خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

thisisniki

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
3
سن
19
زمان حضور
1 ساعت 30 دقیقه
اسم رمان: جیرجیرک های شهر گمشده
نویسنده: نیکا‌.ج
ژانر: عاشقانه، طنز، درام، کلکلی
خلاصه:
عرفان دولتی ، بدنساز معروفی که به خاطر مصدومیتی که داشته خونه نشین شده و از قضا یک دوست معروف یوتیوبر داره
این دوست معروف یوتیبورش تصمیم به راه اندازی یه کمپین میکنه به اسم حمایت از تازه های یوتیوب ، یعنی چی؟ یعنی اینکه این یه شانس برای کسب درآمد عرفان میشه
از طرفی یه دختر قصه هم داریم ، شاداب ، دختری که واقعا مثل اسمش شاده و هیچی تو زندگیش براش اهمیت نداره ، پدر و مادری که هیچوقت نداشته و زندگی قبلی ای که هیچکس ازش خبر نداره..
شاداب با امیرعلی دوست پسر دوست صمیمش که از قضا همین آقای معروف یوتیوبر هستش آشنا میشه و امیرعلی قصهِ ی ما راه عرفان و شاداب و بهم متصل می کنه.
عرفان غیرتی و شاداب بیخیال باید برای کار کنار همدیگه آماده بشن ، کاری که پر از ریسکه اما درآمدش خوبه ، چیزی که شاداب و عرفان دنبالشن !
ناظر پیشنهادی: -FãTéMęH-
علت انتخاب ناظر: به دلیل اینکه تمام ژانر هارو توی معرفی داشتن


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
اسم رمان: جیرجیرک های شهر گمشده
نویسنده: نیکا‌.ج
ژانر: عاشقانه، طنز، درام، کلکلی
خلاصه:
عرفان دولتی ، بدنساز معروفی که به خاطر مصدومیتی که داشته خونه نشین شده و از قضا یک دوست معروف یوتیوبر داره
این دوست معروف یوتیبورش تصمیم به راه اندازی یه کمپین میکنه به اسم حمایت از تازه های یوتیوب ، یعنی چی؟ یعنی اینکه این یه شانس برای کسب درآمد عرفان میشه
از طرفی یه دختر قصه هم داریم ، شاداب ، دختری که واقعا مثل اسمش شاده و هیچی تو زندگیش براش اهمیت نداره ، پدر و مادری که هیچوقت نداشته و زندگی قبلی ای که هیچکس ازش خبر نداره..
شاداب با امیرعلی دوست پسر دوست صمیمش که از قضا همین آقای معروف یوتیوبر هستش آشنا میشه و امیرعلی قصهِ ی ما راه عرفان و شاداب و بهم متصل می کنه.
عرفان غیرتی و شاداب بیخیال باید برای کار کنار همدیگه آماده بشن ، کاری که پر از ریسکه اما درآمدش خوبه ، چیزی که شاداب و عرفان دنبالشن !
ناظر پیشنهادی: -FãTéMęH-
علت انتخاب ناظر: به دلیل اینکه تمام ژانر هارو توی معرفی داشتن
باسلام با ناظر پیشنهادی شما موافقت شد.
ناظر شما: -FãTéMęH-
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما :گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

آناهیتا_میم

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
1
امتیاز
3
سن
20
زمان حضور
10 دقیقه
یه رمان رئال _درام راجب دختریه که بعد از هفت سال دوری اجباری و مهمانداری هتل یه ایمیل از مادرش دریافت می‌کنه که ازش میخواد برگرده خونه و باز هم پیش اونا زندگی کنه
دختر با وجود تنفر شدید و تروماهای روحی که منشأ شون همسر مادرش بوده بر میگرده ایران ولی می‌فهمه نه تنها فرستنده اون ایمیل مادرش نبوده بلکه به راحتی هم نمی تونه از جایی که با پای خودش رفت برگرده و
این میون حس انتقام و سر خوردگیش اونقدری هست که برای رسیدن به هدفش دست کسی رو بگیره که هم خون دشمنشه،پسر شیطانه


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧

ساناز آراد

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/10/23
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
2
امتیاز
3
سن
25
زمان حضور
1 روز 13 ساعت 56 دقیقه
اسم رمان: کریستال زهرآگین
اسم نویسنده: ساناز آراد
ژانر: عاشقانه، علمی_تخیلی
ناظر: حدیث امن زاده
خلاصه: همه چیز از آن روز شد. همان روزی که کمر همت به نابودی من بستند. پس از آن روز نحس که پا به دیار غربت گذاشتم، نمیدانستم که قرار است سرنوشتم اینگونه رقم بخورد. آن هم توسط نزدیکترین افراد زندگی‌ام. ضربه ای سهمگین که باعث زیر و رو شدن زندگی‌ام شد. راز هایی را پنهان ساخته بودند که همچون طناب، درهم تنیده شده و باز شدنشان گویی غیر ممکن بود. تا به خودم آمدم جسمم را در کالبد جانوری درنده و بی رحم دیدم که مرا متعهد به حصاری ساختند که نتیجه‌ی آن شد سال ها عذاب، خشم و حسرت. اما تو با آمدنت، حصار اطرافم را درهم شکستی و باهم پا در مسیری گذاشتیم که انتهایش بس نامعلوم بود و پرده از رازهایی برداشته شد که سال‌ها از آن بی‌خبر بودم.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
اسم رمان: کریستال زهرآگین
اسم نویسنده: ساناز آراد
ژانر: عاشقانه، علمی_تخیلی
ناظر: حدیث امن زاده
خلاصه: همه چیز از آن روز شد. همان روزی که کمر همت به نابودی من بستند. پس از آن روز نحس که پا به دیار غربت گذاشتم، نمیدانستم که قرار است سرنوشتم اینگونه رقم بخورد. آن هم توسط نزدیکترین افراد زندگی‌ام. ضربه ای سهمگین که باعث زیر و رو شدن زندگی‌ام شد. راز هایی را پنهان ساخته بودند که همچون طناب، درهم تنیده شده و باز شدنشان گویی غیر ممکن بود. تا به خودم آمدم جسمم را در کالبد جانوری درنده و بی رحم دیدم که مرا متعهد به حصاری ساختند که نتیجه‌ی آن شد سال ها عذاب، خشم و حسرت. اما تو با آمدنت، حصار اطرافم را درهم شکستی و باهم پا در مسیری گذاشتیم که انتهایش بس نامعلوم بود و پرده از رازهایی برداشته شد که سال‌ها از آن بی‌خبر بودم.
باسلام با ناظر پیشنهادی شما موافقت شد.
ناظر شما: حدیث امن زاده
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما :گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
یه رمان رئال _درام راجب دختریه که بعد از هفت سال دوری اجباری و مهمانداری هتل یه ایمیل از مادرش دریافت می‌کنه که ازش میخواد برگرده خونه و باز هم پیش اونا زندگی کنه
دختر با وجود تنفر شدید و تروماهای روحی که منشأ شون همسر مادرش بوده بر میگرده ایران ولی می‌فهمه نه تنها فرستنده اون ایمیل مادرش نبوده بلکه به راحتی هم نمی تونه از جایی که با پای خودش رفت برگرده و
این میون حس انتقام و سر خوردگیش اونقدری هست که برای رسیدن به هدفش دست کسی رو بگیره که هم خون دشمنشه،پسر شیطانه
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما :گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

sahar m

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
307
امتیاز
98
سن
21
زمان حضور
1 روز 1 ساعت 2 دقیقه
نام رمان : موازی عشق

ژانر: جنایی ، عاشقانه

گاهی جهان انسان ها در ثانیه ای به هم میریزد......
گاهی شروع روابط با شادی و خوشحالی نیست گاهی شروع روابط با رقص خون است
شنیدن جمله فرد درست و زمان اشتباه آسان است اما درک آن ........
نمی‌خواستم در چشم هایش غرق شوم اما وقتی فهمیدم که دیگر برای دست و پا زدن در این اقیانوس خون دیر بود .......

نزدیک ظهر بود پرونده از صبح ذهنمو درگیر داشت اینکه اصلا چرا این پرونده زیر دست من بود پرونده ای پر از ابهام و کمبود مدرک ..... همانطور که از پله ها پایین میرفتم دقیقا همون موقع که زمان ایستاد و داستان من عوض شد نگاهش کردم اومدم سمتم تو همون نگاه آول باید می‌فهمیدم...‌‌.‌......
گفت: جناب سرگرد وثوق؟.
گفتم: بله بفرمایید
چشم هاش قرمز بود یادم نمیاد بعد از اونم حال اون رو هیچ وقت خوب دیده باشم
گفت:من نیلگون ارجمندم دختر خشایار ارجمند بابت پروند مفقودیش مزاحمتون شدم
مطمئنم صدای زنگ سرنوشت آنقدر بلند بود همه دنیا شنیدنش اما من نه ..........
اون دختر ورودشم متفاوت بود همه چیز درباره اون متفاوت بود ......


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
نام رمان : موازی عشق

ژانر: جنایی ، عاشقانه

گاهی جهان انسان ها در ثانیه ای به هم میریزد......
گاهی شروع روابط با شادی و خوشحالی نیست گاهی شروع روابط با رقص خون است
شنیدن جمله فرد درست و زمان اشتباه آسان است اما درک آن ........
نمی‌خواستم در چشم هایش غرق شوم اما وقتی فهمیدم که دیگر برای دست و پا زدن در این اقیانوس خون دیر بود .......

نزدیک ظهر بود پرونده از صبح ذهنمو درگیر داشت اینکه اصلا چرا این پرونده زیر دست من بود پرونده ای پر از ابهام و کمبود مدرک ..... همانطور که از پله ها پایین میرفتم دقیقا همون موقع که زمان ایستاد و داستان من عوض شد نگاهش کردم اومدم سمتم تو همون نگاه آول باید می‌فهمیدم...‌‌.‌......
گفت: جناب سرگرد وثوق؟.
گفتم: بله بفرمایید
چشم هاش قرمز بود یادم نمیاد بعد از اونم حال اون رو هیچ وقت خوب دیده باشم
گفت:من نیلگون ارجمندم دختر خشایار ارجمند بابت پروند مفقودیش مزاحمتون شدم
مطمئنم صدای زنگ سرنوشت آنقدر بلند بود همه دنیا شنیدنش اما من نه ..........
اون دختر ورودشم متفاوت بود همه چیز درباره اون متفاوت بود ......
باسلام، ناظر شما حدیث امن زاده
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما :گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Mhs sa

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
2
امتیاز
13
سن
21
زمان حضور
1 روز 10 ساعت 38 دقیقه
داستان راجع به دختری به نام بهاره که بعد از تلاش های زیاد پرستاری قبول شده اما بعد از گذشت دو سال از تصمیمش پشیمونه و متوجه میشه که برای این رشته مناسب نیست و در این حین با برادر دوستش که از قضا پزشک و مشاوره تحصیلی هم هست آشنا میشه
و ورق جدیدی از زندگیش رقم میخوره..


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧

MARIA₊✧

مدیر آزمایشی کتاب
مدیر آزمایشی
  
  
عضویت
16/9/21
ارسال ها
158
امتیاز واکنش
3,252
امتیاز
163
محل سکونت
دربار ستاره‌ها
زمان حضور
38 روز 16 ساعت 58 دقیقه
داستان راجع به دختری به نام بهاره که بعد از تلاش های زیاد پرستاری قبول شده اما بعد از گذشت دو سال از تصمیمش پشیمونه و متوجه میشه که برای این رشته مناسب نیست و در این حین با برادر دوستش که از قضا پزشک و مشاوره تحصیلی هم هست آشنا میشه
و ورق جدیدی از زندگیش رقم میخوره..
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما :گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: ~MOHADESE~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا