خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام دلنوشته: انعکاس آینه ام

نوشته: مریم ن.ج
سخن نویسنده: سلام بچه ها من اومدم همراه اولین دلنوشه ام.
این اولین تجربه ی دلنوشته نویسی منه و به نظرم کار ضعیفیه. اما، امیدوارم خوشتون بیاد.
و منتظر دلنوشته های بعدی باشید...
مقدمه:
من هستم و تنهاییم...
من هستم و خودم...
به گمانم یاد توهم در سردارم...
من و انعکاس آینه ام و یاد تو...
ترکیب زیبایی از تنهاییم ساخته است...
من و یک آینه ی ساده...
یاد و خاطراتت...
دوستش دارم این تنهایی تلخ را...
همین که تو در سرم هستی...
کافیست برای آرام قلبم...
69vu_1دلنوشته_انعکاس_آینه.jpg


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ~narges.f~، *KhatKhati* و 5 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوازش دستانت:
هرروز در آینه ام، به چشمانم خیره میشوم...
به گمانم قبلا ها رنگش دریا بود...
اما حالا مانند شب تیره و تاریک شده است...
آری تورا در چشمانم میبینم...
من جز تو چیزی را نمیبینم...
من و انعکاس آینه ام و یاد تو...
چه تنهایی تلخیست...
زانوانم را جمع میکنم...
دست هایم بر روی زانوانم میگذارم...
و سرم را بر روی دستانم...
و در آینه خیره میشوم...
موهای پریشانم را...
مدت هاست سروسامان نداده ام...
وقتی دستان تو همراه نوازش هایت...
موهای خسته ام را سروسامان میدادی...
حال دستان من چه بگویند...
آن نوازش های دلنشینت...
و گرمی دستانت...
دستان من ناتوانند...
گیسوانم دستان مرا پذیرا نیستند...
کاش دستانت را به قرض میدادی تا گیسوان خسته ام را جان میدادم...


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ~narges.f~، SAEEDEH.T و 5 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
من تورا زندگی میکنم:
صدای برخورد باران را با پنجره ها احساس میکردم...
بازهم من و بی خوابی ام...
یادم است آن روز ها...
همان روزهای دور...
همان روز های شیرین...
هرروز با نوازش هایت بیدارم میکردی...
و من برایت ناز میکردم...
تا بیشتر نوازش هایت را داشته باشم...
چه خواب شیرینی بود...
بازهم در آینه خیره شدم...
زیر چشمانم سیاه شده بود و گود افتاده بود...
به گمانم از بی خوابیست...
دلم برای خواب پر میکشد...
اما چه کنم...
چند شبیست...
تو به خوابم نمی آیی...
فایده ی خواب چیست...
من برای یاد و خاطرت نفس میکشم...
قلبم میزند چون عشقت را در خود جای داده است...
خواب که تو در آن نیستی...
جهنم است...
دلم لحظه به لحظه یادت را می خواهد...
یادت که نباشد ثانیه ها سخت میگذرند...
نفس هایم به شماره می افتد...
ضربان قلبم کم میشود...
من برای یاد تو زنده ام...
قلبم تا زمانی که عشقت را دارد...
تاپ تاپش را رسا میشنوی...
نفس هایم تا زمانی که یادت هست...
رفت و آمدشان قطع نمیشود...
آری من برای تو زنده ام...


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، The unborn و 4 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
دختر نوجوان:
از آن دختر نوجوان پر شور و شیطان...
چه مانده است...
از آن همه زیبایی...
چشمانی کشیده و به رنگ دریا...
لـ*ـب هایی به سرخی رز...
پوستی به سفیدی برف...
موهایی به سیاهی شب...
حال چه مانده است...
من بی تو من نیستم...
در کنار تو...
من میشوم...
انعکاس آینه ام...
دختری غریبه را نشان میدهد...
صورتش تیغ کشیده است...
چشمانش سیاه و گود افتاده است...
رنگش پریده است...
و لـ*ـب هایش مانند کویر شده است...
خشکیده و رنگ پریده...
موهایش پریشان و خسته است...
آری این دختر غریبه است...
اما همیشه چیز آشنایی را از چشمان این غریبه...
می‌یابم...
تصویر عشق تورا‌...
هنوز هم نگاهش...
عشق تورا پمپاژ میکند...
از این مرده تنها...
فقط عشق تو مانده است...
همین و بس...


