بی صدا
نویسنده: *
ژانر: تراژدی
خلاصه:
چشم میبیند و قلب زجر میکشد؛ و اینگونه است که هرچه از ذهن رد میشود را ثبت میکنیم!
ویراستار: Kameliaparsa