خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
تصوف در اسلام


تصوف در اسلام

نويسنده: حجت الاسلام داود کميجاني

نوبت چاپ: اول 1391 ه‍‍‏ .ش

شمارگان: 2000 نسخه

قيمت: 55000 ريال

انتشارات: راه ابريشم

اين کتاب تلاش دارد تا با ارائه تعريف و ترسيمي روشن و بي طرفانه از تصوف ضمن ارضاي عطش ذهن‌هاي کنجکاو، راهي را براي درک ساختار واقعي مکتب صوفيه و احياناً شناختن وجوه اشتراک و افتراق آنان با شريعت اسلامي باز کرده و در انتها امکان گزينش آگاهانه را براي مخاطبان مهيا سازد.

در اين نوشتار با مروري علمي ولي موجز از تاريخ تصوف در اسلام، به توصيف برخي از مکاتب و آيين‌هاي اعتقادي مهم آنها خواهيم پرداخت تا مخاطبان بتوانند به سادگي و بدون تحمل مشقت حاشيه خواني‌هاي کم حاصل به خاستگاه تصوف، بنيانگذاران، تاريخچه، فرقه‌ها و . . . آنها آگاه شوند. کتاب «تاريخچه تصوف در اسلام» به بيان ريشه‌ها، بنيانگذار و عوامل پيدايش اين موضوع در‌ آغاز نوشتار مي‌پردازد و سپس به مراحل تکامل اشاره مي‌رود که عناوين اين مراحل عبارتند از:

دوره مقدماتي، دوره پيدايش، رشد و رواج، دوره گسترش و تکامل، دوره پيدايش عرفان نظري، مرحله شرح و تعليم، دوران افول و هضم، تجلي عرفان شريعت گرا و تلاش براي احيا.

در ادامه از اعتقادات، فرقه‌هاي تصوف و تشيع و تصوف سخن رانده مي‌شود که عناوين بخش‌هاي نامبرده عبارتند از:

اعتقادات: اصول عقايد: وحدت وجود، کشف و شهود، سير و سلوک، مقامات و حالات، فناي في الله، راز و رمز و عشق به جمال؛ حجت حق؛ وجه تمايز؛ فرقه‌هاي تصوف: فرقه شناسي تصوف: الف- مکتب تصوف عراقي: فرقه محاسبيه، فرقه نوريه، فرقه سهيليه، فرقه حلمانيه، فرقه قادريه و فرقه کبرويه؛ ب- مکتب تصوف خراسان: فرقه ملامتيه، فرقه قلندريه؛ ج- فرقه‌هاي عرفاني مهم متاخر در ايران: فرقه نعمت اللهي، فرقه نقش بندي، فرقه ذهبيه، فرقه اهل حق، گروه يزيديه (شيطان پرستان)، فرقه علي اللهي، اهل حق‌هاي مسلمان نما، فرقه خاکسار و فرقه اويسيه؛ د- برخي فرق فعال در ديگر سرزمين‌هاي همجوار ايران: فرقه مولويه، فرقه سعديه؛ تشيع و تصوف: هويت مذهبي تصوف، عناصر اعتقادي مشترک: ولايت، انواع سلوک، مذهب صوفيه، زهدگرايي شيعي؛ عالمان شيعه و تصوف: بي طرفان، موافقان، منتقدان، مخالفان؛ تصوف در ديدگاه امام خميني(ره)، عرفان طريقت گرا و شريعت گرا: بزرگان عرفان طريقت گرا، عرفان شريعت گرا و کتاب شناسي مآخذ.

بنابر شواهد تاريخي لفظ «صوفي» (از هر ريشه‌اي که مشتق شده باشد)، اولين بار از اواخر قرن دوم هجري مورد استعمال قرار گرفت، ابداع کننده اين اصطلاح ظاهراً «جاحظ» بوده است و او بود که نخستين بار اين کلمه را در نوشته‌هاي خود مورد استفاده قرار داده است.

در بخشي از اين کتاب در بيان نوع سلوک مي‌خوانيم:

«نکته ديگري که سزاوار توجه است، ويژگي‌هاي سلوک تصوف و تشيع مي‌باشد؛ بدين معنا که تشيع به لحاظ اجتماعي، گرايشي مثبت به فعال بودن دارد؛ اين فعاليت در شيعيان زيدي به شکل قيام‌هاي مسلحانه، در شيعيان«اسماعيلي» به صورت تبليغات نهاني، و در تشيع «اماميه» (دست کم)، به نحوه آمادگي براي قيام جلوه داشته است.

در مقابل تصوف به لحاظ فعاليت‌هاي اجتماعي داراي جنبه‌هاي منفي بوده و به رهبانيت، انزوا و تسليم در برابر وضع موجود و روي گرداني از ماديات و دنياگرايي سوق داشت، و آن را مبناي نيل به عظمت معنوي و روحي و کسب سعادت قلمداد مي‌کرد. اين تفاوت سلوک قرن‌ها تصوف و تشيع را از هم دور مي‌ساخت اما در قرن ششم به بعد با ظهور طريقت‌هاي مبارز و سازمان يافته در صوفيه و جبهه‌گيري‌هاي عمدتا حق طلبانه آنان در مقابل خلفا و سلاطين، نوعي قرابت رفتاري بين تصوف و تشيع پديد آمد که باعث نزديکي آنان به يکديگر شد. اين قرابت تا آنجا پيش رفت که در قرن دهم با به قدرت رسيدن صوفيان صفوي مذهب رسمي حکومت ايشان تشيع اعلام شد و حتي آنان خود را از نوادگان امامان شيعي معرفي کردند.»

گفتني است، کتاب حاضر نوشته حجت الاسلام داود کميجاني در بهار سال جاري با شمارگان دو هزار نسخه و قيمت 55000 ريال از سوي انتشارات راه ابريشم، منتشر و راهي بازار نشر کتاب شده است.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
مباني فقهي روابط بين‌الملل








مباني فقهي روابط‌ بين‌الملل

نويسنده : سيدمحمود علوي

چاپ و شمارگان : هشتم 89- 3000 نسخه

ناشر : موسسه انتشارات اميركبير



كتاب حاضر از چهار بخش با عناوين كليات مباني فقهي در روابط‌ بين‌الملل ، قاعده لزوم و نقش آن در روابط‌ بين‌الملل قاعده نفي سبيل در روابط بين‌الملل و همچنين قاعده نفي عسر و حرج و كاربرد آن در روابط‌ بين‌الملل تشكيل شده است. كاربردي بودن موضوع ،‌ديدگاهها در روابط‌ بين‌الملل ، نظام و مكتب‌هاي روابط‌ بين‌الملل ،‌ روابط با كشورهاي اسلامي ، رابـ*ـطه با اهل كتاب ،‌خطر تهاجم فرهنگي ، رابـ*ـطه با محور و مشتركات فرهنگي ،‌ جمع‌بندي آيات ، اسلام و قراردادها ،‌يك مقايسه ، مفاد قاعده لزوم ،‌عرف بين‌الملل ،‌نصوص قرآني ، آيه و عموم زماني ، مفسران و عقد و عهد ،‌امام خميني و واژه‌شناسي عقد و عهد ،‌ وفاي به عقد ،‌دلات آيه برقاعده اصاله‌اللزوم در بيان فقها ،‌طرح چند اشكال ،‌ واژه‌شناسي ،‌ نگرش مفسدان ، نصوص روايي ، نقل حديث ، بررسي سند و رجال حديث ، طرح يك شبهه و پاسخ آن ،‌ متن حديث در مجاميع روايي ،‌ ارزيابي ، واژه‌شناسي مفردات حديث ،‌شيخ انصاري و واژه‌ » شرط » ، فقه‌الحديث ،‌متن حديث در مجاميع روايي ،‌ ارزيابي سند حديث ،‌دلالت حديث تسليط ، اصول علمي – استصاب ،‌منشور مدينه ،‌عهدنامه به سيره پيامبر اسلام ،‌منشور مدينه ، انواع قراردادهاي دولت ،‌اسلام و معاهدات بين‌المللي ،‌مروري بر گونه‌هاي قراردادهاي بين‌المللي ،‌دارالحرب ، دارالبغي ،‌ پيمان ترك مخاصمه در روايات ،‌مستندات قاعده ،‌ دلايل قرآني ، دلالت آيه ، دلالت حديث ،‌ديدگاه فقها ،‌ مناسبات حكم وموضوع ،‌مفاد و مضمون قاعده « نفي سبيل » ، جايگاه قاعده نفي سبيل در قانون اساسي ، گذري بر دو نمونه عيني ، بررسي واژگان ،‌ واژه‌شناسي عسر و حرج ، ‌قاعده لاحرج در اخبار ،‌ قاعده « نفي حرج » و دلالت عقل ، مواردي از تطبيق قاعده ، ضروت احتياط در تطبيق قاعده و نتيجه‌گيري از جمله موضوعاتي هستند كه توسط نويسنده در كتاب حاضر مورد بررسي و كنكاش نظر قرار مي‌گيرد.

نويسنده در پيشگفتار كتاب حاضر بيان مي‌كند كه موضوع اين اثر آندسته از قواعد فقهي است كه جنبه زيربنايي براي روابط بين‌الملل دارد و شكل و جهت و اهداف روابط خارجي حكومت اسلامي را ترسيم مي‌كند و دولت اسلامي بايد سياست خارجي خود را برمبناي آنها تنظيم كند. سيدمحمود علوي ادامه مي‌دهد كه از جمله محورها ،‌ محور سياست خارجي در تنظيم روابط‌بين‌الملل حكومت اسلامي است . ضرورت دارد كه در اين عرصه ، مباحث كارشناسانه فقه ارائه گردد ،‌ و اين اثر تلاشي است در آغازين راه ، و بديهي است كه چون آغازگر اين راه است با كاستي‌هايي همراه باشد ولي با بحث‌ها و كاوش‌ها و نقادي ارباب نظر راه كمال را خواهد پيمود . وي يادآور مي‌شد اهميت و ضرورت اين بحث نيز روشن است ، چرا كه در دوراني زندگي مي‌كنيم كه ارتباطات ، جهان را به صورت دهكده‌اي درآورده ، و بسياري از مرزها را خاصيت و تاثير انداخته و فاصل‌هاي جغرافيايي را كم رنگ ساخته و روابط‌سياسي ،‌ فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي را به صورت يك واقعيت گريزناپذير براي ملت‌ها و كشورها ، از جمله جمهوري اسلامي ايران درآورده است.

نويسنده در پيشگفتار خود يادآور مي‌شود كه ما – خواه ناخواه – با كشورهاي دنيا روابطي داريم و اسلام نيز بعنوان دين جهاني ،‌ ما را به حضور در صحنه سياست جهاني امر مي‌كند و انزواگرايي و رهبانيت را نه مي‌پسندد و نه مي‌پذيرد. بنابراين بايد پوياترين و كارآمدترين روابط را با كشورهاي مختلف دنيا برقرار سازيم ،‌روابطي كه اضافه بر حفظ حضورمان در صحنه سياست جهاني ،‌استقلال ،‌ عزت و منافع ملي را تضمين كند. چنين روابطي با چنان دستاوردهايي جز بر پايه تعليم انسان‌ساز اسلام ،‌ و ملاك‌ها و معيارهاي عزت‌آفرين آن ،‌ميسر نخواهد شده كه ولله العزه ولرسوله و للمومنين ؛‌« عزت تنها و تنها از آن خدا و پيامبرش و مومنان است . »

نويسنده در بخش امام راحل و قانون كاپيتولاسيون مي‌نويسد :

هنگامي كه شاه منفور اين قانون را در سال 1343 شمسي براي اتباع آمريكا و به درخواست سفارت آن كشور در مجلس شوراي ملي به تصويب رساند ،‌علما بزرگ و در راس آنان امام خميني ( ره ) به مقابله با آن پرداختند و با خيزش پرخروش خود طوفاني عليه آنان به پا كردند. استناد امام راحل و علماي اعلام در اين خيزش به همين قاعده نفي سبيل بود. چند روز پس از احياء و تصويب رژيم كاپيتولاسيون ، مجله داخلي مجلس شوراي ملي ، كه متن كامل سخنراني‌ها و گفت و گوهاي نمايندگان آن مجلس فرمايشي و نيز نخست‌وزير را دربرداشت ،‌ بدست حضرت امام رسيد ،‌ و ايشان با مطالعه آن دريافت كه رژيم شاه بارديگر ضربه‌اي خانمان‌سوز بر پايه استقلال كشور زده و خيانت بزرگي به ملت شريف و آزاده ايران اسلامي كرده است.

مباني فقهي روابط‌ بين‌الملل به قلم سيدمحمود علوي در چاپ هشتم خود با قيمت 45000 ريال توسط موسسه انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است .


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
موسيقي رمضان در ايران






موسيقي رمضان در ايران

نويسنده : هوشنگ جاويد

نت‌نگاري : محمدرضا درويشي

ناشر : سوره‌مهر



كتاب حاضر از سه مقدمه و عناوين اصلي با عنوان آيين سحر ، آوازهاي نيمه‌ي ماه رمضان ، آئين نوبت‌زني يا نقاره‌زني در ايران ، رو در رو ، بخش اضافات ،‌ حواشي وتعليقات و همچنين شنيده‌ها تشكيل شده است .پيش خواني رمضان ، موسيقي رويت هلال ، آواها و نواهاي بيدارسازي ، سحر خواني ، سحرخواني به همراه سازكوبي ،‌ سحرخواني با تنبور و دوتار ،‌سازهاي بادي نواختن در سحر ، جار كشيدن ، نوش‌آباد كوير ، يزد ، موسيقي و اوقات فراغت در ماه رمضان ، نيايش ، مرثيه خواني ، مقتل خواني و منقبت خواني ، آواها و نواهاي پايان ماه رمضان ، آواز سحر در كرمانشاه و لرستان ، آواز سحر در جنوب خراسان ، سحرخواني در ايل بهلوري جنوب خراسان ، مناجات سحري خراسان ميانه ، مناجات سحر مشهد اردهال ،‌ مناجات در شاهرود و بسطام ، منقبت‌خواني خوزستان ( ازنا ) ، الوداع رمضان در جنوب ايران ، بررسي آواز آئيني هوربابايي ( هوم بابايي ) در كاشان ،‌ ذكرشهناز ،‌ايضا ً ذكر ، ذكر عراق ، منشاء پيدايش نقاره ، نوبت يا نقاره ،‌ نقاره و نقاره‌زني پس از صفويان تا قرن حاضر ،‌ فناي نقاره زني ،‌ نوبت و نقاره در خراسان ، كتب تاريخي ديگر ، نقاره‌زني ديني – مذهبي ، نقاره زني در حرم رضوي ، باورها و عقايد در مورد نقاره خانه‌ي رضوي ، كاربرد نقاره‌‌خانه در اجتماع شهري مشهد ،‌ حقوق نقاره‌چيان ، نقاره‌زني در ساير ولايات خراسان ، نقاره‌زني در ماه رمضان ، شب‌خواني ، سحر آواز ، نقاره‌زني در گيلان – به روايت مرحوم محمود پاينده‌ي لنگرودي ، كرنازني ، استفاده از نقاره در مراسم تعزيه و محرم در نطنز ، علم و طبل و شيپور در آشخانه‌ي بجنورد ، نقاره در كردستان ، نقاره‌زني در مازندران ، نقاره‌زني در فارس ، موسيقي ماه رمضان در منطقه‌ي بسطام ،‌طبل و نقاره‌زني در منطقه‌ي اراك ، نوبت‌زني روزانه در زمان آل‌بويه ، بوق و دهل‌زني در زمان خبررساني ، نقاره‌زني در عراق و هندوستان به روايت ابن بطوطه ، شيپور‌زني به هنگام فوت كسي در عهد سلطان ابوسعيد ، از خاطرات استاد علي بلوكباشي درباره‌ي‌ نقاره‌زني در سبزوار ،‌كل علي نقاره‌چي قشقائي ، ضرب المثل‌هاي ايراني درباره نقاره – نقاره ‌خانه و ادوات و اجزاي ان ،‌آواز زولبيا فروشان ماه رمضان گيلان و همچنين آوانگاري تشكيل شده است كه در كتاب حاضر توسط نويسنده مورد بررسي و كنكاش نظر قرارمي‌گيرند.

رضا مهدوي در ابتداي كتاب بيان مي‌كند كه در ايران كوچكترين جزء از اجزاي زندگي مردم با نفايس و ظرايف هنر عجين شده و آميخته بوده است ، شهر رمضا‌ن‌المبارك و عيد روزه‌داران را نيز آئيني شكوهمند و مراسمي دلكش و جذاب پديد آمده ،‌ به نوعي كه در هيچ اقليم جهان اسلامي نمي‌توان مراسمي به اين زيبايي و رنگارنگي پيدا كرد. مهدوي مي‌افزايد افسوس كه در نيمه‌ي دوم قرن حاضر ، مجبور به تماشاي هدم و تخريب آخرين جلوه‌هاي اين آيين‌هاي پرشكوه هستيم.

در بخش « فناي نقاره‌زني » كتاب حاضر مي‌خوانيم :

يحيي ذكاء درباره‌ي مرگ نقاره‌‌خانه‌هاي سياسي – حكومتي و از صدا افتادن آنها درگذشته و حال مي‌نويسد : در مرگ پادشاهان پس از نواختن آخرين نقاره‌ به نام شاه ( پيشين ) پوست نقاره را پاره مي‌كردند و يا طبل نقاره‌ي او را واژگون ساخته ،‌گليمي بر آن انداخته ،‌ همراه تابوت او مي‌‌بردند و اين شعر انوري را بعنوان شاهد مي‌آورد :

موافقان تو بر بام چرخ برده علم مخالفان ترا ، طبل ،‌ مانده زير گليم

دراينباره در عصر صفوي در عالم‌آراي عباسي مي‌خوانيم كه : « شاهقلي سلطان برادر امير خان به قتل رسيد ، سر او را با نقاره‌خانه و يراق آوردند. يا درباره‌ي روي كار آمدن الغ بيك مي‌نويسد : « علي الغفله حارس آن برج را در خواب به قتل آورده ... به نقاره‌خانه رفته ، نقار‌ه‌هاي شادماني به نام الغ بيك به نوازش درآورد. نگارنده‌ي رستم‌التواريخ نيز در مورد زوال و شكست دولت افغان‌ها در زمان فتحعلي شاه قاجار به تسخير نقاره‌خانه اشاره دارد : « چون به نقاره‌خانه‌ي مهراج رسيديم ،‌ ديديم كه به قدر يك ميدان اسب ،‌ طول آنست و كوس‌هاي اسكندري همه از چرم فيل است و كرناهاي آن از طلا و نقره مي‌باشد با كوكبه‌ي سليماني ، به سهولت و آساني داخل شهر شديم. او در جاي ديگر ادوات نقاره‌خانه را كه در اختيار فتحعلي‌شاه قرار گرفته بود چنين آورده : « دف و نقاره ... صد و پنجاه كرناي زرين از طرف دست راست صد و پنجاه كرناي سيمين از طرف دست چپ و صد كوس اسكندري از چرم فيل كه بر پشت فيل مي‌نهادند ،‌ با بوق‌ها و سنج‌ها و گورگه‌هاي بسيار.

موسيقي رمضان در ايران به كوشش هوشنگ جاويد در چاپ نخست با قيمت 2450 تومان توسط انتشارات سوره‌مهر به چاپ رسيده است.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
فصل المقال






فصل المقال في ما بين الحکمه و الشريعه من الاتصال

تاليف : ابوالوليد محمد بن رشد

ترجمه : دکتر سيد جعفر سجادي

چاپ و شمارگان : اول 76 – 3000 نسخه

ناشر : موسسه انتشارات اميرکبير



مقدمه مترجم ، ابن رشد بين حکمت و شريعت ، کلام در عصر خلفاي عباسي ، وابستگي دين و فلسفه از نظر اخوان الصفا ، تاويل ، اوضاع اجتماعي و سياسي اندلس – زادگاه ابن رشد ، نظر و انديشه ابن رشد در جمع بين دين و فلسفه ، ترجمه منت منشور تحريم فلسفه ، توقف جريانات فکري و رشد آن در مغرب زمين ، خلاصه بحث ابن رشد در رساله حاضر ، ماخذ مقدمه ، ترجمه رساله ، فصل المقال و همچنين بحثي در مساله علم قديم عناوين اصلي کتاب حاضر را تشکيل مي دهند.

مترجم کتاب در مقدمه خود در شرح حال مولف بيان مي کند که قاضي ابوالوليد ، محمد بن احمد بن رشد ، معروف به ابن رشد ، از فلاسفه و دانشمندان بزرگ اسلامي است که تحولات عميق و ريشه داري در نظام علمي و اجتماعي به دست وي انجام شده است. زادگاهش شهر قرطبه ، يکي از مراکز مهم بلاد مغرب و کشور اندلس ( اسپانيا ) است . وي در علم فقه نيز چيره دست بود . استاد او در اين باب حافظ ابومحمد بن رزاق بود . در علم پزشکي نيز مهارت داشت و کتاب الکليات في الطب را در علم پزشکي نوشت . دکتر سيدجعفر سجادي ادامه مي دهد که قاضي ابومروان گويد : قاضي ابوالوليد مردي باهوش و داراي قوت نفس و رايي استوار بود . پزشکي را نزد ابوجعفر بن هارون بياموخت و مدتي با او مي بود و بسياري از دانشهاي حکمي را از وي فرا گرفت. او نخستين قاضي اشبيليه و سپس قاضي قرطبه شد و مورد توجه منصور خليفه و سپس فرزندش ، ناصر واقع شد . لکن ، سرانجام در اثر بدگويي حاسدان مغضوب گشت و در همين تاريخ بود که متدرجا همه فلاسفه در اثر فشار اهل فقه و حديث مورد غضب خليفه واقع شدند و هريک را به گوشه اي تبعيد کردند. ابن رشد به يکي از قصبات حوالي قرطبه تبعيد شد و کساني ديگر مانند ابوجعفر ذهبي و ابوعبدالله محمد بن ابراهيم قاضي و ابوالعباس قرآني و چندتن از ديگر هريک به نوعي مغضوب شدند ، لکن ديگر بار در سال 595 مورد توجه و محبت خليفه قرار گرفتند. وفات ابن رشد را در سال 595 ، در ابتداي خلافت ناصر ضبط کرده اند.

از آثار اوکتاب التحصيل ،در مسائل مورد اختلاف علماء ، کتاب المقدمات ، در فقه ، کتاب بدايه المجتهد ، در فقه ، کتاب الکليات ، در طب ، شرح الارجوزه / منسوب به شيخ الرئيس در طب ، کتاب الحيوان ، جوامع کتب ارسط طاليس ، در طبيعيات و الهيات و ملحق به آن ، تلخيص کتابهاي ارسطو ، مانند مابعدالطبيعه ، کتاب اخلاق ، برهان ، کتاب السماع الطبيعي ، کتاب النفس ، تلخيص کتاب الاسطقسات جالينوس ، کتاب تهافت التهافت ، رد بر تهافت الفلاسفه غزالي و قريب به چهل کتاب و رساله ديگر که مهم ترين آنها تفسير مابعدالطبيعه ارسطو است و از جمله رسائل وي همين رساله حاضر است تحت عنوان فصل المقال فيما بين الحکمه و الشريعه من الاتصال .

ابن رشد در بحث مساله علم قديم بيان مي کند که اساس شک اين است : هرگاه همه موجودات جهان پيش از وجود درعالم حق موجود بوده اند ، جاي اين پرسش خواهد بود که اين موجودات آيا در حال وجود هم باز با همان وضع و حالي هستند که قبل از وجود دراين عالم بوده اند؛ بعبارت ديگر آيا وضع و حال اين موجودات در حال و جود در اين عالم به همان صورت قبل از وجود است ، از نظر علم خدا به آنها ؛ يا در علم حق به آنها پس از وجود در عالم تفاوتي حاصل مي شود يا اينکه در وضع و حال آنها در علم حق پس از وجود آنها در اين عالم تفاوت حاصل مي شود ؟حال اگر پاسخ داده شود که وجود موجودات در علم خدا بعد از وجود آنها در خارج و عالم وجود ، وضع و حال ديگري خواهد بود ، غير از و ضعي که قبل از اين وجود داشته اند ، لازم آيد که علم قديم ازلي متغير باشد و ديگر اينکه لازم آيد پس از اينکه آن موجودات از عدم بوجود آمدند ، علم ديگري براي علم حق حاصل شود زائد بر آن علم اول و اين امر نيز بر علم قديم محال است .

فصل المقال في ما بين الحکمه و الشريعه من الاتصال به قلم ابوالوليد محمد بن رشد و با ترجمه دکتر سيد جعفر سجادي در چاپ نخست خود با قيمت 2800 ريال توسط موسسه انتشارات اميرکبير به چاپ رسيده است.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
چهل و يک مجلس غزوه و روضه






- چهل و يک مجلس غزوه و روضه

- دکتر محمدجواد مرادي نيا

- انتشارات سوره‌ي مهر، چاپ اول 1391

- شابک: 3- 248-175- 600-978

- قيمت: 11000 تومان

روز دهم محرم سال 61 هجري، نقطه‌ي کوچکي از کره ارض، واقعه‌اي را از سر گذراند که زمين و زمان را متأثر ساخت و تاريخ را به حيرت وا داشت؛ واقعه‌اي که به دليل وقوع آن در سرزميني غريب و پس کوچه‌اي از تاريخ تصور مي‌رفت به سرعت رو به فراموشي گذاشته و از يادها و خاطره‌ها محو گردد.

در آن روز و در آن سرزمين، جماعتي جنايت پيشه، که طمع و حُمق آنان را بدانجا کشيده بود، تيغ بر روي خاندان کسي کشيدند که دينشان را از او داشتند و به افتخار او نام مسلم بر خود نهاده بودند.

از قضا، همان جماعت به ظاهر مسلم، فرزند و خاندان پيامبر خود را در کنار دريايي از آب روان، با لـ*ـب تشنه، کشتند و سر بريدند و به اسيري بردند و هلهله کنان بر پيروزي خود جشن گرفتند و پاي کوبيدند.

آن روز و در آن سرزمين نفرين شده همگان پنداشتند که همه چيز به آخر رسيده است و نام حسين و حسينيان براي هميشه از خاطره‌ها پاک خواهد شد...

آن روز به پايان رسيد و خبر واقعه‌ي عظيم از کربلا و کربلاييان گذشت و زبان به زبان و سينه به سينه در همه جا پيچيد؛ واقعه‌اي که نام عظيم‌ترين حادثه‌ي تاريخ اسلام را بر خود گرفت و راهي فرا روي ميلياردها مسلم و شيعه در طول تاريخ گشود. به گونه‌اي که امروز و پس از گذشت يک هزار و چهار قرن از آن روز، خون حسين همچنان تازه است و در رگ‌هاي صدها ميليون شيعه‌اش مي‌جوشد؛ خوني که معرف مکتب حسين است و مکتبي که بر سردر آن نوشته‌اند: «مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت».

به هر روي، آنچه ترديدناپذير مي‌نمايد اين است که خبر رخداد عاشوراي سال 61 هجري بسيار ماهرانه از يک گوشه‌ي دنج جغرافيا بر گستره‌ي تمامي اقاليم غلتيده و در قلب تاريخ براي هميشه تپيده است و اين ميسر نشده است مگر به ابتکار و اهتمام شاگرداني از مکتب حسيني.

آن شاگردان عاشق و دلسوخته به اقتضاي شرايط هر زمان و مکان و نيز بضاعت خويش از مقتل نويسي، روضه خواني، واقعه گويي، نقالي، شبيه خواني، شبيه گرداني و ... سود جسته‌اند تا رسالت خويش را انجام داده باشند.

اينک، آنچه پيش روست و کتاب حاضر را – چهل و يک مجلس غزوه و روضه – شکل داده حاصل تلاش يکي از همان شاگردان مکتب حسيني است که در قالب چهل و يک مجلس عزا تدوين و تبويب گشته تا روضه خوانان و واقعه گويان و شبيه خوانان از آن بهره بگيرند؛ شاگردي که نامش بر صحيفه درج نگشته و خواننده در صفحه‌ي پاياني آن صرفاً با امضاي کاتب آن روبرو مي‌گردد: «حسين ابن محمد الخوانساري».

بنابراين، روشن نيست چهل و يک مجلس به خامه چه کسي تأليف گشته و مربوط به چه دوره‌اي است. اگرچه تاريخ کتابت آن معلوم است: يکشنبه في سنه 1295 غرّه شوال المکرمه.

در هر حال کتاب حاضر به تصحيح دکتر محمدجواد مرادي نيا مي‌باشد، سبک نگارش اين کتاب به گونه‌اي خاص مي‌باشد و آن تلفيق و ترکيب و سپس قياس قطعاتي از جنگ‌هاي پيامبر اسلام با کفار در نخستين سالهاي هجرت از سويي و جزئيات و زوايايي از حادثه‌ي عاشورا در محرم سال 61 هجري از سوي ديگر است.

نويسنده با تيزبيني خاص، موضوعات و رخدادهايي را که در دو مقطع تاريخي مزبور اتفاق افتاده و شباهت بسيار يا تضاد فاحش با يکديگر داشته‌اند را برگزيده و پس از مقايسه‌ي آنها با يکديگر، مظلوميت امام حسين و خاندان و يارانش را به تصوير کشيده است.

سبک چهل و يک مجلس تلفيقي از نثر و نظم فارسي و بعضاً عربي است. نويسنده با تسلط بر منابع تاريخي فارسي و عربي توانسته است بخش‌هايي از تاريخ صدر اسلام، به علاوه رخداد عظيم عاشورا، را در قالبي از نثر سليس و روان ريخته و بسته به موضوع از اشعار شاعران پارسي گوي و بعضاً عرب زبان نيز بهره گرفته و مجالس خواندني و سوزناکي پديد آورد.

خواننده در جاي جاي کتاب با نثري دلنشين و بعضاً مسجع روبرو شده و از توصيفات و واژه پردازي زيباي نويسنده حظّ و بهره مي‌برد.

همچنين بهره‌گيري درست و بجا از اشعار فارسي و عربي در اثر نيز بر جذابيت آن افزوده و يکنواختي را از متن دور کرده است.

اشعار مورد استفاده‌ي نويسنده، عمدتاً سروده‌ي شعراي دوره‌ي صفويه به بعد بوده که، به جز يکي دو جا، نامي از آنان ذکر نشده است. نظم و نثر کتاب مکمل يکديگر بوده و هرکدام زاويه‌اي از داستان کتاب را براي خواننده روشن مي‌کند: بطور مثال، «بني اسد يک يک کشته‌ها را مي‌آوردند و آن جوان بر وي نماز مي‌خواند و در محل خود دفن مي‌نمودند. ناگاه شيون زنان به ناله و افغان بلند گرديد. مردان بني اسد ترسيدند...

ناگهان شد بانگ واويلا بلند در ميان مرد و زن غوغا بلند

پيکري ديدند افتاده به خاک پاره پاره، پاره پاره، چاک چاک ....

چهل و يک مجلس شامل ده مجلس جنگ بدر، نه مجلس جنگ احد، ده مجلس جنگ احزاب، دو مجلس جنگ بني قريظه، سه مجلس جنگ بني مصطلق و هفت مجلس جنگ خيبر مي‌باشد.

به چکيده‌ي چهل و يک مجلس در ذيل اشاره شده است:

مجلس اول: بيان کيفيت بشير جزلم و ورود اهل بيت؛ اشاره به چگونگي شروع جنگ بدر دارد. نويسنده دهشت اثر بودن اين خبر را با خبردار شدن اهل مدينه از قتل عام امام حسين(ع) و يارانش همسنگ دانسته است.

مجلس دوم: در بيان جنگ بدر است و بيان کيفيت شب عاشورا.

مجلس سوم: در بيان بقيه غزوه بدر است و گريستن حضرت به جهت اصحاب؛ در اين مجلس تعداد سپاهيان مسلمان و کفار در جنگ (313 نفر و 1000 نفر) مقايسه شده‌اند با تعداد لشکريان امام حسين و يزيد در کربلا (72 نفر و هزاران نفر).

مجلس چهارم: در بيان تتمه غزوه بدر است و بيان کيفيت حر بن يزيد رياحي و شهادت نوجوانش.

مجلس پنجم: در بيان بقيه‌ي غزوه بدر است و بيان کيفيت شهادت مسلم ابن عوسجه.

مجلس ششم: در وقايع جنگ بدر است و احوال کيفيت ورود سيدالشهدا به کربلا.

مجلس هفتم: در بيان کيفيت جنگ بدر و بيان وقايع مجلس ابن زياد.

مجلس هشتم: در بيان جنگ بدر و مجلس يزيد لعنه الله عليه.

مجلس نهم: در بيان خاتمه‌ي بدر و ندا دادن سيدالشهدا اصحاب خود را.

مجلس دهم: در بيان تتمه جنگ بدر و وقايع غارت کردن خيمه‌هاي اهل بيت.

مجلس يازدهم: در بيان غزوه احد و بيان شب عاشورا.

مجلس دوازدهم: در بيان احد و شهادت عباس ابن علي؛ در اين مجلس پس از ذکر نمونه‌هايي از رشادت‌هاي امام علي(ع) در جنگ ماجرايي از جنگ جمل نقل شده که در آن جواني ايراني در ياري حضرت مقابل دشمن رفت و آنان دو دستش را قطع کردند و علي(ع) طاقت نياورد و دستور داد سپاه بصره را تار و مار کردند. نويسنده سپس با گريز به صحراي کربلا داستان قطع شدن دست ابوالفضل عباس را بيان کرده است.

مجلس سيزدهم: در بيان غزوه‌ي احد و شهادت وهب ابن عبدالله کلبي.

مجلس چهاردهم: در بيان غزوه احد است و به کربلا آمدن جبرئيل؛ در مجلس مزبور، داستان نزول جبرئيل در جنگ احد و حفاظت از پيامبر در برابر مشرکان و نزول او در صحراي کربلا به هنگام شهادت امام حسين(ع) روايت شده است.

مجلس پانزدهم: در بيان تتمه غزوه‌ي احد و بيان شهادت مسلم.

مجلس شانزدهم: در بيان جنگ احد و حکايت ابوخليق شاعر و تعريف نمودن وقايع کربلا را به جهت مختار.

مجلس هجدهم: در بيان آمدن فاطمه زهرا(س) به احد و آمدن زينب خاتون به قتلگاه.

مجلس نوزدهم: در بيان غزوه احد.

مجلس بيستم: در بيان غزوه احزاب و بيان اينکه چند چيز بود که باعث تشنگي سيدالشهدا شد.

مجلس بيست و يکم: کيفيت غزوه احزاب و مجملي از شهادت علي اکبر.

مجلس بيست و دوم: غزوه احزاب و برخي از شهادت مسلم بن عقيل.

مجلس بيست و سوم: غزوه احزاب و ميدان رفتن امام(ع).

مجلس بيست و چهارم: در بيان غزوه احزاب، وداع سيدالشهدا با سکينه و روانه شدن به ميدان.

مجلس بيست و پنجم: در بيان احزاب و کيفيت نماز خواندن سيدالشهدا.

مجلس بيست و ششم: در بيان غزوه احزاب و آمدن زينب به قتلگاه.

مجلس بيست و هفتم: در بيان غزوه احزاب و آمدن ذوالجناح به خيمه‌ها.

مجلس بيست و هشتم: در بيان غزوه احزاب و شهادت حر بن يزيد رياحي.

مجلس بيست و نهم: غزوه خندق است و گفت و گو نمودن امام در ميدان.

مجلس سي‌ام: غزوه بني قريظه و حکايت خرابه‌ي شام.

مجلس سي و يکم: در بيان غزوه بني قريظه و کيفيت دفن شهدا.

مجلس سي و دوم: غزوه بني مصطلق و بيان کيفيت سوار شدن اهل بيت و روانه شدن.

مجلس سي و سوم: غزوه بني مصطلق و کنيز خواستن شامي رقيه را.

مجلس سي و چهارم: در بيان غزوه بني مصطلق و درآمدن اهل بيت به عسقلا.

مجلس سي و پنجم: غزوه خيبر و شهادت علي اصغر.

مجلس سي و ششم: در بيان فتح خيبر و حکايت حبيب ابن مظاهر.

مجلس سي و هفتم: فتح خيبر و آمدن امام به خيمه‌هاي اصحاب.

مجلس سي و هشتم: رجز خواندن امام حسين(ع).

مجلس سي و نهم: غزوه خيبر و کشته شدن يزيد ابطحي.

مجلس چهلم: فتح خيبر و بيان مجملي از شهادت امام حسين(ع).

مجلس چهل و يکم: فتح خيبر و کيفيت حکايت قتلگاه.

با اين همه بايد دانست که بر اين کتاب نام تاريخ نمي‌توان گذاشت، چه اگر اين گونه بود نويسنده مي‌بايست به الزامي پايبند مي‌بود و شرايط صحت و درستي يک واقعه را با ابزارهاي پژوهش تاريخي به آزمون مي‌گذاشت؛ هرچند بسياري از روايات منقول در چهل و يک مجلس هستند به منابع قابل اعتنايي همچون ارشاد شيخ مفيد، اعلام الوري طبرسي، الاحتجاج طبرسي، لهوف سيد ابن طاووس و ... مي‌باشند.

داستان‌هاي چهل و يک مجلس پيش از آنکه به روايات تاريخي نزديک باشند حديث حيرت و دلسوختگي تاريخي شيعه بوده و انعکاس سوز و فغاني است که به خاطر مظلوميت آل عترت از دل برکشيده است.

چهل و يک مجلس پيش از آنکه يک متن تاريخي باشد، نمونه‌اي از هنر شيعه، به ويژه ايرانيان، براي حفاظت از يک خاطره‌ي تاريخي مهم در برابر تطاول روزگار و محو آن در کشاکش ايام است؛ هنري که الهام بخش دلدادگان بسياري در طول قرون‌ها بوده و قالبهاي جديدي از راه‌هاي انتقال افکار و انديشه‌ها را به بشريت عرضه کرده است؛ قالبهايي که روضه خواني، تعزيه، نقالي و ... از آن شمار محسوب مي‌گردند.

هرچند چهل و يک مجلس متن آماده‌ي اجراي تعزيه نيست اما در شمار مجموعه‌ها يا جنگ‌هايي محسوب مي‌گردد که علاوه بر بهره‌گيري در روضه خواني، از آن براي تأمين محتواي نسخه‌هاي شبيه خواني يا تعزيه نيز استفاده مي‌شده است.»


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
آموزش عقائد






- آموزش عقائد

- آيت الله محمدتقي مصباح يزدي

- شرکت چاپ و نشر بين الملل، چاپ اول 1390

- شابک: 2- 080-304- 964-978

- قيمت: 7000 تومان

عقايد و انديشه‌هاي بنيادي، پايه و اساس هر نظام ارزشي و هر ايدئولوژي منسجم را تشکيل مي‌دهد و آگاهانه يا نيمه آگاهانه در شکل گيري رفتار انسانها اثر مي‌گذارد. از اين روي براي برقراري و تحکيم نظام ارزشي و رفتاري اسلام بايد مباني عقيدتي آن که ريشه‌هاي اين درخت تنومند و پربرکت بشمار مي‌رود در دلها پابرجا گردد تا همواره ميوه‌هاي شيرين و گوارايش را ببار آورد و سعادت و خوشبختي دو جهان را تأمين کند.

بهمين جهت، دانشمندان اسلامي از نخستين قرن ظهور اسلام به تبيين عقايد اسلامي در شکلهاي گوناگون و با شيوه‌هاي مختلف پرداختند و از جمله، علماء کلام، کتابهاي کلامي را در سطحهاي متفاوت، تدوين کردند. در عصر جديد هم با توجه به شبهات نوظهور، کتابهاي عقيدتي مختلفي نوشته و در دسترس همگان قرار داده شده است. اما غالباً اينگونه کتابها در دو سطح کاملاً متفاوت، نگارش يافته است. يکي در سطح عمومي با بيانات ساده و توضيحات فراوان، و ديگري در سطح تخصصي با بيانات پيچيده و عبارات سنگين و اصطلاحات علمي. در اين ميان، جاي کتابهايي که براي تدريس در سطح متوسط، مناسب باشد خالي مانده و سالهاست که مدارس ديني احساس نياز شديد به چنين متون درسي مي‌کنند.

از اين رو، نويسنده‌ي کتاب آموزش عقايد – محمد تقي مصباح يزدي – به پيشنهاد مسئولين سازمان تبليغات اسلامي و با کمک گروهي از فضلاء در راه حق به نگارش کتاب پرداخته است.

علامه آيت الله مصباح يزدي يکي از متفکران اسلامي در عصر حاضر است که در محضر استاداني مانند حضرت امام خميني و علامه طباطبايي کسب علم نموده است. ايشان که اساتيد سطوح عالي حوزه هستند تأليفات بسياري بويژه در رشته‌هاي اخلاق، فلسفه اسلامي و فلسفه سياست و حکومت دارند . . .

نويسنده کتاب را در شصت درس مختلف تنظيم کرده که در اول هر درس عناوين مهم آن درس و در پايانش پرسشهايي را مطرح مي‌کند.

بطور مثال در درس اول به بررسي مفهوم دين، اصول و فروع دين و جهان بيني الهي و مادي مي‌پردازد. مؤلف درباره‌ي مفهوم دين چنين مي‌گويد: دين واژه‌اي است عربي که در لغت به معناي اطاعت و جزاء آمده و اصطلاحاً به معناي اعتقاد به آفريننده‌اي براي جهان و انسان، و دستورات عملي متناسب با اين عقايد مي‌باشد. از اين روي کسانيکه مطلقاً معتقد به آفريننده‌اي نيستند و پيدايش پديده‌هاي جهان را تصادفي، و يا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي مي‌دانند بي دين ناميده مي‌شوند. اما کساني که معتقد به آفريننده‌اي براي جهان هستند هرچند عقايد و مراسم ديني ايشان، توأم با انحرافات و خرافات باشد با دين شمرده مي‌شوند و بر اين اساس، اديان موجود در ميان انسانها به حق و باطل تقسيم مي‌شوند، و دين عبارت است از: آييني که داراي عقايد درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهايي را مورد توصيه و تاکيد قرار دهد که از ضمانت کافي براي صحت و اعتبار، برخوردار باشند.

انگيزه‌هاي پژوهش، اهميت پي جويي دين، انسان کمال جو است، انواع شناخت، انواع جهان بيني، شناخت ضروري و حصولي، راههاي شناخت خدا، ازلي و ابدي بودن خدا، صفات سلبيه، صفات ذاتيه و فعليه و . . . برخي از عناوين درسهاي اين کتاب هستند.

مؤلف در درس ششم به راههاي شناخت خدا اشاره مي‌کند و مي‌گويد: براي شناختن خداي متعال، راههاي فراوان و گوناگوني وجود دارد. اين دلايل و براهين از جهات مختلفي با يکديگر تفاوت دارند: مثلاً در بعضي از آنها از مقدمات حسي و تجربي استفاده شده در حاليکه بعضي ديگر از مقدمات عقلي محض، تشکيل يافته‌اند؛ و بعضي مستقيماً درصدد اثبات خداي حکيم هستند در صورتيکه بعضي ديگر تنها موجودي را اثبات مي‌کنند که وجودش مرهون موجود ديگري نيست و براي شناختن صفات او مي‌بايست براهين ديگري اقامه شود.

انساني که ذهن سبکباري دارد مي‌تواند از راههاي خيلي ساده، خداي خود را بشناسد و به بندگي او بپردازد، اما کسيکه بار سنگيني از شبهات را بر دوش کشيده است بايد از پل سنگي عبور کند، و بالاخره کسي که خروارها بار شبهات و وساوس را با خود حمل مي‌کند بايد راهي را برگزيند که داراي زيرسازهايي محکم و استوار باشد و هرچند پيچ و خمها و فراز و نشيبهاي زيادي داشته باشد.

درس بيست و دوم مربوط به نياز بشر به وحي و نبوت مي‌باشد و نويسنده اذعان دارد که ضرورت بعثت انبياء بنيادي‌ترين مسأله نبوت است و براي آن سه مقدمه بيان مي‌کند. وي همچنين در ادامه به فوائد بعثت انبياء اشاره مي‌کند و مي‌گويد: انبياء الهي علاوه بر نشان دادن راه صحيح براي تکامل حقيقي انسان، و دريافت وحي و ابلاغ آن به مردم، تأثيرات مهم ديگري نيز در تکامل انسانها داشته‌اند که مهمترين آنها از اين قرار است:

1- بسياري از مطالب هست که عقل انسان، توانايي درک آنها را دارد ولي يا نياز به گذشت زمان و تجارب فراوان دارد و يا در اثر اهتمام افراد به امور مادي و غلبه‌ي گرايشهاي حيواني بر ايشان مورد غفلت و فراموشي قرار مي‌گيرد و يا در اثر بدآموزيها و تبليغات سوء بر توده‌هاي مردم، پنهان مي‌ماند. . .

2- يکي از مهمترين عوامل تربيت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه‌ي رفتار است که اهميت آن، در مباحث روانشناسي به ثبوت رسيده است. انبياء الهي بعنوان انسانهاي کامل و تربيت شده‌ي الهي، اين نقش را به بهترين وجه ايفا مي‌کنند و علاوه بر تعليمات و آموزشهاي مختلف، به تربيت و تزکيه‌ي مردم نيز مي‌پردازند.

3- يکي ديگر از برکات وجود انبياء در ميان مردم اين است که در صورت فراهم بودن شرايط لازم، رهبري اجتماعي و سياسي و قضايي مردم را بعهده مي‌گيرند.

در پايان اين بخش نگارنده به طرح اين پرسشها بسنده مي‌‌کند:

1- هدف از آفرينش انسان چيست؟

2- آيا اراده‌ي حکيمانه‌ي الهي به شقاوت و عذاب انسان هم مثل سعادت و رحمت، تعلق گرفته است يا فرقي ميان آنها وجود دارد؟

3- اعمال اختيار و انتخاب آگاهانه‌ي انسان، نياز به چه اموري دارد؟

4- چرا عقل بشر براي تأمين همه‌ي شناختهاي لازم، کفايت نمي‌کند؟ و . . .

مصونيت قرآن از تحريف عنوان درس سي و سوم مي‌باشد که نگارنده پس از مقدمه‌اي کوتاه به زياد نشدن و کم نشدن قرآن اشاره مي‌کند و درباره‌ي زياد نشدن چيزي بر قرآن مي‌گويد: زياد نشدن چيزي بر قرآن کريم، مورد اجماع همه‌ي مسلمانان بلکه مورد اتفاق همه‌ي آگاهان جهان است و هيچگونه حادثه‌اي که منشأ احتمال افزايش چيزي بر قرآن شود روي نداده، و هيچگونه سندي براي چنين احتمالي، قابل ارائه نيست . . .

و اما درباره‌ي کم نشدن چيزي از قرآن؛ بزرگان علماء اسلام از شيعه و سني، تصريح و تاکيد کرده‌اند به اينکه همانگونه که چيزي بر قرآن کريم افزوده نشده چيزي هم از آن کم نشده است و دلايل فراواني نيز بر اين باور وجود دارد. ولي متأسفانه در اثر نقل پاره‌اي روايات مجعول در کتب حديث فريقين، و برداشت نادرست از برخي روايات معتبر بعضي احتمال داده‌اند و يا حتي تاييد کرده‌اند که آياتي از قرآن حذف شده است.

اما علاوه بر وجود قرائن قطعي تاريخي بر مصونيت قرآن کريم از هرگونه تحريفي – خواه به زياد کردن باشد و خواه به حذف کردن و علاوه بر اينکه حذفي که موجب بهم خوردن نظم اعجازآميز آن باشد بـ*ـو*سيله‌ي دليل اعجاز، نفي مي‌شود مي‌توان مصونيت از حذف آيه يا سوره‌ي مستقل را از خود قرآن کريم، استفاده کرد و . . .

خاتميت، امامت، نياز به وجود امام، عصمت و علم امام، حضرت مهدي (عج)، اهميت فرجام شناسي، اثبات معاد، معاد در قرآن، وعده‌ي الهي در مورد قيامت، تصوير رستاخيز در قرآن، رابـ*ـطه‌ي دنيا با آخرت، رابـ*ـطه‌ي متقابل ايمان و عمل، حبط و تکفير و شفاعت عناوين ديگر بخشهاي کتاب مي‌باشد.

لازم است در پايان به برخي از ويژگيهاي کتاب حاضر اشاره شود:

1- مطالب کتاب با ترتيب منطقي تنظيم شده و در حد امکان تبيين مسائل به مطالب آينده حواله داده نشده است.

2- سعي نويسنده بر آن تا از عبارات روشن و ساده استفاده کند و از بکار گرفتن اصطلاحات پيچيده و عبارات دشوار پرهيز کند.

3- از آوردن مطالب زائد خودداري شده است.

4- محتواي کتاب بصورت درسهاي جداگانه آمده است.

5- نکات مهم بعضي از دروس، در درسهاي آينده، مورد تاکيد و گاهي مورد تکرار، واقع شده تا بهتر در ذهن دانشجو جايگزين شود.

6- در پايان هر درسي سؤالاتي طرح شده که کمک شاياني به بهتر آموختن مي‌کند.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
عين القضاه همداني






- عين القضاه همداني (آفرينندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ايران)

- دکتر علي اکبر ولايتي

- شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1390

- شابک: 8- 379-303- 964-978

- قيمت: 1950 تومان

عرفان اسلامي راهي براي رهايي از سلطه‌ي خلفا و امراي جور، عوام فريبي، زهدفروشي، ريا، سطحي نگري قاطبه‌ي عرفاي مسلمان اميرالمومنين علي بن ابي طالب(ع) را واصل کامل و مقتداي خود مي‌دانند و عرفان اسلامي با مذهب شيعه مشترکات بسياري دارد که از جمله مهمترين آنها محبت اهل بيت و پيروي از آن بزرگواران است و لذا دور نيست اگر بگوييم عرفان شاخه‌اي است که بر تنه‌ي تشيع روييده است که البته بعضاً سرشاخه‌هاي انحرافي نيز داشته است. عرفان در سير خود سير تکاملي درخور توجهي طي کرده است. طبقات اوليه‌ي عرفا کساني بودند که با تزکيه‌ي نفس و اعراض از نفسانيات به مراتب بالايي رسيدند؛ کساني چون حسن بصري، ذوالنون مصري، جنيد بغدادي، بشر حافي، بايزيد بسطامي، ابوالحسن خرقاني و شمس تبريزي.

روش اينان فرار از قيل و قال مدرسه و کنار نهادن کتاب و دفتر و فلسفه و منطق ارسطويي، مخالفت با ظاهر و توجه به باطن بوده است.

در طبقات بعدي اصحاب معرفت، کم کم عقل گرايي و عقلانيت به منزله‌ي ابزاري براي تبيين و توجيه سير و سلوک عرفاني به کار گرفته مي‌شود ...

بيست و چهارمين اثر از سري مجموعه کتابهاي آفرينندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ايران درباره‌ي عين القضات همداني به قلم دکتر علي اکبر ولايتي مي‌باشد.

عين القضات همداني عارفي وارسته و دلسوخته بود که طريقت احمد غزالي را پيش گرفته بود. ضمن اينکه در مکتب محمد غزالي غايبانه شاگردي مي‌کرد، و برخلاف غزالي که منتقد سرسخت فلاسفه بود به شيخ الرئيس عشق مي‌ورزيد و در عقليات و آزادانديشي، مرشد و مرادش بوعلي بود، در شجاعت و جسارت در اظهار عقيده روش منصور حلاج را پيش گرفته بود و از دشمني‌هاي حاسدان بيم نداشت ...

به علت دشمني که وي با عزيزالدين کرد او هم نقشه‌ي قتل عين القضات را کشيد و در محضري از حسودان و عوام الناس او را به کفر و دعوي الوهيت متهم کرد و فتواي قتل او را از فقهاي ظاهربين سلجوقي گرفت و سرانجام در سن 32 سالگي در شب هفتم جمادي الاخر سال 525 بر دار کشيده شد و به روايتي ديگر شمع آجين کردند و در بوريا پيچيدند و آتش زدند.

در بعضي از روايات آورده‌اند که پيش از قتل کاغذي سر به مهر را به يکي از مريدانش مي‌دهد که بعد از يک هفته آن را بگشايد . در آن کاغذ اين رباعي نوشته شده بود:

ما مرگ و شهادت از خدا خواسته‌ايم

و آن هم به سه چيز کم بها خواسته‌ايم

گر دوست چنان کند که ما خواسته‌ايم

ما آتش و نفت و بوريا خواسته‌ايم

کتاب در شش فصل مختلف تهيه و تنظيم شده است؛ نويسنده فصل اول را به عصر عين القضات و فصل دوم را زندگي عين القضات اختصاص داده است.

صوفي شهيد، عين القضات همداني، در اوج قدرت سلجوقيات زاده شد. در اين دوران مهمترين و عمده‌ترين دولت ترک، که تشکيل آن مقدمه‌ي تحولي بزرگ در تمدن اسلامي و خاصه در ايران شد، سلجوقيان است ... مؤلف در ادامه‌ي فصل بطور مختصر به دولت سلجوقي و ويژگيهاي آن مي‌پردازد.

نام و کنيه و القاب و پدر عين القضات، زادگاه و خاندان وي، شجره نامه، تحصيلات و کسب کمالات او، استادان و فرزند عين القضات، زمينه‌هاي توطئه در قتل عين القضات و نحوه شهادت وي عناويني هستند که نگارنده در فصل دوم ذيل عنوان «زندگي عين القضات» به آن مي‌پردازد.

ابوالمعالي عبدالله بن محمد الميانجي الهمداني، مشهور به عين القضات، عارف و فيلسوف و متکلم بزرگ جهان اسلام و ايران است.

عين القضات در همدان زاده شد، خانواده‌ي وي از تبار علماي ميانه بوده‌اند و شهرت وي به ميانجي نيز بي شک به سبب مناسبتي است که جدش بدان مشهور بوده است. از دوران کودکي ابوالمعالي و چگونگي تحصيلاتش، در آثار تذکره نويسان و مورخان هيچ ذکري نيامده است. وي دوران کودکي و نوجواني را در خانواده‌اي نسبتاً مرفه و آشنا با ارزش‌هاي فرهنگي خود گذراند، تحصيل علوم و فنون عصر و سلوک در قلمرو تصوف عاشقانه باعث شد که وي در سنين جواني در همدان مجلس وعظ و درس برپا کند ...

در بيشتر کتابهاي قديم و معاصر، که از کساني چون برکه‌ي همداني، فتحه، محمد حموي، ابوحامد و احمد غزالي در مقام استادان عين القضات نام برده شده است.

نويسنده در فصل سوم به ارادت عين القضات به بزرگاني همچون ابوعلي سينا، ابوسعيد ابوالخير، سنايي، ابوالحسن بستي و ابوالحسن خرقاني اشاره مي‌کند.

فصل چهارم به آثار عين القضات اختصاص دارد. نگارنده در اين فصل درباره‌ي اهميت آثار عين القضات چنين مي‌گويد: اشاره صوفيه به اينکه کمتر کسي مانند عين القضات در آثارش کشف حقايق و شرح دقايق آورده دال بر تاثير و نقش اساسي قاضي – عين القضات – در تدوين شکل گيري تفکر خانقاهي است. حيات کوتاه 33 ساله‌ي وي مجال تأليف آثار بسيار را به قاضي نداد؛ ولي همين زمان کوتاه مانع از خلق آثار ثقيل و ارزشمندي از سوي او نشد. بي شک آثار او در تاريخ زبان فارسي از نظر نگره‌هاي عرفاني در برابر قرآن و حديث و هم به علت ترسيم کردن منظومه‌ي تصوف مستانه و عاشقانه و وجوه مردمي و سياسي آن اهميت ويژه‌اي دارد.

سه اثر ارزشمند او. شکوي الغريب و مکتبات و تمهيدات، به لحاظ شناخت تجربه‌هاي روانشناسانه‌ي صوفي در جايگاهي است که نوشته‌هاي عرفاني کمي در کنار آن قرار مي‌گيرد.

تمهيدات؛ اين کتاب در اصول طريقت و اسرار عرفان، نه تنها در ايران، بلکه در جهان تصوف تاثير شگرفي داشته است. عناوين اين کتاب بدين قرار است:

1- فرق علم مکتسب با علم لدني (تمهيد اصل اول)

2- شرط‌هاي سالک در راه خدا (تمهيد اصل ثاني)

3- آدميان بر سه گونه فطرت آفريده شده‌اند (تمهيد اصل ثالث)

4- خود را بشناس تا خدا را بشناسي (تمهيد اصل رابع)

5- شرح ارکان پنج گانه‌ي اسلام (تمهيد اصل خامس) و ...

زبده الحقايق: اين رساله به زبان عربي و درباره‌ي شناخت خداوند و صفات او و ايمان به حقيقت نبوت و رستاخيز بوده و مشتمل بر صد فصل و يک خاتمه است.

زبده الحقايق از چند جهت اهميت دارد. اول از همه مقدمه‌ي عين القضات در آن که که نوعي شرح حال فکري اوست و اعتراف به اينکه چگونه به علم کلام روي آورده است.

همين امر سبب شد که از آشفتگي ذهني رهايي يابد و اساس انديشه‌ي مذهبي او دگرگون شد ...

از سوي ديگر، در زبده الحقايق با آراي عين القضات درباره‌ي اصول عقايد اسلامي، توحيد و نبوت و معاد، مواجه مي‌شويم. گفتني است که ديدگاه توحيدي عين القضات در اين کتاب وحدت وجودي است و نيز وي مسائل مربوط به نبوت و معاد را از ديدگاه عقلي بررسي مي‌کند.

شکوي الغريب: رساله‌ي شکوي الغريب آخرين اثر عين القضات است که آن را در زندان بغداد، به زبان عربي، نگاشته است. اين رساله به دفاعيات هم مشهور است و از چند جنبه اهميت دارد. نخست اينکه در اين رساله عين القضات درباره‌ي اتهاماتي سخن مي‌گويد که به او بسته‌اند و به يکايک آنها پاسخ مي‌دهد. دوم اينکه خواننده با بررسي و تحليل عقايد او، سه اصل خداشناسي و نبوت و معاد را از نظرگاه او مي‌شناسد و در نهايت با فهرستي از رساله‌ها يا کتابهاي عين القضات، که آنها را در دفاعيه آورده آشنا مي‌شود.

عين القضات اشعار فارسي هم داشته که بيشتر شعرهايش مشتمل بر چند دوبيتي و چند قصيده و غزل مي‌باشد. اشعارش ساده و بي تکلف و در نهايت سادگي است. وي در اين اشعار دقايق و رموز عرفاني را مطرح مي‌کند و افزون بر اين از اشعارش، در خلال نثر، براي تکميل معني و مفهوم آن سود مي‌جويد:

اي عشق دريغا که بيان از تو محال است

خط تو ز خود باشد و خط از تو محال است

انس تو به ابرو و به آن زلف سياهت

قوت تو ز خدّاست و حيات تو ز خال است

در قسمت دوم فصل چهارم – آثار عين القضات – نگارنده آثار منسوب به عين القضات را نيز آورده و درباره‌ي هريک توضيحاتي مي‌دهد. آثاري همچون؛ رساله‌ي لوايح، شرح و ترجمه‌ي کلمات قصار باباطاهر، رساله‌ي يزدان شناخت، غايه الامکان في درايه المکان و نامه‌هاي عين القضات.

رساله‌ي لوايح مشتمل بر 201 فصل در حقايق و احوال و اعراض عشق. نثر آن مسجع و مشحون به صنايع لفظي و تشبيهات و استعارات بسيار و به سبک سوانح احمد غزالي است ...

انسان کامل، خدا و مکان و عشق از نظر عين القضات عناويني هستند که نويسنده در فصل پنجم ذيل عنوان «مباحثي درباره‌ي انديشه‌هاي عرفاني عين القضات» به آنها مي‌پردازد.

نظر عين القضات درباره‌ي انسان کامل چنين است:

«هرکه خود را بشناسد، نفس حضرت محمد(ص) را خواهد شناخت و هرکه حضرت محمد(ص) را بشناسد، خداي تبارک و تعالي را خواهد شناخت».

در عقيده‌ي عين القضات هرگاه معرفت نفس به کمال خويش رسد، معرفت پيامبر اکرم(ص) جلوه مي‌کند. تقدير انسان کامل عين القضات در دو بخش مطرح مي‌شود:

1- ارتباط معرفتي نفس و انسان کامل.

2- ارتباط معرفتي انسان کامل و حق.

با تحقيق در آثار عين القضات، ارتباط معرفتي نفس و انسان کامل را مي‌توان سير و سلوک و عنصر عشق از ناحيه‌ي سالک و تصويري متعالي از انسان کامل دانست؛ بنابراين در تفکر عين القضات، حضرت محمد(ص) انسان کامل است که معلوم عده‌اي از عرفا و اوليا، که با مجاهده‌ي نفس و سير و سلوک و به مدد عشق، توان شهود حقيقت انسان کامل را دارا شدند، واقع مي‌شود.

کتاب شناسي عين القضات فصل ششم اثر حاضر را در برمي‌گيرد و به دو قسمت کتابهايي درباره‌ي عين القضات و آثار منتشر شده‌ي عين القضات تقسيم شده است.

بخشي از نامه‌هاي عين القضات نيز بعنوان ضميمه قسمت آخر کتاب را تشکيل مي‌دهد.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
خون خدا (کوتاهه‌هايي از زندگاني امام حسين(ع)






- خون خدا (کوتاهه‌هايي از زندگاني امام حسين(ع))

- مهدي قزلي

- شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1389

- شابک: 8- 225-303- 964-978

- قيمت: 1500 تومان

هنوز بيش از نيم قرن از حکومت رسول خدا نمي‌گذشت که به نام او و به نام خلافت او، پسرش حسين را به طرز فجيعي در کربلا شهيد کردند. اين ماجرا که مبدأ و منشأ تحول تاريخ است دو بعد مهم دارد؛ اول اينکه چطور شد جامعه‌ي اسلامي به اينجا کشيده شد؟ و دوم اينکه مهندسي رفتار امام حسين در طول حيات، در صلح، سکوت و جنگ چگونه بود؟

آنچه جامعه را به اين دوني کشاند، دنياطلبي مردم بود و فساد حکومت که در زمان معاويه پنهاني بود و در زمان يزيد علني.

امام حسين هم تا برادر بزرگ‌ترش زنده بود، مطيع امامت او بود، بعد از امام حسن هم پايبند پيماني که با معاويه داشتند، چه اينکه معاويه هم تا مي‌توانست ظواهر دين را رعايت مي‌کرد و چهره‌ي منافق او براي عوام ناشناخته بود. اما با علني شدن فسق و فجور حکومت بعد از مرگ معاويه، ديگر سکوت بي معنا بود ...

زندگي پرفراز و نشيب امام حسين در سايه‌ي واقعه‌ي کربلا کمي نامکشوف مانده و فجيع بودن اتفاق باعث شده عمق استراتژيک تصميمات امام علي براي عموم مردم روشن نشود.

امام دنبال تشکيل حکومت يا شهادت صرف نبود. اين‌ها مي‌توانست نتيجه‌ي حرکت امام باشد. هدف امام اصلاح در بنيان حکومت و ديني بود که پدربزرگش بنا نهاده بود، چه شهيد چه پيروز. و اينکه هنوز فرياد اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله از چهار گوشه‌ي عالم به گوش مي‌رسد از اثرات همان اصلاح پرهزينه‌ي امام حسين بود. مؤلف در ابتداي کتاب و بعنوان سرآغاز درباره‌ي دنيا آمدن و غذا دادن امام حسين(ع) چنين نقل مي‌کند:

فاطمه حسين را در شکم داشت. پيامبر مي‌خواست برود سفري بيرون از مدينه. آمد پيش فاطمه و گفت جبرئيل گفته به زودي پسري به دنيا مي‌آوري. شيرش نده تا من بيايم. حتي اگر يکماه طول بکشد. همين حرف را موقع دنيا آمدن حسن هم گفته بود.

حسين که بدنيا آمد فاطمه منتظر ماند تا پدرش آمد. پيامبر زبانش را گذاشت در دهان حسين و حسين از شيره جان پيامبر مکيد.

اين کار را بارها انجام داد. گاهي هم انگشتش را مي‌گذاشت در دهانش تا بمکد. و گوشت حسين از گوشت پيامبر روييد. در بخش بعدي مؤلف درباره‌ي شفاعت چنين مي‌گويد: سالها مانده بود در آن جزيره، بي بال و پر، سرگردان و زمين گير. فطرس داشت تاوان کوتاهي‌اي که کرده بود را پس مي‌داد هفتصد سالي بود که تنها مشغول عبادت بود.

يک روز جبرئيل را ديد پرسيد کجا مي‌روي؟

جبرئيل گفت: خدا به محمد پسري داده مي‌روم تبريک بگويم.

فطرس گفت: من را هم ببر، شايد محمد دعايم کند، پر و بالم سوخته.

جبرئيل فطرس را برد پيش پيامبر. بعد از تبريک، فطرس به پيامبر گفت چه بر سرش آمده. پيامبر گفت: پر و بال و بدنت را بمال به اين نوزاد و برگرد سر جايي که از اول در آن مأمور بودي. فطرس خودش را ماليد به حسين و پر پرواز پيدا کرد. موقع رفتن به پيامبر گفت: امت تو اين پسر را مي‌کشند. من به خاطر حقي که اين بچه بر گردنم پيدا کرد، هرکس، هرجا، زيارتش کند، زيارتش را مي‌رسانم و هرکس به حسين سلام بدهد سلامش را ابلاغ مي‌کنم. فطرس پريد به آسمان و باز هم آسماني شد.

نويسنده در ادامه به علاقه‌ي بيش از حد پيامبر به امام حسين اشاره مي‌کند و ماجراهايي را در اين باب تعريف مي‌کند و همچنين از هوش و ذکاوت و حرفهاي بزرگانه‌ي امام حسين در کودکي اشاره مي‌کند.

مردي آمد پيش امام حسين و گفت آدم گناهکاري هستم و نمي‌توانم خودم را از گنـ*ـاه حفظ کنم، نصيحتم کن!

امام گفت: پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهي خواستي بکن، اول: روزي خدا را نخور و هر گناهي خواستي بکن. دوم: از ولايت خدا بيرون شو و هر گناهي خواستي بکن. سوم: جايي را پيدا کن که خدا نبيندت و هر گناهي خواستي بکن. چهارم: وقتي ملک الموت آمد بميراندت، ردش کن و هر گناهي خواستي بکن. پنجم: هروقت خواستند تو را در جهنم بيندازند داخل نشو و هر گناهي خواستي بکن. مرد سرش را انداخت پايين.

بخشش و احسان امام نيز مثال زدني بود، نويسنده داستاني را در اين باره چنين نقل مي‌کند: روزي شخصي پيش امام آمد و گفت بايد خون بهايي را بدهم اما ندارم، با خودم گفتم از بهترين مردم آن را بگيرم.

امام گفت: سه سؤال مي‌کنم. هرکدام را که جواب دادي يک سوم قرضت را مي‌دهم.

مرد گفت: کسي مثل شما که اهل علم است از کسي مثل من که عرب بياباني هستم مسئله مي‌پرسد؟

امام گفت: پدربزرگم رسول خدا گفت: احسان و خوبي را بايد به اندازه‌ي شناخت و آگاهي انجام داد. مرد گفت: حالا بپرسيد اگر هم نمي‌دانستم از شما ياد مي‌گيرم.

امام پرسيد: بهترين عمل؟

عرب جواب داد: ايمان به خدا.

امام پرسيد: چي انسان را از نابودي نجات مي‌دهد؟

عرب جواب داد: توکل به خدا.

امام پرسيد: چي انسان را زينت مي‌دهد؟

عرب گفت: علم که همراه عمل باشد.

امام گفت: اگر آن را نداشت؟

عرب گفت: ثروتي که با آن جوانمردي همراه باشد.

امام پرسيد: اگر آن نبود؟

عرب گفت: فقري که با آن صبر باشد.

امام پرسيد: اگر نداشت؟

عرب فکر کرد و گفت: پس آتشي از آسمان بيايد و اين آدم را بسوزاند که لايق اين عذاب است.

امام خنديد و هزار دينار داد براي قرضش. انگشترش را هم داد براي خرج خودش.

قسمتهاي بعدي نگارنده به مردن معاويه و جانشيني يزيد، خروج امام حسين از مکه و اصرار و نامه‌هاي کوفيان براي امام اشاره مي‌کند و در ادامه نيز به فرستادن مسلم بن عقيل به کوفه، حرکت امام به سمت کوفه بي وفايي کوفيان و تنها گذاشتن امام در کربلا، واقعه‌ي کربلا و روز عاشورا و ... اشاره مي‌کند.

در ذيل بخشهايي از کتاب که مربوط به شهادت امام حسين و بي احترامي به جسد آن بزرگوار مي‌شود اشاره شده است:

«... امام که روي زمين افتاده بود و ديگر رمقي نداشت، عمرسعد آمد جلو و گفت: منتشر چه هستيد کارش را تمام کنيد. مي‌ترسيدند نزديک امام بشوند. خولي پسر يزيد رفت تا سر امام را از تنش جدا کند. جلو که رفت دستش و تنش لرزيد و برگشت. سنان پسر انس هم نتوانست تا اينکه شمر خودش آمد.

کشتن پسر پيامبر از هرکسي برنمي‌آمد.

.... و امام شهيد شد.

پيراهنش را اسحاق پسر حيوه برداشت، عمامه‌اش را اخنس پسر مرشد برداشت، کفش‌هايش را اسود پسر خالد برد و انگشترش را بجدل پسر سليم.

بجدل براي اينکه زودتر برسد به انگشتر، چون نتوانست از انگشت امام بيرونش بکشد، انگشت را بريد و با هم بردشان.

عمرسعد هم آمد و زره امام را برداشت.

بي چشم و رو بودند اين جماعت.

امام تا وقتي زنده بود و تا جايي که توان داشت نگذاشت به جسد يارانش بي حرمتي شود. اما عصر عاشورا وقتي تنها جنگيد و شهيد شد کسي نبود مواظبش باشد.

به جسدش بي حرمتي شد، سرش را از تنش جدا کردند، لباس‌هايش را غارت کردند، به همين‌ها هم راضي نشدند، به اسب‌ها نعل تازه زدند و جسد را لگدکوب کردند ...».


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
تنهاتر از تنها (کوتاهه‌هايي از زندگاني امام مجتبي(ع)






- تنهاتر از تنها (کوتاهه‌هايي از زندگاني امام مجتبي(ع))

- مهدي قزلي

- شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1389

- شابک: 3- 217-303- 964-978

- قيمت: 1500 تومان

در روزگاري که تشخيص سره از ناسره و خوب و بد سخت شده است، آشنايي با تاريخ زندگاني، شخصيت و سيره‌ي معصومين(ع) که منبع صدور حق و حقيقت بوده و هستند، ضرورتي غيرقابل انکار است.

مجموعه‌ي چهارده معصوم سعي دارد با تأمل و دقت در زندگاني حضرات نور و متکي بر فرم کوتاهه نويسي و ساده نويسي در نثر، زمينه‌ي آشنايي سريع و صريح با ايشان را فراهم کند.

قطعاً شناخت دقيق سير و سيره‌ي معصوميت احتياج به تأمل و مطالعه‌ي بيشتري دارد و اين مجموعه کفاف نگاه پژوهشگرانه را نخواهد داد ولي طعم شيرين زندگي با خدا و براي خداي ايشان را در کام مخاطب باقي خواهد گذاشت.

همچنين در مقدمه‌ي کتاب ذکر شده است بدليل انتخاب بعضي از ماجراهاي زندگاني معصومين، بسامد بالاي استفاده از نام ايشان و انتخاب زبان ساده و نسبتاً داستاني، گاهي نام و افعال حضرات با خطاب مفرد و بدون تشريفات کلامي مرسوم استفاده شده است که اين اتفاق هيچ نسبتي با بي احترامي نسبت به ايشان ندارد.

کتاب تنهاتر از تنها چهارمين اثر از سري مجموعه کتابهاي چهارده معصوم، درباره‌ي زندگاني امام حسن مجتبي(ع) به قلم مهدي قزلي مي‌باشد. نويسنده در مقدمه چنين بيان مي‌کند که؛ وقتي چراغ خانه‌ي فاطمه و علي به نور حسن روشن شد، شايد خوشحال‌ترين مرد روي زمين پيامبر بود. دوست و دشمن در تاريخ به علاقه‌ي بي حد پيامبر به حسن و برادرش اذعان داشته و دارند.

اين بود تا روزي که اميرالمومنين از دنيا رفت و مردم با نوه‌ي پيامبر و وصي اميرالمومنين به عنوان خليفه بيعت کردند. خبر شهادت حضرت علي، معاويه را خوشحال کرد ولي خبر خلافت امام حسن سخت او را به فکر فرو برد. چون هيچ بهانه‌اي براي مخالفت با حسن(ع) نداشت . . .

مؤلف سعي کرده زندگاني امام حسن را در جمله‌هايي کوتاه و دلنشين و با کلامي ساده و روان و در بخش‌هايي کوتاه و بدون حاشيه بيان کند تا جذابيتش براي خواننده بيشتر باشد، بطور مثال درباره‌ي ولادت امام حسن چنين نقل کرده است: بچه‌ي اولشان بدنيا آمد. فاطمه به علي گفت: اسمش را چه مي‌گذاري؟ علي گفت: بگذار ببينيم پيامبر چه مي‌گويد. بچه را که در پارچه‌ي زردي پيچيده بودند، بردند پيش پيامبر. پيامبر گفت: مگر نگفته بودم او را در پارچه زرد نپيچيد. آن پارچه را کنار گذاشت و پارچه‌اي سفيد دورش پيچيد. گفتند: آورده‌ايم برايش اسم انتخاب کنيد. پيامبر گفت: بگذاريد ببينم خدا چه مي‌گويد. جبرئيل نازل شد و گفت: علي براي تو مثل هارون است براي موسي. اسم پسر علي را همان اسم پسر هارون بگذار؛ «بشر». پيامبر گفت: ولي زبان ما عربي است. گفت: اسمش را بگذار حسن؛ يعني زيبا، خوب. پيامبر در گوش راست حسن اذان گفت و در گوش چپش اقامه. گوسفندي برايش عقيقه کرد و گفت موي سرش را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه بدهند.

يک روز سجده‌ي پيامبر در نماز جماعت طولاني شد. بعد از نماز مردم سراغش رفتند و پرسيدند: سجده نماز امروز طولاني‌تر از نمازهاي ديگر شد. دستوري از خدا داشتيد يا وحي‌اي نازل شد؟ پيامبر گفت: نه پسرم حسن پشتم سوار شده بود، نخواستم عجله کنم تا هر کاري مي‌خواهد انجام بدهد. هروقت حسن مي‌خواست سوار اسب شود، عبدالله پسر عباس که سن و سالي داشت و مردي دانشمند بود، مي‌دويد و کمک مي‌کرد و لباسش را روي اسب مرتب مي‌کرد. يک نفر به او گفت: تو از حسن بزرگتري، چرا خودت را با اين کارها کوچک مي‌کني. ابن عباس عصباني شد و گفت: اي احمق! تو اين جوان را مي‌شناسي؟ حسن پسر رسول خداست فکر مي‌کني اين نعمت خدا نيست که من رکابش را بگيرم و براي سوار شدن و لباسش را مرتب کنم؟ وقتي در جنگ صفين دستور حمله‌ي عمومي داده شد. اميرالمومنين ديد حسن هم آماده شد و راه افتاد. گفت: جلوي اين پسر را بگيريد. من بايد مواظب حسن و برادرش حسين باشم که مبادا نسل رسول خدا قطع شود.

وقتي امام حسن صلح با معاويه را پذيرفت، امام حسين از ايشان پرسيد: چه چيز باعث شد حکومت را واگذار کني؟ امام حسن نگاهي به برادرش کرد و جوابي داد که او بهتر از هرکس ديگري معني آن را مي‌فهميد: همان چيزي که قبل از من پدرت را وادار کرد حکومت را واگذار کند. يکي از دوستداران حسن رفت پيشش و گفت: اي پسر رسول خدا تحقيرمان کردي! ما شيعيان را برده‌ي ديگران کردي. امام گفت: چرا؟ آن مرد جواب داد: چون حکومت را به طاغوت دادي. امام گفت: به خدا صلح نکردم مگر اينکه اطرافم ياوري نديدم. اگر ياوري داشتم، شب و روز مي‌جنگيدم تا خدا بين ما داروي کند. من مردم کوفه را شناخته‌ام و آزمايششان کرده‌ام . . .

اينها پايبند قول و قرارشان نيستند. مي‌روند و مي‌آيند و حرفهايي از وفاداري مي‌زنند، دلشان با ماست ولي شمشيرشان با دشمن. وقتي امام تصميم به ترک کوفه کرد هنوز خيلي دور نشده بود که پيکي از جانب معاويه آمد و گفت: خوارج عليه معاويه قيام کرد و معاويه از امام خواسته تا به کوفه برگردد و با آنها بجنگد. معاويه مي‌خواست با اين مأموريت چهره حکومت خودش را مقبول کند و از طرفي بدون زحمت از دست خوارج راحت شود. امام که معاويه را خوب مي‌شناخت جوابي برايش فرستاد تا ديگر از اين پيشنهادها ندهد: به خدا من به خاطر حفظ خون مسلمانها دست از جنگ با تو کشيدم. فکر نمي‌کنم درست باشد به خاطر تو با گروه ديگري بجنگم که به خدا اگر قرار به جنگيدن باشد، تو از همه واجب‌تري! وقتي امام وضو مي‌گرفت، رنگش زرد مي‌شد و بدنش مي‌لرزيد. وقتي علتش را مي‌پرسيدند، جواب مي‌داد: هيچ مي‌دانيد جلوي چه کسي مي‌خواهم بايستم.

وقتي هم به در مسجد مي‌رسيد مي‌گفت: خدايا مهمانت جلوي در خانه‌ي توست. پس از زشتي‌هايي که در وجود من هست به زيبايي‌ها و خوبي‌هايي که داري بگذر اي بزرگوار.

امام حسن به برادرش امام حسين وصيت کرد: وقتي از دنيا رفتم بعد از غسل و کفن، تابوتم را به سمت قبر پدربزرگم رسول خدا ببر تا زيارتي کرده باشم و بعد ببر پيش مادربزرگم فاطمه دختر اسد و آنجا دفنم کن. مردم فکر خواهند کرد شما مي‌خواهيد مرا کنار پيامبر دفن کنيد جلويتان را مي‌گيرند. شما را به خدا قسم نکند به خاطر من به اندازه‌ي شيشه‌ي حجامتي خون ريخته شد. خبر شهادت امام که پخش شد، شهر مدينه تعطيل شد و مردم شهر و اطراف براي مراسم تشييع آمدند. شهرهاي مکه و مدينه هفت روز عزاي عمومي داشتند و بازارها تعطيل بود. زن‌هاي بني هاشم هم تا يک ماه عزاداري مي‌‌کردند و تا يکسال لباس نو نپوشيدند.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,007
امتیاز واکنش
7,220
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
تجلي اوصاف امام‌علي(ع) در ادب فارسي






تجلي اوصاف امام علي ( ع ) در ادب فارسي

نويسنده : يدالله هاشمي

چاپ و شمارگان : اول 82 – 2000 نسخه

ناشر : موسسه انتشارات اميركبير



سيد عباس شجاعي در مقدمه كتاب حاضر بيان مي‌كند كه كتابي كه در پيش روي خوانندگان است عصاره يك دنيا عشق و خلوص و ارادت است كه در قالب كلمات ، به پاي مظهر علم ،‌ فضيلت ،‌ تقوا ،‌جوانمردي ، و عدالت نثار شده است. به اشاره دوست دانشوري به نام آقاي طالشي كه سالهاست بر مسند استادي نشسته و ديرگاهي كه در خدمت صاحبدلان و اهل فضيلت ايستاده است. شجاعي ادامه مي‌دهد كه بعنوان امتثال امر خواسته كه رقمي و قلمي بزند و به اين نتيجه رسيده است كه سخن گفتن درباره شخصيتي چون علي‌( ع ) كه برخي او را از فرط جلالت و عظمت تا سرحد خدايي رسانيده و خدايش خوانده‌اند ،‌ و گروهي از فرط بي‌معرفتي و بي‌خبري از اينكه حضرتش در محراب عبادت و هنگام نيايش به معبود خويش پيوسته و شهيد محراب گشته است و نغمه « فزت و رب الكعبه » اش‌ملكوت آسمانها را پركرده است تعجب مي‌كنند ،‌ و گروهي هم بر اين باور و انديشه‌اند كه علي ( ع) خداست و لاغير ، و بر اين اعتقاد تا سرحد مرگ پاي مي‌فشارند و از سويي ديگر ،‌گروهي بي‌خبر در اين شگفتي ،‌كه علي ( ع ) را با محراب و خدا چه كار ؟ با اين همه فاصله از فرش تا عرش ،‌ چه چيزي مي‌‌تواند بگويد كه حتي آن ( بضاعت مزجاه ) را كه بعضي دارند و وي دارا نيست ،

وي يادآور مي‌شود كه از علي حرف زدن كاري بس نابخردانه و دور از بلاغت و انصاف است نه وي و نه هيچ صاحب‌انديشه‌اي را جرئت و توان راه‌يافتن و انديشيدن در آسمان بلند اوصاف علي ( ع ) ميسر نيست و پرواز به چكاد عرفان و شناخت و معرفت آن يگانه عالم وجود ، امكان عقلي ندارد. سيدعباس شجاعي بيان ميكند كه حضرت مولي‌الموالي ، ابرمردتاريخ انسانيت ،‌ امپراتور جهان اسلام ، علي ( ع ) ،‌ به جهات متعدد كه در ابعاد گوناگون كتاب و رساله و عقل و شعر نثر نگارش يافته و كنگره ها و سمينارها و بزرگداشتهاي زيادي برپا گشته و لا تعد و لا تحصي و به انگيزه‌هاي مختلف ،‌ دوست و دشمن و عامه و خاصه و آشنا و بيگانه هرچه در توان داشتند و هرچه مي‌توانستند در مقام (‌ له و عليه ) سخن گفته‌ اند و مطلب نگاشته‌اند كه در تاريخ نگارش و كتابت شگفت‌انگيز است ،‌و همگان از اين كاوش و كنكاش در جهان علم و ادب ، دين ،‌فرهنگ ، ‌مذهب و مكتب دقيقه‌اي و نكته‌اي را از نظر دور نداشته‌اند و طرفه اينجاست كه سرانجام همگي به عجز و ناتواني خويش اعتراف كرده و سرتسليم و بندگي بر آستان حضرتش نهاده‌اند.

شجاعي در پايان مقدمه خود تاكيد مي‌كند كه در ادبيات جهان بويژه ادبيات فارسي از كسايي مروزي تا سعدي و از سعدي تا شهريار و از شهريار تا همه شاعران و انديشمندان و فرزانگان آزادانديش روزگار تا عاشقان و عارفان و پروانگان شمع معرفت و ولايت علوي در زمان و عصر ما كدام شاعر دل‌آگاه و نويسنده فرزانه را مي‌توان سراغ گرفت كه از علي ( ع ) يا يكي از ابعاد وجودي آن حضرت سخن نگفته باشد ،‌ و كدام اثر فرهنگي و علمي و عرفاني را مي‌توان يافت كه علي و نهج‌البلاغه در آن راه نيافته باشد و شهيار عاشق و عارف زمان ما، خدا را در چهره و حقيقت علي ( ع ) مي‌يابد و با شناخت علي خدا را مي‌شناسد و از سر آشفتگي و شگفتي در مقابل عظمت و بزرگيها وكارهاي خارق‌العاده برون از حد بشري علي ( ع ) اين اعجوبه جهان خلقت لـ*ـب به سخن مي‌گشايد:

و مات الشافعي و ليس يدري علي ربه‌ام ربه‌الله

نويسنده در بخش ديدگاههاي كتاب حاضر مي‌نويسد :

امام خميني ( ره ) :

من درباره شخصيت امير چه مي‌توانم بگويم . كسي كه انسان كامل است و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالي . تمام اسماء و صفات الهي در ظهور و بروز دنيا و عالم با واسطه رسول اكرم ( ص) در اين شخصيت ظهور كرده است و ابعادي كه در او مخفي است بيشتر از آنست كه از او ظاهر باشد.

طه حسين : علي مي‌خواست عدالت را به منتهي درجه در ميان مردم برقرار كند . اگر چيزي در بيت‌المال مي‌يافت همه را به عدالت و انصاف ميان مسلمين تقسيم مي‌كرد.

تجلي اوصاف امام علي ( ع ) در ادب فارسي به قلم يدالله هاشمي در چاپ نخست خود با قيمت 7000 ريال توسط موسسه انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است.


معرفی کتب دینی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا