خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
چشم من جای تو بود ای نور چشم
رفتی و ماند از تو خالی جای تو
چشم خود را اگر نمی‌بینم رواست
چون نبینم بی تو من ماوای تو


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
صاحب سلطان نشان دستور اعظم شمس الدین
ای جلال رفعتت را اوج گردون پایگاه
چون ز سدر آستان حضرت تو برگذشت
شاید ار سجده برندش هر زمان خورشید و ماه
چشمه خورشید را خون گردد از بهر تو دل
چون کند اندر ضمیر عالم آرایت نگاه
گردهی رخصت که بـ*ـو*سد آستانت را فلک
هر زمان از غایت شادی بر اندازد کلاه
چون به دار الملک حکمت پادشاهی می‌سزد
گر بود قدر تو را از چرخ اطلس بارگاه
مدتی شد تا نکردی در خلا و در ملا
یاد من کارم ازان شوریده شد حالم تباه
خود نمی‌دانی که از من روی برتابد طرب
گر نباشد سد اقبالت مرا پشت و پناه
گر خلاف راستی کردند نقلی نیست غم
هست بر تصدیق قول من ضمیر تو گواه
حق همی داند که از من بد نیاید در وجود
ور در آمد خود کجا شد خلعت ثم اجتباه
ور همه خود راست است آن بیت یاد‌آور که گفت:
از بزرگان عفو باشد وز فرو دستان گنـ*ـاه


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
همی خرید خر و گاو و گوسفند و گله
زمان وقف جمال عرب همه ساله
ولی ولی ولی اندرین دو سه سال
نکرد حاصل غیر از بهای گوساله


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
موجب جمعیت نجوم به عقرب
کرد از گردون سوال شاه زمانه
گفت که چون رایتت به عزم توجه
لشکری آراست کش نبود کرانه
میر سپاه فلک به بارگه خویش
کرد امیری طلب زهر در خانه
تا کند از سروران خیل کواکب
کوکبه‌ای در مواکب تو روانه


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
ای تاج سر همه افاضل
ای لطف تو روح را سکینه
هستت ملکی ملک صفاتی
در طبع عدوت جز سگی نه
ای قبله مقبلان در تو
حاجت نه به مکه و مدینه
شد کعبه فاضلان جنابت
صیت تو رسد به هر مدینه
در هجره تو که باد معمور
باشد همه چیزها بدی نه
کردیم نشاط بر بساطت
خوش بود مرا نشاط دینه
روزی کندت خدای روزی
از عالم غیب صد خزینه
تا تو به کرم بر اهل معنی
آنها همه را کنی هزینه
فضل و هنر و علوم هستند
از قدر تو مایه کمینه
دریای محیط بخششت راست
بسیار فزونی و کمی نه
در خاطر توست گنج معنی
وز فضل تو را بسی دفینه


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
بر بتان، حسن و جوانی مفروش
ای جوان گرچه به غایت خوبی
بی زرت کار میسر نشود
گر تو خود یوسف بن یعقوبی
حلقه بی زر چه زنی بر در دوست
آهن سرد چرا می‌کوبی


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا
که آسمان بزرگی و اختر دادی
رسوم ظلم و قوانین عدل در عالم
به تیغ و کلک تو برداشتی و بنهادی
ز دست خیل سخایت که عادت کان کرد
نشسته دست گهر در حصار پولادی
خدایگانا یکبارگی بیفتادم
ز ضعف حال و تو با حال من نیفتادی
کنون زمانه که شاگرد رای توست مرا
ز درگه تو جدا می‌کند به استادی
ز خانه‌های عناکب خلل پذیرتر است
مرا سزای اقامت ز سست بنیادی
قبول کرده ازین بنده کش کنی آزاد
به جان خواجه که دیشب نخفتم از شادی
پس از غلامی ده ساله گشته‌ام راضی
به بندگیت به یک سطر خط آزادی
بسان سوسن اگر بنده را کنی آزاد
به صد زبان کنم از بندگیت آزادی
همیشه تا که جهان و جهانیان باشند
پناه و پشت جهان و جهانیان بادی


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
در ره بغداد کز هر جانبی
ناله افتاده باری آمدی
داشتم اسبی که از رفتار او
بر دلم هر دم غباری آمدی
اندکی زر نیز بود اما نبود
آن قدر کاندر شماری آمدی
زر نماند و مرد ریگ اسبم بماند
هم نماندی گربه کاری آمدی


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
ای وزیری که گر ز کلک تو ابر
داشتی مایه در چکانیدی
گر عیال کف تو گشتی آز
از گداییش وارهاندی
بر تو گر نیستی مدار جهان
چرخ گرد جهان نگردیدی
دوش گفتند درد پایی هست
خواجه را کاش بنده نشنیدی
درد چشمش اگر امان دادی
آمدی پای خواجه بـ*ـو*سیدی
به سرو دیده آمدی پیشت
دیده بر پای خواجه مالیدی
دیده خویش را دوا کردی
درد پایش به دیده بر چیدی


اشعار سلمان ساوجی

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
ایا دریای جود و کان همت
که گردون مروت را مداری
ترا زان گوهر نایاب کان است
به رنگ لعل و بوی مشک تاری
کرم کن پاره‌ای بفرست پنهان
اگر داری و می‌دانم که داری


اشعار سلمان ساوجی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا