- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,239
- امتیاز واکنش
- 26,385
- امتیاز
- 373
- زمان حضور
- 16 روز 13 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن حرفِ سام فوران کردم. با شدت غیرقابل کنترلی جیغ کشیدم و به جان تک تک وسایل اتاق سام افتادم. او هیچ وقت نمی داند چه حرفی را باید بزند و چه حرفی را نباید؟! سام جلو آمد که دهانم را بگیرد اما نتوانست. من در حالِ ریزش بودم.جیغ هایم تمام نمی شدند.این یک حرفش از کنترلم خارج بود...
با نالانی گفت:
- ببین الیسیما من به خاطر خودت...
با نالانی گفت:
- ببین الیسیما من به خاطر خودت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان این مرد ویران است | سنآتور[SheRviN DoKhT] کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com