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، The unborn و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
عطر تنت:
چشمانم را میبندم...
عطر تنت را در مشامم حس میکنم...
حس شیرینی در دلم مینشیند...
عطر تنت را دوست دارم...
اما رویایش را تنها در سر پروریدم...
مدت هاست دیگر عطر تو در خانه نمیپیچد...
اما...
همین رویایت هم قلبم را آرام میکند...
همیشه عطر تلخ و سردت...
بوی سیگار وینستون...
روحم را آرام میکرد...
حال...
سیگار وینستون هست...
بوی دودش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بستنی شکلاتی:
از پنجره ماشین بیرون را تماشا میکردم...
قامت بلندش نزدیک و نزدیک تر میشد...
لبخند بر لـ*ـب هایم نشاندم...
داخل پنجره خم شد...
و با خنده شیرینش...
چال گونه اش...
بستی شکلاتی را به دستم داد...
آمد و کنارم پشت فرمان نشست...
خنده هایمان گوش فلک‌را کر کرده بود...
به دست های مردانه اش نگاه کردم...
دستانش آمد که دستان ظریفم را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدایت:
صدایت را در گوشم میشنیدم...
اسمم را صدا میزدی...
لبخند را بر صورتم نشاندم...
چقدر صدایت را دوست داشتم...
اما...
حتی صدایت را نداشتم...
بازهم در آینه ام خیره شدم...
چشمانم غم نداشت...
تنها عشق تو را داشت...
وقتی ک عشقت را دارم...
حتی دیگر غم را در نگاهم راه نمیدهم...
بازهم صدایت در سرم میپیچد...
لبخند دخترک در انعکاس آینه ام عشق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیک تاک:
تیک تاک تیک تاک...
صدای تیک تاک ساعت را زمزمه میکردم...
نگاهم را به عقربه های ساعت دوختم...
ثانیه ها با سرعت از هم دیگر سبقت میگرفتند...
ساعت ها میگذشتند...
روزها ماننده باد میگذشتند...
به گمانم ماه ها شده است...
که تو رفتی...
رفتی...
اما تنها جسمت را با خود بردی...
عشقت را...
روحت را...
در کنار من باقی گذاشتی...


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قهوه:
قهوه...
عطرش را بر مشامم فرستادم...
چقدر آرام بخش بود...
دستان دور لیوان قهوه حلقه کردم...
چقدر گرم بود...
جرعه ای نوشیدم...
چقدر تلخ بود...
عطرش را دوست داشتم...
گرمیش را دوست داشتم...
طعمش را دوست داشتم...
جرعه ای دیگر نوشیدم...
تلخیش را مزه مزه کردم...
یک تلخ شیرین...
درست مانند تنهایی من...


کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 3 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
سردی سرامیک:
صورتم را بر روی سردی سرامیک ها گذاشتم...
سردیش مانند سردی تنم بود...
حتی...
سردی سرامیک ها هم...
یکنواختی تنهاییم را نشانم میداد...
با انگشت هایم...
نوشته های فرظی بر روی سرامیک ها مینوشتم...
آری...
نام تورا مینوشتم...
نفس عمیقی کشیدم...
نگاهم را به سمت آینه کشاندم...
عشقت را در نگاه دخترک دیدم...
تن خسته اش را دیدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده انعکاس آینه ام | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، SAEEDEH.T، Asal_Zinati و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا