- عضویت
- 24/6/24
- ارسال ها
- 51
- امتیاز واکنش
- 380
- امتیاز
- 63
- سن
- 18
- زمان حضور
- 1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخم درهم کشید.
- از همهی بچههام بیشتر بهت اعتماد دارم. تو لایقترینی!
زیر لـ*ـب تشکری کردم.
همونطور که عینک دایرهای مطالعهش رو روی بینی قوز دارش میذاشت، گفت:
- هر وقت تو هر مسیری از زندگیت به انتها رسیدی، چهار باغ میتونه مرهم دلت باشه.
زمزمهوار و خیلی آروم گفت:
- درست مثل من!
کتاب شعر فروغ رو باز کرد. این یعنی خداحافظ. خم...
- از همهی بچههام بیشتر بهت اعتماد دارم. تو لایقترینی!
زیر لـ*ـب تشکری کردم.
همونطور که عینک دایرهای مطالعهش رو روی بینی قوز دارش میذاشت، گفت:
- هر وقت تو هر مسیری از زندگیت به انتها رسیدی، چهار باغ میتونه مرهم دلت باشه.
زمزمهوار و خیلی آروم گفت:
- درست مثل من!
کتاب شعر فروغ رو باز کرد. این یعنی خداحافظ. خم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان رقص بید | آرال کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com